روزنامه قانون
1396/10/20
هیچ خشمی به اندازه خشم تحقيرشدگي عميق نيست
هنر هنرمند تنها در ارائه آثارش مطرح نیست بلکه آنچه هنرمند را به جامعه و مردم بیشتر نزدیک می کند، واکنش او به آن چیزی است که در اجتماعش در حال رخ دادن است. اصغر فرهادی، یکی از هنرمندانی است که همواره به مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی جامعه واکنش نشان داده است؛ واکنش هایی که تنها برآمده از احساسات شخصی نیست. پس از انتشار گزارش گورخواب ها، فرهادی طی یک نامه سرگشاده به رییس جمهور به این موضوع واکنش نشان داد و از وضعیت نامساعد اجتماعی انتقاد کرد و درباره شرایط کنونی کشور نکاتی را با شخص اول اجرایی کشور در میان گذاشت. او در بخشی از نامه خود نوشته بود: «در این گزارش نام یکی از کسانی که شبهای سرد استخوانسوز را در گوشه گوری نشسته به صبح میرساند و به تعبیر تلخ گزارشگ،ر مرگ را زندگی میکند، «آرمان» است. این نام مرا رها نمیکند. «آرمان» گم شدهای که در گور پیدایش کردهاند. شرم بر ما. در تاریخ خواندهایم که گاهی حاکمان با لباس مبدل به میان مردمان میرفتند تا به دور از محافظان و ملازمان و متملقان گوشهای از درد و رنج مردم را بیواسطه درک کنند. پیشنهاد میدهم حداقل برای تنوع در نگارش تاریخ امروز که آیندگان بهتزده خواهند خواند، گاهی صاحبمنصبان بیهمراه و ناشناس به میان مردم بروند».امروز نیز طی اعتراضات مردم در شهرهای مختلف ایران، اصغر فرهادی به این موضوع واکنش نشان داده است و در یادداشتی با عنوان «پرسش، تحقیر، خشم»، سخنان خود را با مردم در میان گذاشته است.
متن یادداشت اصغر فرهادی را در ادامه می خوانید.
«پرسش، تحقیر، خشم
در روزهای گذشته عدهای از دوستان و هموطنان، جویای نظر و واکنشم نسبت به اعتراضات رخ داده در کشور بودند.
چندین بار دست به نوشتن بردم اما نوشتهها، متاثر از احساساتم، آن نبود که میخواستم. امروز سعی دارم به دور از احساسات در اینباره بنویسم.
چند سال پیش در مقدمه کتاب فیلم نامههایم نوشتم: «اگر با این نوشتهها توانسته باشم جسارت پرسشگری را در تماشاگران تقویت کرده و ترسشان را از کاشتن بذر سوال در ذهنها بکاهم، از زمانی که برای نوشتن صرف کردهام راضی و خوشنودم که دنیای امروز بیش از آنکه به مقام و مسئول پاسخگو نیاز داشته باشد، محتاج مردمیاست پرسشگر؛ مردمی که از گذاشتن علامت سوال در برابر هر آنچه برایشان ثابت و قاطع است، نهراسند».
این روزها خبرها و مطالب زیادى درباره اعتراضات در نقاط دور و نزدیک کشور شنیده و خواندهایم. کلمهای که در بسیاری از این نظرات و بحثها استفاده کلیدی و مکرر شده «مطالبه» است؛ مطالبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
اما در کنار همه این مطالبات و در دایرهای گستردهتر، آنچه در این سالها بخشى از مردم را به اعتراض در شکلهای مختلف واداشته، پرسشهای بیپاسخی است که در طی این چند دهه در همه زمینهها از سر پنهانکاری و مصلحتجویی یا نادیده گرفته شده و بیپاسخ مانده و یا به آنها پاسخهای غیرواقعی و توهمآلود داده شده است.
بیاعتنایی به چراها و پرسشهای انباشتهشده در جامعه، برخلاف تصور کسانی که بالاترین وظیفهشان پاسخگویی است، حاصلش نه فراموشی و آرامش بلکه تحقیر اجتماعیاست و زخم ملتهب تحقیر، مهمترین و قویترین عامل خشم. هیچ خشمی به اندازه خشم تحقیرشدگی ماندگار و عمیق نیست. به سکوت واداشتن، بازداشت و تهدید پرسشگران به معنای از میان رفتن پرسشها نیست. پرسشها باقیاند و در گوشه ذهنها در حال تکثیر.
با تأثر و همدردی با خانوادههای داغدار و همه آسیبدیدگان این اعتراضات و یاد نوجوان عزیز همشهریام «آرمین صادقی» که این روزها چشمهای سرشار از میل به زندگیاش لحظهای از نظرم دور نمیشود».
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
حمايت از مطالبات صادقانه و بحق مر دم
ماموريت ممکن؛ورود به زندان
هرمخالفتی با حکومت محاربه نیست
مربيگري را جدي گرفتهام
دو كره بر مدار گفت و گو
هیچ خشمی به اندازه خشم تحقيرشدگي عميق نيست
اژدهای آتش در درياي چين
بودجه حداقلی آموزش آسیب زاست
جرایم اقتصادی یقههای سفید و پولهای سیاه
آثار تورمي و فشار بر قشر آسيبپذير باافزايش نرخ ارز و سكه
سرمايههاي اجتماعي كه سوخت شد
رصد دشمن در پسا اغتشاشات و پسا داعش