روزنامه قانون
1396/10/19
نمایش هاي کلیشه ای
به راستی رسانه ملی چه تعریفی از رسانه در عصر جدید دارد؟انتظارات تا چه اندازه با تواناییهای تلويزیون دولتی متناسب است
صداو سیمای ملی در ساخت سریال بنابر ایدئولوژی خاص خود عمل می کند
صداوسیما از سایر رسانهها جا مانده و به دنبال هیچ تغییری در زاویه نگاه خود نیست
انگار ما در سریال های خود با آدم هایی مواجه هستیم که در این کشور و میان این مردم زیست نمیکنند
یکی از معمولترین سرگرمیهایی که خانوادهها را به خود مشغول میدارد، دیدن فیلم و سریال است که از قضا سریال طرفدار بیشتری دارد و شاهد رقابت بر سر ساخت آن در سطح جهان هستيم. هر روز سریالهای مختلفی ساخته میشوند که برخی از آنها در ایران نيز طرفداران زیادی دارند اما در عین حال سریالهای ترکی شبکههای ماهوارهای همچنان پرطرفدارترین مجموعههایی هستند که خانوادههای ایرانی را به خود مشغول میكنند. صدا و سیمای ملی در اين رقابت به وضوح قافیه را باخته است.
گویی این سازمان به نوعی ناامیدی رسیده و دیگر عزمی برای تولید سریالهایی که بتواند مخاطبایرانی را جذب کند، ندارد و در واقع میتوان گفت صداوسیمای ملی، تولید سریال را به شبکه های ماهوارهای واگذار کرده است.
رسانه دولتی، مولفه های رسانه خصوصی را ندارد
آیدین ابراهیمی، جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است نگاه به سریال های صداوسیما و ضعفهای موجود در آن را می توان از چند جنبه بررسی کرد. او به قانون میگوید: ما در ابتدا باید بدانیم از یک تلويزیون دولتی که موظف است ارزشهای کلان جامعه را تثبیت کند و قوام ببخشد چه انتظاری داریم.
باید انتظارات خود را بررسی کرده و ببینیم این انتظارات تا چه اندازه با تواناییهای تلويزیون دولتی متناسب است.
این جامه شناس به دو مساله اقتصاد و فرهنگ اشاره میکند و میگوید: باید این نکته را در نظر بگیریم که یک رسانه دولتی، مولفههای رسانه خصوصی را ندارد و در عین حال مایل است تمام طیفها و طبقات جامعه را از نظر فرهنگی سیراب کند. در این بین بحث اقتصاد و بودجه صداو سیما نیز مطرح است.
این ارگان بودجه اش را از دولت میگیرد که توسط مجلس تصویب می شود و چون مانند تلويزیون خصوصی قرار نیست بودجه اش را از مردم دريافت كند، بیش از اینکه بخواهد واقعیتهای جامعه را در نظر بگیرد، برعکس عمل کرده و موضوعی که خودش میخواهد را بیان میکند.
ابراهیمی این بخش را از سایر مسائل مهمتر میداند و معتقد است صداو سیمای ملی به جای نگاه کردن به واقعیت جامعه و ساخت سریال بر مبنای این واقعیتها، با رویکرد و ایدئولوژی خاص خود پیش میرود. صداو سیما به جای اینکه واقعیتهای جامعه را به یک جذابیت رسانه ای بدل كرده و با اقشار نو ارتباط برقرار کند، برعکس عمل ميكند و واقعیتهای موجود را کنار می گذارد؛ البته همه رسانهها دارای یک ایدئولوژی هستند اما واقعیت در رسانه های خصوصی بیشتر مطرح می شود چون آنجا بحث اقتصاد مطرح است اما صدا و سیما بودجه دولتی دارد و به همیندليل تصمیم میگیرد آنچه خودش میخواهد را به عنوان واقعیت اجتماعی به مردم عرضه کند؛ همین مساله مردم را از صداو سیما دور می کند.
سریالهای صداو سیما از واقعیت اجتماعی دور است
صداو سیمای ملی در ساخت سریال بنابر ایدئولوژی خاص خود عمل می کند. ما در سریال های رسانه ملی، خانوادههای فقیر اما خوشحال می بینیم؛ این مسالهای است که تا حدودي می توان گفت سینمای بعد از انقلاب آن را دنبال کرده و تا جایی هم جواب گرفته اما امروز دیگر نمی توان دست کم در ساخت فیلم و سریال با این رویکرد پیش رفت. ما امروز با نسل جوانی مواجه هستیم که با رسانه و کارکردهای آن آشناست و در پی رسانه ای است که بتواند با آن ارتباط برقرار کند. رسانه ملی چقدر می تواند با نسل جوان ارتباط برقرار کند؟ در دوره ای که رقابت رسانه بسیار شدید است، سریال های امروز به هیچ وجه نمیتوانند نسل جوان را به خود جذب کنند و حتی نسل قبل نیز نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند. به نظر میرسد صداو سیما به دلیل بودجه دولتی که در اختیار دارد، تلاشی برای تغییر نگاه خود و جذب مخاطب، به خصوص مخاطب نسل جوان نمیکند. در این شرایط به نظر میرسد باید دست رسانههای خصوصی را باز کرد که این اتفاق نيز نمیافتد و همین مساله باعث شده مردم همچنان به تماشای سریال های ترکی علاقه نشان دهند.
