دوره وايبر نيست فيلتر جواب نمي‌دهد

زهرا چوپانكاره
استفاده از فيلترشكن يا نصب پيام‌رسان‌هاي داخلي؟ اولين راهكار، راهكار كساني است كه بارها تجربه فيلترشدن سايت‌ها و اپليكيشن‌هاي مختلف را داشته‌اند و حالا دارند دست پدر و مادرها و ساير دوستان و اهالي فاميل را هم مي‌گيرند و آنها را با اين ابزار آشنا مي‌كنند تا بتوانند خودشان را به تلگرام برسانند. دومين راه‌حل آن چيزي است كه منابع رسمي به صورت مستقيم پيشنهاد مي‌دهند: استفاده از پيام‌رسان داخلي. يك پيشنهاد غيررسمي هم از سوي آنها مطرح شده. «وي‌چت» رفع‌فيلتر شد و در كنار گزينه‌هاي ديگر قرار گرفت تا كاربراني كه به هر دليلي نمي‌خواهند به سمت پيام‌رسان‌هاي داخلي بروند، از اين پيام‌رسان چيني استفاده كنند كه پيش از اين فيلتر بود. اما دكتر مجيد رضاييان، استاد دانشگاه و پژوهشگر روزنامه‌نگاري مي‌گويد كه حالا ديگر دوره وايبر نيست كه با فيلتر كردن بشود جمعيتي را به سوي يك پيام‌رسان ديگر راند. به عقيده او تلگرام هويت مشخصي دارد، جمعيت بسيار زيادي را جذب كرده و نمي‌توان كاربرانش را با ابزار فيلتر از آنجا بيرون كرد. او به «اعتماد» مي‌گويد كه مردم راه فيلترشكن را در پيش خواهند گرفت.
 
با طولاني شدن فيلتر تلگرام در حال حاضر دو راه جايگزين به صورت مستقيم و غيرمستقيم به مردم پيشنهاد شده: از پيام‌رسان‌هاي داخلي استفاده كنند يا اينكه به سمت اپليكيشن چيني وي‌چت بروند كه فيلترش برداشته شده. فكر مي‌كنيد مردم به سوي راه‌هاي پيشنهادي بروند يا اينكه فيلترشكن را انتخاب مي‌كنند؟


