توسل به امریکا با تعهدات مالایطاق جدید

خروج احتمالی ایالات متحده امریکا از توافق هسته‌ای در13 ژانویه (روز جمعه) مقارن با سفر محمدجواد ظریف به بروکسل و دیدار با وزرای خارجه فرانسه‌، آلمان و انگلیس شده است که چنین تقارنی را نمی‌توان سهوی و بی ارتباط با تصمیم دونالد ترامپ دانست. فارغ از اینکه سفر ظریف به بلژیک در حالی احتمالاً می‌تواند تأثیر مستقیمی بر تصمیم احتمالی رئیس‌جمهور امریکا مبنی بر خروج از برجام داشته باشد، باید به این پرسش پاسخ داد که آیا خروج احتمالی واشنگتن از توافق هسته‌ای به نفع تهران می‌باشد، آیا ایران می‌تواند از اهرم‌های موجود در متن برجام برای مقابله با نقض - خروج از برجام امریکا استفاده کند و این کشور را ملزم به پرداخت هزینه‌های ناشی از چنین تصمیمی کند یا خیر. 
1- بنا بر مواضع رسمی و بیانیه‌های مکتوب اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و انگلیس، سیاست اروپایی‌‌ها در قبال ایران به ویژه در بحث موشکی، تروریسم و حقوق‌بشر دقیقاً همان رویکرد امریکایی هاست؛ حتی قرائت اروپایی‌‌ها از متن و روح برجام نیز مشابهت دقیقی با موضع امریکایی‌‌ها دارد کمااینکه مقامات رسمی اتحادیه اروپا و کشورهای عضو هماهنگ با امریکایی‌‌ها مدعی نقض روح قطعنامه 2231 و برجام توسط ایران به‌دلیل اقداماتی نظیر آزمایش موشکی شده‌اند. 
در مرتبه‌ای بالاتر اروپایی‌‌ها با اقدام امریکایی‌‌ها مبنی بر تشکیل اضطراری جلسه شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به نقض روح توافق هسته‌ای با ایران همکاری آشکار داشته‌اند و همانند امریکا به چنین ادعایی در جلسه شورای امنیت رأی مثبت داده‌اند. به نظر می‌رسد هدف اصلی وزیر امور خارجه کشورمان در این سفر متقاعد کردن امریکا با پادرمیانی اروپا برای حفظ برجام به هر قیمتی است به همین دلیل است که ظریف در مسکو می‌گوید: «بعید می‌دانم ترامپ هنوز هم اطلاع داشته باشد چه می‌خواهد بکند.» این عبارت نشان می‌دهد که تصور تیم مذاکره‌کننده کشورمان آن است که می‌توان نظر و رأی دونالد ترامپ یک روز مانده به اعلام خروج امریکا از برجام را تغییر داد. 
آنگونه که در ادامه مستدل توضیح داده خواهد شد نه تنها اصل برگزاری این نشست دارای ابهامات فراوان می‌باشد بلکه می‌تواند منجر به ارائه تعهدات مالایطاق جدیدی توسط ایران به اروپا و امریکا شود تا بلکه دولت امریکا از برجام خارج نشود. اصل برگزاری جلسه ظریف با همتایان فرانسه، انگلیس و آلمان قابل تأمل است آن‌هم در حالی که اروپا منافع وسیع و مشترک (حداقل200 ساله) با امریکا داشته و بر اساس متن برجام نفع گسترده اقتصادی-تجاری دارد و به‌رغم برگزاری 10 جلسه از کمیسیون وزرای امور خارجه ایران و 1+5 نتوانسته کمترین مانعی جهت جلوگیری از نقض برجام توسط امریکا و تأمین منافع ایران ایجاد کند و در مقابل خواهان تکرار برجام در حوزه موشکی، تروریسم و حقوق بشر با ایران است. چنانچه اروپایی‌‌ها اراده‌ای برای انجام صحیح برجام داشتند تعهدات ده‌گانه خود در متن برجام که از قضا می‌توانست بسیاری از مشکلات ایران در حوزه بانکی، سرمایه‌گذاری، تجاری و نفتی را مرتفع می‌کرد، اجرایی می‌کردند. 


