پشت پرده ماجرای جهانگیری و صداوسیما چه بود؟

جهانگیری می‌گوید صداوسیما به او فرصت حرف زدن نداده، صداوسیما می‌گوید جهانگیری خودش نیامده و حالا روشن شده همه چیز به زیاده‌خواهی آقای معاون اول برمی‌گردد. اسحاق جهانگیری، معاون رئیس‌جمهور به تازگی گلایه کرده که صداوسیما فرصتی در اختیار او قرار نداده تا با مردم حرف بزند: «صداوسیما نمی‌تواند در انحصار یک گروه محدود تندرو قرار بگیرد. من به عنوان یکی از مسئولین گفتم که می‌خواهم با مردم صحبت کنم، گفتند نمی‌شود و بهانه مشکل فنی آوردند. رسانه ملی باید در خدمت کل مردم حتی معترضین قرار بگیرد.» ‌اتفاقی که جهانگیری می‌گوید، عجیب می‌نماید. مگر می‌شود تریبون رسانه ملی در اختیار معاون اول رئیس‌جمهور قرار نگیرد؟!
اما مدیر شبکه توضیحات دیگری هم دارد. او می‌گوید: «‌شنبه شب برنامه نگاه یک به درخواست آقای جهانگیری به وی اختصاص پیدا کرد اما در آخرین ساعات او در برنامه حضور پیدا نکرد و ما مجبور شدیم «نگاه یک» این هفته را از جدول پخش حذف کنیم. مذاکراتی که دراین زمینه صورت گرفته شفاف است و در صورت نیاز بیان خواهد شد.» ‌مدیر شبکه یک سیما با بیان اینکه آغوش صدا و سیما همواره برای میزبانی دولتمردان باز بوده و هست، تصریح کرد: «از ابتدای امسال تاکنون مسئولان دولت بیش از ۲ هزار ساعت مهمان برنامه‌های صدا وسیما بوده‌اند و این روند ادامه دارد. سازمان صدا و سیما همین امروز هم آماده است در هر برنامه‌ای که آقای معاون اول بخواهد میزبان وی باشد.»
اما ماجرا آنچنان که یک فعال رسانه‌ای نوشته، به گونه‌ای دیگر بوده است: «جهانگیری به جد از صدا و سیما خواسته بود برای گفت‌وگوی او همه امکانات یک استودیو را به دفترش ببرند یعنی یک واحد سیار چهار دوربینه و یک اس ان جی با حدود 60 نفر عوامل و کلی هزینه اما صدا و سیما تأکید کرد طبق پروتکل این کار فقط برای سران قوا انجام می‌شود و آقای معاون اول باید در استودیوی سازمان حضور یابد. علی عسگری، رئیس سازمان صداوسیما دوبار قبل هم به دلیل اینکه از سوی دولتی‌‌ها به کارشکنی متهم نشود با درخواست جهانگیری موافقت کرد اما این بار دیگر نگذاشت این کار که کلی هزینه بر جای می‌گذارد به رویه تبدیل شود لذا جلوی این اقدام ایستادگی كرد.»
اروپا ته امید اصلاح‌طلبان!رسانه‌های اصلاح‌طلب به‌رغم تأکید چند باره مسئولین ارشد کشور بر عدم مذاکره با اروپایی‌ها، بر جا انداختن درستی انجام این مذاکرات اصرار دارند. روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «همه‌جانبه‌گرایی» می‌آورد: «همراهی اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران تا به این جا تنها در موضوع برجام بوده است. اختلافات و تنش‌‌‌ها در حوزه‌های دیگر این هماهنگی و همراهی بین این دو طرف برجام را تهدید می‌کند. پرونده‌های بازی همچون مسائل منطقه‌ای، حقوق بشر و...  از جمله موضوعاتی است که می‌تواند این همگرایی را دچار اختلال کند...  باید روابط اقتصادی، فرهنگی، نظامی، امنیتی و سیاسی میان ایران و اروپا سیر صعودی داشته باشد و به کشور‌‌هایی همچون روسیه به عنوان شریکی کاملاً قابل اعتماد‌  نگریسته نشود.»


در نقد این مطلب روزنامه بهار باید بگوییم روسیه و اروپا در تعامل با ایران قابل مقایسه نیست؛ چه آنکه اروپایی‌‌ها اساساً بر موضوعاتی برای مذاکره پافشاری می‌کنند که برای ایران با هیچ کشوری قابل مذاکره نیستند، چه اروپا، چه روسیه، چه امریکا و چه هر کشور دیگری. مسائلی همچون سیستم دفاع موشکی ایران و یا احکام دینی که به بهانه مسائل حقوق بشری با آن مخالفت می‌کنند، موضوعاتی هستند که برای ایران قابل مذاکره نیستند، با هر کشور دیگری!از سویی تجربه تاریخی می‌گوید که اروپایی‌‌ها چندان هم قابل اعتماد نیستند.
در دولت اصلاحات امریکایی‌‌ها همین نقش بد الان را داشتند و اروپایی‌‌ها نقش خوب ماجرا را ایفا کردند. روندی که به توافق سعدآباد انجامید. روحانی در مرداد ماه ۱۳۸۴، در روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی در بخشی از نامه تاریخی‌اش خطاب به محمد البرادعی دبیرکل وقت سازمان انرژی اتمی نوشت: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بار‌‌ها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد.»‌