مسعودهای هنر انقلاب

احسان سالمی: برای آنها که در حوزه هنرهای تجسمی فعالیت می‌کنند، سیدمسعود شجاعی‌طباطبایی و مسعود نجابتی 2 نام آشناست. هنرمندانی باسابقه که روزی در قامت یک هنرمند به خلق آثاری مهم و شاخص در حوزه هنرهای تجسمی می‌پرداختند ولی حالا مدتی است با قرار گرفتن در جایگاه یک مدیر فرهنگی مسؤولیت اداره مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری و گروه هنرهای تجسمی بنیاد فرهنگی روایت فتح را برعهده دارند. بررسی عملکرد 6 ماه اخیر این دو مجموعه فرهنگی فرصتی شد تا به گفت‌وگو با این دو چهره فعال هنر انقلاب بپردازیم. گفت‌وگویی خواندنی و مفصل که حاصل یک گپ و گفت سه‌ساعته با آنهاست.
***
 به عنوان نخستین‌ سوال دوست دارم اندکی درباره این نکته صحبت کنیم که افق شما در انجمن هنرهای تجسمی حوزه هنری و بنیاد روایت به عنوان دو نهاد فرهنگی فعال در این عرصه چه بود و با چه پیش‌فرض‌هایی مسؤولیت حوزه تجسمی این دو نهاد را برعهده گرفتید؟
شجاعی‌طباطبایی: از همان ابتدا یکی از بحث‌هایی که به شکل جدی به دنبال آن بودیم انجام یکسری کارها و برنامه‌های این حوزه به صورت مشترک بود. متاسفانه خیلی از اتفاقاتی که باید در ارگان‌های اصلی این حوزه صورت می‌گرفت، انجام نمی‌شد و ما وظیفه خود می‌دانستیم که در این حوزه‌ها به صورت جدی و منسجم ورود کنیم. به طور کلی یکی از اهداف اصلی ما این بود با استفاده از توانمندی‌ای که در دو مجموعه وجود دارد، بتوانیم به نتایج موثر و جریان‌سازی در عرصه هنر انقلاب دست پیدا کنیم.


نجابتی: من در تکمیل صحبت‌های آقای شجاعی باید عرض کنم حین همکاری موفقی که داشتیم به واسطه سابقه بیشتر حوزه هنری و حضور بسیاری از هنرمندان پیشکسوت انقلاب در فضای حوزه، ممکن است برخی سیاست‌های 2 مجموعه حوزه هنری و بنیاد روایت فتح متفاوت باشد و عملکردها هم به تبع آن تفاوت داشته باشد ولی در عین حال سعی کردیم بعضی از کارها را با مشارکت همدیگر انجام دهیم و این هم‌افزایی در خیلی از موارد اتفاق افتاد. اما اگر بخواهم در ارتباط با سیاست‌های کلی بنیاد روایت فتح در حوزه هنرهای تجسمی صحبت کنم باید عرض کنم که تقریباً عمده این تشکل‌های تجسمی در فضای گرافیک و کاریکاتور یا تصویرسازی یا نقاشی شکل گرفته است که می‌توانیم بگوییم از سال ۸۸ و بعد از فتنه نمود بیشتری پیدا کرده ‌است. با شروع و قوی شدن فضای مجازی و پدید آمدن فضایی مانند اینستاگرام این اتفاق بیشتر افتاد و می‌توانیم این را بگوییم که یکی از سیاست‌های کلی گروه تجسمی روایت فتح حمایت خیلی جدی از این قبیل گروه‌ها است که در مناطق و شهرهای محروم حضور دارند. درواقع سیاست کلی ما حمایت از قشر جوان و نوجوان هنرمند ارزشی کشور است، البته باید احترام پیشکسوتان این عرصه را نیز حفظ کنیم. علاوه بر این یکی دیگر از اقدامات ما تعیین برنامه‌هایی مدون برای این مجموعه‌ها بوده تا بدانند دقیقا در طول سال باید چه کارهایی انجام دهند. اتفاق خوب دیگری که از برنامه‌های جدی هر دو گروه تجسمی حوزه هنری و روایت فتح است، راه‌اندازی و انتشار دوهفته‌نامه «هور» برای پر کردن جای خالی یک نشریه انقلابی در این حوزه است. چون نشریه بستری مناسب برای پرداختن به موضوعات پژوهشی است. تصور من این است که در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، هنرمندان جبهه فرهنگی نیاز به یک تئوری دارند که بتوانند در کنار شور و هیجانی که در این حوزه وجود دارد، پشتوانه تئوریک جدی هم داشته باشند.