مهم‌تر آنکه چرا مسئول سیاست خارجه اروپا هیچ‌گاه در قالب موضع رسمی یا در بیانیه‌های پس از برگزاری نشست کمیسیون مشترک ایران1+5، امریکا را حتی به صورت کنایی یا تلویحی متهم به نقض برجام نکرده و به آسانی از نقض‌های آشکار و ضمنی برجام توسط امریکا چشم‌پوشی کرده است. به‌راستی نشست محمدجواد ظریف با اروپایی‌‌ها یک روز قبل از اعلام خروجی احتمالی امریکا از برجام چه کمکی می‌تواند به ایران کند، آن هم در شرایطی که اروپایی‌‌ها نه اراده‌ای برای برخورد با امریکایی‌‌ها به عنوان ناقض برجام دارند و نه می‌توانند از منافع200 ساله خود با امریکا چشم‌پوشی کنند،جز آنکه احتمالاً از طرف ایرانی تعهدات جدیدی را برای شروع مذاکرات محرمانه جدید در قالب موشکی و نظیر آن به عنوان تضمین برای عدم خروج برجام توسط امریکا دریافت کنند. 
2- خروج بدون هزینه از برجام توسط امریکا و عدم وجود ابزارهای برای ایران که بتوان با آن امریکا را به اجرای تعهدات وادار کرد ناشی از ضعف‌های متن برجام می‌باشد،ضعف‌‌هایی که مهم‌‌ترین آن: «نبود ضمانت اجرای طرف مقابل جهت اجرای تعهدات»، ‌«تعهدات کلی‌، ‌مبهم‌ و قابل تفسیر امریکایی‌‌‌ها در متن در مقابل تعهدات منجز، ‌عینی‌ و ‌متقن‌ ایران»، «تفسیرپذیر بودن متن برجام»، «فرآیند غیرواقعی و یک‌جانبه بودن سه‌ مرحله‌ای رفع اختلاف برجام»، «تصریح به بازگشت‌پذیر بودن تحریم‌‌‌ها و ابزارهای فشار غرب در متن علیه ایران و فقدان پذیرش یا تصریح بازگشت‌پذیر بودن اقدامات ایران در آن»، «اصل متناظر بودن اقدامات دو طرف مذاکره»، «نبود تضمین کافی از سوی امریکایی‌‌‌ها برای اجرای تعهدات خود»، «فقدان مجازات کافی و بازدارنده برای طرف مقابل در صورت نقض یا تخلف از متن برجام‌» می‌باشد که امریکایی‌‌ها به‌واسطه چنین ضعف‌‌هایی توانسته‌اند از اجرای تعهدات سر باز زده و امروز بدون پرداخت کم‌‌ترین هزینه بین‌المللی از آن خارج شوند. 
به واقع «نبود ضمانت اجرای طرف مقابل جهت اجرای تعهدات‌» و‌ «فقدان تضمین لازم برای استمرار توافق هسته‌ای‌» دو حفره اساسی است كه امروز فرجام برجام را در موقعیت بغرنجی قرار داده كه هرلحظه امكان خروج امریكا از برجام وجود دارد، بدون آنكه جمهوری اسلامی ایران بتواند علیه امریكا وارد عمل شود یا این كشور را ملزم به پرداخت هزینه‌ای كند.
3-  مسئله جدی‌تر آنجایی است که ایران با خروج امریکا از برجام هیچ ابزاری برای ملزم کردن امریکا به پرداخت هزینه بین‌المللی نخواهد داشت چرا که با «ساختار ضعیف چهارگانه حل و فصل اختلافات در نظام حقوقی برجام‌» و «ترکیب، آرا و نهایتاً احکام صادر» نه تنها نمی‌تواند هیچ گاه رأیی با محتوای «نقض برجام توسط امریکا» از سوی یکی از این چهار مرجع کسب کند بلکه بر اساس ماده 37 برجام هیچ «حقی» برای بازگرداندن تعهدات جمهوری اسلامی ایران به صورت صریح و شفاف‌ پیش‌بینی نشده است: «ایران بیان داشته است که چنانچه تحریم‌های جزئی یا کلی مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را به‌ منزله زمینه‌ای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود.»
محتمل است اینگونه توجیه شود که در بند 37 ایران می‌تواند تعهدات خود را متوقف کند‌، در حالی که نخست طبق یک سند بین‌المللی صرف اظهار مطلبی بدون ایجاد حق یا تکلیف معنی ندارد، در ضمن این بند‌ دارای عناصر لازم برای ایجاد یک تعهد بین‌المللی است. بنابراین حق بازگشت‌پذیری برای ایران که به عنوان یک دستاورد از سوی دولت عنوان می‌شود اساساً پیش‌بینی نشده در ضمن پیگیری‌های احتمالی ایران از مراجع چهارگانه حل و فصل اختلافات مندرج در برجام آورده‌ای برای ایران به همراه ندارد.