صداو سیما با ساخت سریالهایی که از واقعیت اجتماع بسياردور هستند، تلاش دارد یک سبک زندگی را رواج دهد اما مردم در جامعه زندگی میکنند و آنچه را كه اين رسانه میخواهد به عنوان سبک زندگی معرفی کند، مصنوعی میبینند و نه تنها مخاطب آن نمیشوند بلکه تلاش میکنند از این دروغها فاصله بگیرند.
آیدین ابراهیمی معتقد است: تلويزیون براي برخورداری از بودجه دولتی تلاشی نمیکند در تبیین و تحلیل سبک زندگی کمک کننده باشد. این رسانه نمیتواند سبک زندگی ایجاد کند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارای رقبای بسیار قوی ای است و در حوزه ساخت سریال نتوانسته کار خاصی انجام دهد و بازی را واگذار کرده است.
مساله دیگری که این جامعه شناس به آن اشاره میکند، فهم تازه از عصر مدرن است که صدا و سیما فاقد آن است. او میگوید: یک زمانی سریال «پدرسالار» را داشتیم که گذر از سنتها را به وضوح در آن میدیدیم و بهدليل کمبود رسانههای موازی با صداو سیما، این سریال در زمان خودش بسیار تاثیرگذار بود اما امروز از مدیران توقع می رود فهم بهتری از جهان جدید داشته باشند.
صداو سیما تعریفی از رسانه مدرن ندارد
به راستی رسانه ملی چه تعریفی از رسانه در عصر جدید دارد؟ این رسانه همچنان تلاش میکند واقعیتهای موجود در جامعه را پنهان کرده و به کلیشه پناه ببرد تا از گمراه شدن جوانان جلوگیری کند! صداوسیما همچنان در تلاش است ارزشها را به شکل کلیشهای به نمایش بگذارد؛ این در حالی است که جوان امروز با تعداد زیادی رسانه مواجه است که تلاش میکنند مخاطب جوان را جذب کنند اما صداوسیمای ملی همچنان بر روند سابق خود پایدار است.
ابراهیمی در رابطه با مفهوم رسانه در تعریف مدرن خود میگوید: امروز دیگر نباید به رسانه به عنوان ابزار نگاه کرد بلکه رسانه در تعریف نوین خودش، بخشی از زندگی و واقعیت اجتماعی با فرم های تازه است؛ با این تعریف، قدرت رسانه نسبت به گذشته دو چندان شده و دست کنشگر یا سوژههای جدید برای انتخاب بازتر است.این جامعه شناس معتقد است مخلوطی از عقب ماندن از واقعیت اجتماعی و نداشتن تعریف و فهم رسانه مدرن باعث شده سریالهای ما از سایر رسانههای موجود بسیار عقب مانده باشند و حتی در فرم هنری نيز عقب ماندیم. البته تلاش هایی برای این فرم هنری صورت گرفته است اما به دليل متفاوت بودن با واقعیت اجتماعی، نتوانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. انگار ما در سریال های خود با آدم هایی مواجه هستیم که در این کشور و میان این مردم زیست نمیکنند.
هنرمندان قربانی تنگ نظری مدیران میشوند
در این شرایط که رسانههای موازی با تلويزیون بسیار زیاد است، باید ببینیم رسانه ملی میتواند در این رقابت شرکت کند یا دیگر راهی برای شرکت در این پيشي گرفتن وجود ندارد. ابراهیمی در این رابطه بیان میکند: رسانه های موازی با تلويزیون، اعم از داخلی و خارجی با شگردی برنامههای ضعیف خود را پرطرفردار میکنند.
یعنی از تابوهای رسمی عبور میکنند و یک سریال بی محتوا و حتی خطرناک را با گذر از همین تابوها، پرطرفدار میکنند اما صدا و سیمای ما به دلیل ملی بودن، نمی تواند از تابوهای خودش عبور کند. اما کاری که در این شرایط میتوان انجام داد، این است که دست شبکهها و رسانه های خصوصی را در کشور بازتر کند تا قدری به واقعیت اجتماعی نزدیک شوند و خانواده ایرانی در سریالها، نقش پررنگتری داشته باشد.
خانوادههاي ایرانی که در سریالهای صداو سیما میبینیم، تفاوت عمیقي با واقعیت اجتماعی دارند و در واقع رسانه ملی در بازنمایی واقعیت بسیار ضعیف عمل میکند.
ما کنشگران و هنرمندان قابلی در کشور داریم که همین تابوها دست آن ها را بسته است. می توان با انعطاف بیشتری با این تابوها برخورد کرد.
متاسفانه نیروهای شاخص فرهنگی و هنری ما به دليل تنگ نظریهایی که وجود دارد، نمیتوانند کار شاخص تولید کنند. کارگردان، فیلمنامه نویس و بازیگران ما، قربانی تنگ نظری مدیران میشوند و نمیتوانند کار خود را ارائه دهند. کاش نسبتی در صدا و سیما با جهان جدید پیدا شود و شرایطی به وجود بیاید که این بازی رسانه ای را صد به هیچنبازیم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
پرونده مفتوح
عبور مبارزه با پولشويي از خوان اول
رويارويي قوا از ترس اعتراض مردم
اقلام اساسي درگير نوسان قيمت
نمایش هاي کلیشه ای
شناسنامههاي خاص براي كودكان بدون هويت
بخشش جان در ایستگاه آخر زندگی
خيريت يك جدايي
نمايش حمايت از گردشگـري
كاهش بودجه يا پايان رانتخواري
نیاز دولت به هوشیاری ، سرعت و استحکام
دار لرزان معیشت قالیبافان