 یکی از دغدغه‌های مهمی که در ارتباط با هنرهای تجسمی وجود دارد و هر دو عزیز نیز مدتی قبل در ارتباط با آن صحبت کرده بودید، این است که این هنر در حوزه‌های شهری نمود چندانی ندارد و بیشتر محدود به گالری‌ها و مراکز هنری است. شما چه سیاستی برای اصلاح این وضعیت در نظر گرفتید؟
شجاعی‌طباطبایی: یکی از برنامه‌های ما در حوزه تجسمی توجه به همین موضوع بوده است. مثلا ما نمایشگاه ترامپیست را داشتیم که در فضای شهری هم دیده شد. یک مجموعه کار با عنوان «و آن دقایق آبی» داشتیم که با همکاری گروه هنرهای تجسمی روایت فتح برگزار شد و در آن عکس‌های بسیار خوبی از عکاسان خوب انقلاب و دفاع‌مقدس برای آن انتخاب شد که البته بعد از آن شعرهایی نیز برای آنها انتخاب شد و این عکس‌ها را به شکل پوستر درآوردیم و در قالب یک کتاب منتشر کردیم. البته یکی از برنامه‌های اصلی ما این است که می‌خواهیم به سمت تمرکززدایی در این حوزه برویم. نگاه ما این است که آثاری که اینجا خلق می‌شود در تمام ایران به نمایش گذاشته شود. با توجه به ظرفیتی که در حوزه هنری وجود دارد ما نمایشگاهی را در مراکز مختلف استان‌ها برگزار کردیم، بعضی از مهم‌ترین آنها با موضوعات شهید حججی، میانمار، ترامپیست، سقوط شیطان بزرگ و مجموعه‌ای با عنوان «شیطان تنها نیست» درباره ترامپ و تاکید مقام معظم رهبری در خصوص هجو ماجرای رقص شمشیر ترامپ با سران سعودی بود. در حوزه کارهای تلفیقی نیز پروژه‌هایی چون خلیج همیشه فارس و پایان یک داعش را انجام دادیم، البته هرچقدر در این حوزه کار انجام بدهیم باز هم کم است. من مدتی قبل یک تعبیری را به کار بردم که واکنش عجیبی را هم به دنبال داشت؛ من گفتم گالری‌ها تبدیل شده است به قبرستان کارهای هنری. من واقعا به این اعتقاد دارم که یک سری آدم‌های خاص می‌آیند و می‌روند و خروجی مشخصی ندارند. برای همین هم خیلی جدی از طریق گروه‌های هنر تجسمی روایت فتح و حوزه هنری به دنبال این هستیم این موضوع را پیگیری کنیم.
نجابتی: به نظر من حضور هنرهای تجسمی در زندگی مردم را باید فراتر از حضور در خیابان‌ها و معابر شهری دید. برای مثال، بسیاری از اشیایی که از ایران در موزه‌های دنیا هست مربوط به وسایل مورد استفاده در داخل منزل است. این یعنی ما نباید تصور کنیم که هنر چیزی جدای از زندگی مردم است. ما الان سعی داریم از فضای مجازی در این زمینه استفاده کنیم، البته در این زمینه یک نگاه اشتباهی که وجود دارد این است که تصور می‌کنند باید با همان نگاه قبلی پوستر یا کاریکاتور یا نقاشی تولید کنند و بعد هم آن را کوچک و در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام منتشر کنند، در حالی که به نظرم این نگاه درستی نیست و ما باید پوسترهایی ویژه همان سایز تولید کنیم. برای همین ما سعی کردیم یک سری کار ویژه همین فضا تولید کنیم. یکی دیگر از کارهای هر دو گروه درباره موضوعی که در ابتدا به آن اشاره کردم یعنی حضور هنر در زندگی مردم بود؛ حالا این باید متناسب با زندگی امروز مردم باشد. الان یکی از نیازهای امروز فرزندان ما اسباب‌بازی است. حالا ممکن است در این مجموعه بازی فکری و اسباب‌بازی و طرح‌های حجمی جای بگیرد. در دنیای غرب هم بسته‌ محصولات فرهنگی که برای بچه‌ها در نظر گرفته شده، بسته کاملی است. یعنی از چاپ روی لباس و ساعت و... گرفته تا تمام چیزهایی که انسان مصرف می‌کند. حالا ما هم با همین نگاه می‌خواهیم به تولید محصول بپردازیم. ما همچنین در مجموعه روایت فتح در حال تاسیس یک مرکز آفرینش‌های هنری هم هستیم تا بتوانیم خیلی از این آرشیوهای نفیسی را که در این سال‌ها خریداری یا تولید شده است، در ابعاد مختلف بازآفرینی کنیم که شهروندان بتوانند آنها را در داخل منازل خود نیز داشته باشند. نیازی نیست که حتما این آثار مثلا در میدان‌ها شهرهای مختلف قرار بگیرد بلکه باید برای ورود این آثار به جریان عادی زندگی مردم نیز برنامه داشت.
 هنرهای تجسمی از یک نظر حوزه بسیاری سختی است چون شاخه‌های بسیاری دارد و رعایت انصاف و عدالت در زمینه حمایت از زیرشاخه‌های مختلف آن کار سختی است اما به نظر می‌رسد جریان فعالیت‌های تجسمی جبهه انقلاب بیشتر در حوزه کاریکاتور و گرافیک متمرکز شده و برخی دیگر از شاخه‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است، دلیل این موضوع را چه می‌دانید؟
نجابتی: مساوات و عدالت که مطرح می‌کنیم به این معنی نیست که ما به همه رشته‌ها به یک اندازه بپردازیم، چرا که میان مساوات و عدالت فرق است. عدالت یعنی اینکه ببینیم پتانسیل یک رشته چقدر است و به همان اندازه به آن بپردازیم. قرار نیست انرژی و بودجه‌ای که داریم را به یک اندازه در میان رشته‌های مختلف تقسیم کنیم. بالاخره باید پذیرفت که رشته‌هایی چون کاریکاتور و نقاشی و گرافیک، به چند دلیل از اهمیت بیشتری برخوردار است. اول اینکه این رشته‌ها در حال حاضر نسبت به رشته‌های دیگر همچون خوشنویسی و... کارکرد اجتماعی بیشتری دارد. علاوه بر این شما باید این نکته را هم در نظر بگیرید که خوشنویسی به عنوان یک پدیده ایرانی- اسلامی، کانون و انجمن مستقل دارد و از همه انجمن‌ها هم سابقه آن بیشتر است و در حوزه‌های آموزشی و تولید و انتشار اثر هم فعال است؛ منظور آن که با بودن چنین انجمنی شاید دیگر واقعا نیازی نباشد روایت فتح و حوزه هنری به همان اندازه که به گرافیک و نقاشی می‌خواهند بپردازند، به خوشنویسی هم بپردازند. یا مثلا در رشته‌هایی همچون مجسمه‌سازی اگر شما تعداد هنرمندان و آثار تولیدشده در این حوزه را با سایر حوزه‌ها مقایسه کنید، متوجه تفاوت‌هایی جدی در این زمینه می‌شوید. وقتی فراخوان منتشر می‌کنید، حجم کارهایی که برای موضوعاتی مانند پوستر یا کاریکاتور می‌رسد به نسبت کارهایی که برای حوزه‌هایی همچون مجسمه‌سازی می‌رسد قابل مقایسه نیست. البته ما منکر تاثیر این رشته‌ها نیستیم ولی این نکته هم وجود دارد که گاهی هزینه حمایت از یک پروژه تجسمی مثل ساخت یک مجسمه ممکن است 10برابر چند پروژه گرافیکی باشد، همه اینها باعث می‌شود ما در بحث بودجه و حمایت نتوانیم یکسان به همه رشته‌ها نگاه کنیم، البته اگر شرایط به شکلی بود که بودجه برای پرداختن به همه رشته‌ها به یک اندازه بود ما نیز دوست داشتیم به رشته‌هایی که شاید مخاطب کمتری دارند هم توجه کنیم ولی در شرایطی که بودجه ما محدود است باید براساس اولویت‌ها این کار را انجام دهیم.
شجاعی‌طباطبایی: نکته دیگری که در اینجا به ذهن من می‌رسد این است که برخی از این رشته‌ها مثل گرافیک، کاریکاتور و عکس، نسبت به رشته‌های دیگر برای واکنش سریع نسبت به موضوعات مختلف مناسب‌تر هستند. مثلاً وقتی ترامپ از واژه مجعول «خلیج عربی» صحبت می‌کند نیاز به این بود که بلافاصله یک واکنشی از سوی جامعه هنری نسبت به این موضوع صورت بگیرد که خب در این شرایط قطعاً کاریکاتور از ظرفیت مناسب‌تری برای واکنش به این اتفاق برخوردار است که خوشبختانه بازخورد خیلی خوبی هم داشت، بنابراین یک بخشی از این اتفاق به ماهیت هر کدام از این رشته‌های هنری برمی‌گردد. گرافیک می‌تواند خیلی سریع و در قالب پوستر و بیلبورد ظرف چند ثانیه یا دقیقه با مخاطبان ارتباط برقرار کند.
 هر دو بزرگوار از جمله چهره‌هایی هستید که پیش از این به عنوان یک هنرمند در جبهه فرهنگی انقلاب مشغول بوده‌اید و حالا در قامت یک مدیر فرهنگی فعالیت می‌کنید. به نظرتان در این سال‌ها نگاه به عرصه تولید آثاری در حوزه هنرهای تجسمی بویژه در میان نیروهای انقلابی چقدر تغییر کرده یا به عبارت دیگر تعداد نیروهای آتش به اختیار ما در حوزه هنرهای تجسمی نسبت به جریان شبه‌روشنفکری چه تغییری کرده است؟
نجابتی: نسبت به جریان شبه‌روشنفکری ما قطعا نیروهای آتش به اختیار بیشتری داریم. مثلا وقتی ماجرای شهید حججی پیش آمد، ما شاهد بودیم که بدون اینکه دستوری وجود داشته باشد، به سرعت آثار مختلفی در ارتباط با این حماسه تولید شد، البته من در این زمینه حرف‌های بسیاری دارم. ببینید! وقتی ما معتقدیم که غرب دارد با همین ابزار تهاجم فرهنگی‌اش را انجام می‌دهد چطور می‌توانیم بگوییم هنرهای تجسمی زینت‌المجالس است؟! تصور من این است که متاسفانه حتی مسؤولان فرهنگی ما نیز هنوز ضرورت این قضیه را حس نکرده‌اند. من به‌شخصه معتقدم که باید از این هنر حمایت شود، البته حمایت صرفا به معنی تزریق پول نیست؛ همین توجهی که هنرمندان از سمت مسؤولان نیاز دارند خودش یک نوع حمایت است. مثلا همین نشستی که شاعران همه‌ساله با مقام معظم رهبری دارند، خودش یک نوع حمایت است. خیلی وقت‌ها هنرمندان عرصه تجسمی از ما می‌پرسند که چرا ما در سال دیداری با ایشان نداریم. پس این دیدار خیلی اهمیت دارد و این حمایت کمی نیست. بسیاری از مسؤولان ما یا بدون دعوت به تماشای دیدن آثار هنرهای تجسمی نمی‌روند یا اینکه وقتی مثلا راهی یک گالری می‌شوند به این نوع از کارها به چشم کاری که فقط باید انجام شود و یک بازتاب خبری داشته باشد نگاه می‌کنند و هنرمند نیز متوجه این نوع نگاه مسؤولان به آثارش می‌شود و همه هنرمندان تجسمی از این قضیه مکدر هستند. من واقعا این را از صمیم قلبم می‌گویم که ما در حال حاضر بیشترین نیروها را در عرصه تجسمی داریم که واقعا آتش به اختیار هستند. اصلاً نهضت مردمی پوستر انقلاب مشهد با همین رویکرد شکل گرفت. شاید خیلی از مسؤولان فرهنگی از حضور این تشکل‌ها خبر نداشته باشند و در بعضی از موارد حتی کمترین حمایت هم از آنها نشده است در حالی که این هنر با توجه به اینکه در حوزه فرهنگسازی فعالیت می‌کند، اتفاقا بیشتر از سایر حوزه‌های هنر نیازمند حمایت و توجه است. حتی من در انجمن تجسمی بارها شنیدم که ما با همین بچه‌های فعال در حوزه تجسمی، اردوی جهادی داشتیم و مثلا در یک نمونه نزدیک به 110 نفر از دوستان برای کارگاه «حبل‌الله» در یک مسجد جمع شدند و بدون اینکه پولی به آنها پرداخت شود، آثاری را با موضوع وحدت تولید کردند اما متاسفانه این فضا خوب دیده نمی‌شود و مشکلاتی که دوستان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، مطرح نمی‌شود.
شجاعی‌طباطبایی: البته درباره شهید حججی یک اتفاق بسیار بزرگ افتاد ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که وزارت ارشاد که متولی اصلی هنر کشور است طی این سال‌ها برنامه درستی برای این فضا در نظر نگرفته است. مثلا در ارتباط با همین گالری‌هایی که در حال حاضر مشغول به فعالیت هستند، بسیاری از آنها عملا در این سال‌ها تبدیل به مستعمره‌های کشورهای غربی شده‌اند! یا در جشنواره فجر که به عنوان یکی از مهم‌ترین اتفاقات فرهنگی کشور در دهه فجر به وقوع می‌پیوندد، عملا فضا توسط وزارت ارشاد به سمتی برده شده که در میان آثار این جشنواره به‌ندرت اثری متناسب با انقلاب اسلامی پیدا می‌شود. ما سال قبل آثار حاضر در جشنواره را بررسی کردیم و دیدیم که تنها در بین همه آثار 3 یا 4 اثر مرتبط با انقلاب و دفاع‌مقدس وجود داشت و بقیه کارها اغلب تحت تاثیر جشنواره‌های خارجی مانند ونیز بوده، بنابراین لزوم حضور جدی ما در این حوزه بیشتر احساس می‌شود. اگر بخواهم مصداق دیگری در این زمینه بگویم مثلا می‌توانم به ماجرای برگزاری مسابقه «هولوکاست» اشاره کنم که وقتی می‌خواستیم دور اول آن را بعد از ماجرای توهین به پیامبر مکرم اسلام(ص) برگزار کنیم، حتی با مخالفت‌هایی از داخل کشور هم روبه‌رو شدیم! به ما اعلام کردند این جشنواره مخالف مصالح امنیت ملی و مواردی از این دست است و فشارهای بسیاری روی ما آوردند و حتی اعلام کردند باید نام این نمایشگاه تغییر کند ولی در نهایت مقام معظم رهبری با حمایت از کار، مهر تاییدی بر آن زدند، البته بی‌توجهی به عرصه هنرهای تجسمی فقط محدود به آنچه استاد نجابتی گفتند نیست. شما به همین آخرین ضیافتی که رئیس‌جمهور با اهالی فرهنگ و هنر داشتند، نگاه کنید. گذشته از اینکه بالاخره همیشه ردیف‌های اول این مراسم‌ها در اختیار سلبریتی‌های سینما و موسیقی قرار می‌گیرد و ردیف‌های انتهایی برای هنرمندان تجسمی اما شما می‌بینید که در این دیدار حتی وقت صحبت کردن به نماینده هنرمندان تجسمی که آقای ناصر پلنگی بود، نرسید و این خود نشان از بی‌توجهی به هنرمندان این رشته است.
 یکی دیگر از نکاتی که به نظرم در ارتباط با آثار تولید شده توسط هنرمندان تجسمی جبهه انقلاب باید مطرح کرد میزان ظهور و بروز این آثار در کشورهای دیگر است. در حالی که هنرمندان جریان شبه‌روشنفکری با آثار خود حضور فعالی در عرصه بین‌المللی دارند ولی ما اخبار چندانی در ارتباط با حضور هنرمندان انقلابی و آثارشان در کشورهای دیگر بویژه کشورهای همسایه که به لحاظ فرهنگی به ما نزدیک‌تر هستند، نداریم؛ دلیل این اتفاق چه می‌تواند باشد؟
شجاعی‌طباطبایی: اینگونه نیست که هیچ اتفاقی از سوی هنرمندان انقلابی در این حوزه رخ نداده باشد، مثلا جشنواره جهانی هنر مقاومت را مجموعه اوج به شکل جدی پیگیری کرد و بنده و چند نفر دیگر از هنرمندان، مجموعه آثاری را درباره داعش در جشنواره به نمایش گذاشتیم و در کنار آن، هم نشست داشتیم و هم کارگاه‌‌های آموزشی برگزار کردیم. در زمان پیاده‌روی اربعین هم هنرمندان تجسمی جبهه انقلاب فعالیت‌های گسترده‌ای را در کشور عراق داشتند اما متاسفانه واقعیت این است که افرادی که در جریان شبه‌روشنفکری هنرهای تجسمی فعالیت می‌کنند در این فضا بشدت مورد حمایت قرار می‌گیرند. مثلاً یکی از اساتید دانشکده هنرهای زیبا به خاطر توهین به مقدسات از دانشگاه اخراج می‌شود، ولی بلافاصله بیشترین امکانات به ایشان داده می‌شود تا بتواند یک کار تالیفی بزرگ را در عرصه پژوهشی انجام دهد، البته نوع نگاه جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های خارجی به هنر تجسمی را هم نباید نادیده گرفت که در آن بیشتر به آثاری توجه می‌کنند که تصویر سیاهی از جامعه ایرانی نشان می‌دهند، حتی کار به جایی می‌رسد که در بعضی از حوزه‌ها جوایزی که مشخص است متعلق به حامیان رژیم صهیونیستی است، به اسم جایزه سازمان ملل برگزار می‌شود و متاسفانه برخی از هنرمندان ایرانی نیز در آن شرکت می‌کنند. اصلا در همین گالری‌هایی که در داخل کشور برپا می‌شود شاهد اتفاقات عجیب و غریبی هستیم و تصاویری در برخی از این گالری‌ها می‌چرخد که موردنظر غرب است ولی موتیف‌های ایرانی در آن گنجانده شده است.
نجابتی: نخستین‌ بحث این است که ما در این حوزه در بایکوت کامل خبری هستیم. درواقع ما از فضای خارج از کشور توقعی در این زمینه نداریم؛ توقع ما از فضای داخلی خودمان است که باید ببینیم در این زمینه چقدر کار شده است و چرا تولیدات جریان انقلابی در خارج از کشور چندان دیده نشده است؟ ما در داخل کشور سازمانی به نام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی داریم. باید پرسید که این سازمان طی این سال‌ها چکار کرده و اساسا برای چه کاری تاسیس شده است؟ تصور من این است که ترجیح همکاران ما در این فضا این است که آثاری را نمایش دهند که دردسری برای آنها ایجاد نکند. در واقع نگاه آنها بیشتر یک نگاه دیپلماتیک است تا یک نگاه انقلابی! برای همین هم فرستادن یک اثر خط‌- نقاشی برای آنها مطلوب‌تر از فرستادن یک کاریکاتوری است که ممکن است در آن پیامی نهفته باشد و شاید خوشایند برخی نباشد. وقتی فضا به سمت عافیت‌طلبی می‌رود، این نوع برخوردها هم طبیعی است. منظور این است که باید سیاست‌های مسؤولان ما در حوزه بین‌الملل مورد بررسی قرار بگیرد. خب! ما در فضای مجموعه‌های انقلابی مثل حوزه هنری و بنیاد روایت بخش بین‌الملل فعال نداشتیم و الان به دنبال آن هستیم که یک بخش بین‌الملل فعال داشته باشیم.
واقعیت این است که حرکت‌هایی هم که در این سال‌ها اتفاق افتاده هیچکدام از طریق رایزنی فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات و دیگر مبادی فرهنگی اتفاق نیفتاده بلکه همه آنها از طریق ارتباطات شخصی به وقوع پیوسته است. متاسفانه هنر انقلاب آنگونه که باید و شاید، نه در خارج کشور و نه حتی در داخل کشور دیده نشده و این از مظلومیت هنرمندان انقلابی است. ما نهادهایی را لازم داریم که در بخش‌های داخلی و بین‌الملل بتوانند کارهای تولید شده در جبهه انقلاب را معرفی کنند. حتی در ارتباط با شبکه‌هایی مثل پرس‌تی‌وی و العالم که مخاطبان قابل توجهی در دنیا دارند، این سوال را دارم که چه میزان از توان خود را به معرفی این آثار اختصاص داده‌اند؟ به نظرم تا همین اندازه هم که تعلل کرده‌ایم، متضرر شده‌ایم. جالب آنکه خود من چند وقت پیش به عنوان هنرمند مدعو به جشنواره‌ای خارجی دعوت شده بودم. در این شرایط روال به این صورت است که شما هر اثری بفرستید آنها در آن جشنواره به نمایش می‌گذارند. اتفاقا من برای اینکه میزان آزادی‌ای را که آنها ادعا می‌کنند در جشنواره‌های‌شان وجود دارد بسنجم، کارهایی را فرستادم که حس می‌کردم به خاطر رویکرد انقلابی موجود در آنها، احتمالا پذیرفته نمی‌شود و همین اتفاق هم افتاد و این آثار بدون هیچ دلیلی به نمایش درنیامد. منظور آنکه اینگونه هم نیست که در جشنواره‌های آنها یک فضای کاملا آزاد وجود داشته باشد و هیچگونه گزینشی در ارتباط با آثار وجود نداشته باشد.
 مساله اقتصاد هنر هم از جمله موضوعاتی است که در ارتباط با هنرهای تجسمی یک دغدغه و موضوع مهم است. چون به طور طبیعی هنرهای تجسمی در دنیا گردش مالی نسبتا قابل توجهی دارد؛ آیا هنرمندان جبهه فرهنگی انقلاب هم توانسته‌اند با کسب درآمد از طریق فروش آثاری هنری، زمینه پویاشدن اقتصاد این حوزه را مهیا کنند؟
شجاعی‌طباطبایی: برای نخستین‌بار در حوزه هنری و با کمک عزیزان گروه هنرهای تجسمی روایت فتح بعد از حادثه زلزله اخیر به این نتیجه رسیدیم که باید در این حوزه کاری توسط هنرمندان جبهه انقلاب صورت بگیرد و به همین خاطر از گروهی از هنرمندان دعوت کردیم و خوشبختانه مشارکت آنها در این حوزه خیلی خوب بود که در نهایت ماحصل یک روز کار دوستان در کنار برخی دیگر از آثار این عزیزان که پیش از آن تولید شده بود، توانست تابوی این نگاه را که ما نباید به سراغ مسائل اقتصادی از این راه برویم بشکند. ما هنرمندان بسیاری را در عرصه هنرهای تجسمی داریم که نمایشگاه می‌گذارند و به واسطه اینکه منتسب به جریان شبه‌روشنفکری نیستند، عملاً با شکست مواجه می‌شوند و گاهی حتی یک اثر آنها به فروش نمی‌رسد. بنده استادی را در حوزه هنرهای تجسمی می‌شناسم که قدرت و قوت کارش به قدری بالاست که من چند سال پیش در سفری به یکی از کشورهای اروپایی، کتابی هنری را در آنجا دیدم که 4 صفحه از آن به معرفی این استاد و فعالیت‌های او اختصاص داشت در حالی که او چندی پیش نمایشگاهی را برپا کرده بود و به دلیل همان نکته‌ای که عرض کردم حتی یکی از تابلوهایش به فروش نرفت. پس ما در این شرایط وظیفه داریم به میدان بیاییم و موانعی که در این حوزه وجود دارد را مرتفع کنیم، مخصوصا در ارتباط با هنرمندانی که در شهرستان‌ها در حال فعالیت هستند.
نجابتی: من باید در پاسخ به سوال شما ابتدا نکته‌ای را عرض کنم؛ ببینید! یک موقع هنرمندی در فضای فکری خودش به خلق اثری می‌پردازد که ممکن است مخاطب آن همه جوامع بشری و انسان‌ها باشند و اساسا اثری زیبا و فاخر است و جایگاه مشخصی هم دارد ولی زمانی هم هست که شما می‌بینید هنرمندی اثری را تولید کرده که مخاطب آن عمومی نیست و خاص است. پس باید جور دیگری به این موضوع نگاه کرد. چون در اینجا ممکن است برای مثال حکومت به عنوان سفارش‌دهنده از آن هنرمند بخواهد از اعتبار و هنر خود برای خلق اثری در ارتباط با موضوع موردنظر حکومت استفاده کند که دیگر در این شرایط نمی‌توان این اثر را در چرخه اقتصاد هنر قرار داد و در واقع اصلا با آن شرایط دیگر قابل مقایسه نیست. نکته دیگر اینکه معمولا مخاطبان اینگونه آثار به تعبیر حضرت امام(ره) مستضعفین هستند و این طیف از مردم هم اساسا نمی‌توانند هزینه چندانی را برای خرید یک اثر هنری صرف کنند اما نگاه ما این است که در این شرایط بتوانیم برای حفظ ارتباط مردم با آثار هنری با پذیرفتن کاهش مقداری از کیفیت کار، هزینه تولید و در نتیجه هزینه تهیه آن را برای این گروه از مردم پایین بیاوریم. شاید یک خانواده معمولی نتواند یک تابلوی خوشنویسی اصل را به خاطر قیمت بالای آن خریداری کند ولی می‌تواند نمونه چاپ شده آن را که قیمتی به مراتب پایین‌تر دارد تهیه ‌کند. درست است که نسخه چاپی کار آن جایگاه هنری نمونه اصلی را ندارد ولی بدون شک خالی از لطف هم نیست. پس ما با پذیرفتن کم شدن برخی عیارهای آثار هنری می‌توانیم برخی از آنها را به سمت تولید انبوه ببریم و از این طریق آثار را وارد زندگی مردم کنیم. هرچند شاید برخی هنرمندان از این موضوع استقبال نکنند ولی واقعا در این شرایط چاره‌ای جز این نداریم. 
 به عنوان آخرین سوال این نکته به نظرم می‌آید که اساسا هنر چه در حوزه سینما و هنرهای نمایشی و چه در عرصه هنرهای تجسمی و... بیش از هر چیز به فضا و محلی برای نمایش احتیاج دارد. این نکته در ارتباط با آثار هنرهای تجسمی بیشتر است و بدون شک نیاز به تعبیه مکان‌هایی برای نمایش بهتر خروجی آثار تولیدشده در جبهه انقلاب وجود دارد. آیا فکری برای توسعه این فضاها بویژه در عرصه تخصصی آن مثل راه‌اندازی گالری‌های هنری هم شده است؟
شجاعی‌طباطبایی: یکی از اولویت‌های ما این است که بتوانیم در ارتباط با این موضوعات تمرکززدایی کنیم. یعنی صرفا تمرکز نمایش آثار در پایتخت نباشد، البته اغلب شهرستان‌های ما در این حوزه خیلی خوب فعال شده‌اند و ما هم در حال کمک به آنها هستیم ولی در مجموع باید از همه فضاها برای این موضوع کمک بگیریم.
نجابتی: به نظرم هر جا روحیه جهادی مثل زمان انقلاب و جنگ در میان بچه‌های حزب‌اللهی وجود داشته، نتایج بهتری گرفته‌ایم. یعنی هرجا بخواهیم منتظر مسؤولان باشیم و مثلا بگوییم بعد از این همه سال هنوز یک فضای کاملا حرفه‌ای و مناسب برای نمایش کارهای‌مان نداریم، فایده‌ای ندارد. خب! حالا باید چکار کنیم؟ بنشینیم و فقط نق بزنیم؟ نه! اتفاقا من فکر می‌کنم در این زمینه جشنواره فیلم عمار یک مثال خیلی خوب باشد که توانسته موفق عمل کند. برای مثال در شهرکی در 15 کیلومتری قم دیدم خیلی از فیلم‌های جشنواره عمار توسط بچه‌های بسیجی و طلبه‌ها و مردمی که خودشان احساس تکلیف کرده بودند، در مسجد، حسینیه و آمفی‌تئاتر مدرسه و هرجایی که امکانش را داشتند، به نمایش گذاشته شده بود. این روحیه به نظرم در فضای هنرهای تجسمی هم کارساز است. دوستان ما در مجمع طراحان انقلاب اسلامی اصفهان، حرکت خیلی خوبی را انجام دادند و آمدند پوسترهای شهدای غواص را بدون هیچگونه حمایتی در چهارباغ اصفهان به نمایش گذاشتند. اتفاقا اینگونه اقدامات مزیتی نسبت به گالری‌ها و برخی فضاهای تخصصی دارد، آن هم اینکه فقط یک عده معدود از آن بازدید نمی‌کنند بلکه هرکسی از این مکان‌ها عبور می‌کند این آثار را تماشا می‌کند. البته نباید صرفا از هنرمندان توقع داشت خودشان برای خودشان کاری کنند چون بالاخره آنها هم دغدغه‌هایی دارند که باید فکرشان را بیشتر بر تولید اثر متمرکز کنند. کما اینکه در سایر حوزه‌های فرهنگی نیز اتفاقات خیلی خوبی افتاده است. این راه وجود دارد ولی ما اینجا دست یاری دراز می‌کنیم به سوی کسانی که می‌توانند در این میان نقشی را برعهده بگیرند. شاید فردی لزوما هنرمند نباشد ولی بتواند ما را در انتشار و بیشتر دیده شدن این آثار هنری یاری کند. برای مثال امام جمعه یکی از شهرهای کوچک ایلام به واسطه دغدغه‌ای که دارد، بارها این کار را در منطقه ایلام انجام داد و آثاری را از ما می‌گرفت و در دفتر امام جمعه و سطح شهر برای مردم به نمایش می‌گذاشت. من فکر می‌کنم با همین روحیه می‌توانیم این فضا را فتح کنیم، ان‌شاءالله.