همه‌مان را ارجاع مي‌دهم به زماني كه در «وايبر» بوديم. آن زمان هنوز اين حضور چندان گسترده نبود و براي همين كوچ ما از وايبر به تلگرام تنشي ايجاد نكرد. الان يكسري كسب‌وكارها شكل گرفته و در تلگرام خيلي چيزها اتفاق افتاده كه امكان جايگزيني آن نيست. مردم قطعا به همين خاطر به سمت استفاده از فيلترشكن مي‌روند، هيچ شك نكنيد ولو اينكه جايگزين‌هاي بعدي را هم انتخاب و از آنها هم استفاده كنند اما تلگرام باقي مي‌ماند چون تبديل به بخشي از زندگي مردم شده است، به خصوص زندگي فعالان استارت‌آپ‌ها دارند. كسي كه در يك كانال دارد كفش و لباس مي‌فروشد و مثلا 200 هزار نفر عضو دارد، كجا مي‌خواهد برود؟ مردم به سمت فيلترشكن مي‌روند، به دليل همين كسب‌وكارها و ارتباطاتي كه شكل گرفته، به سبب كانال‌هايي كه هويت پيدا كرده‌اند. احيا كردن اينها در يك فضاي ديگر و شبكه اجتماعي ديگر به اين سرعت و سادگي امكان‌پذير نيست. بنابراين تقريبا مي‌گوييم كه بين 70 تا 80 درصد مردم به درست يا غلط مجبورند در تلگرام بمانند.
پس اين استفاده از فيلترشكن را بيشتر از هر چيزي نشانه ضرورت ادامه كسب‌وكارها نزد كاربران مي‌دانيد؟
غير از موضوع كسب‌وكار، بسياري اتفاق‌هاي ديگر هم در تلگرام شكل گرفته‌اند. استارت‌آپ‌ها بخش اول اين قضيه هستند اما خب در مرحله بعد كانال‌هاي خبري قرار دارند، حالا اين كانال‌ها همان‌جا شكل گرفته‌اند، مگر مي‌توانند به اين راحتي بروند جاي ديگر؟ نياز مخاطب و ارتباط آنها با اين منابع خبري شكل گرفته و براي رسيدن به اين منابع خبر هم از فيلترشكن استفاده خواهند كرد.
فكر مي‌كنيد اين استفاده از فيلترشكن چقدر از سر اين است كه مردم به راهكارهاي پيشنهادي جايگزين تلگرام اطمينان ندارند؟
عدم اطمينان در استارت‌آپ‌ها و كسب‌وكارها مطرح نيست. اگر راه جايگزيني بود كه مي‌توانستند به سرعت و با راحتي تمامي آنچه را داشتند به محل جديد منتقل كنند، فارغ از اينكه مثلا به امنيت آن اطميناني هست يا نه، اين كار را مي‌كردند چون طرف مي‌خواهد بليت رزرو كند يا كفش بفروشد، اين ديگر برايش مهم نيست كجا دارد اين كار را انجام مي‌دهد و چقدر قابل اطمينان است. اما از اينكه بگذريم بايد گفت بله! موضوع عدم اطمينان هم در ميان است. نمي‌گويم در مورد همه مصداق دارد اما خيلي‌ها هستند كه فكر مي‌كنند جاي جديد چقدر امن است. به خصوص جايي كه بحث كانال‌ها و گروه‌هاي خبري در ميان است.
كليت اين امر را اصولا چقدر تاثيرگذار مي‌دانيد؟ آيا هدفي كه مراجع رسمي دنبال مي‌كنند از طريق فيلتر تلگرام قابل وصول است؟
حرفي كه وزارت ارتباطات زد را شايد بشود در اينجا تكرار كرد. گفتند اين اتفاق نظر ما نيست، به عنوان دولت موافق نبوديم اما اين نظر شوراي امنيت است. اما گذشته از اين ما بارها گفته‌ايم كه چه فيلتر باشيم چه نباشيم حضور در شبكه‌هاي اجتماعي فرهنگ‌سازي مي‌خواهد. الان در كشورهاي توسعه‌يافته هر كسي شايد عضو 10 شبكه اجتماعي باشد، مگر فيلتر وجود دارد؟ طبيعتا فرق قائل مي‌شوند ميان خبرهاي موثق و غيرموثق. بعد از اين بحث مي‌رسيم به اينكه اطلاع‌رساني ما در داخل كشور ايراد دارد، از آنجا مي‌رسيم به اينكه به موضوع آزادي بيان و گردش آزاد اطلاعات احترام نمي‌گذاريم، از آنجا مي‌رسيم به اينكه بايد با موضوعي به نام سانسور مقابله كنيم. بحث گسترده‌اي كه در اين خلاصه مي‌شود: بايد به گردش آزاد اطلاعات احترام بگذاريم و همزمان فرهنگ‌سازي كنيم. اين دو بايد با هم همراه باشند. آزادي بيان در كشورهاي توسعه‌يافته هم به اين معنا نيست كه همه‌چيز خلاصه شود در شبكه‌هاي اجتماعي كه دو ايراد عمده دارند. اساتيد ارتباطات در دنيا هم مي‌گويند كه شبكه‌هاي اجتماعي سنديت و مشروعيت خبري ندارند. روزنامه‌نگاري خبري در وب 1 هست (سايت‌هاي خبري) و مطبوعات. وب 2 كه همين شبكه‌هاي اجتماعي را در‌بر مي‌گيرند نظارتي روي صحت و سقم خبر نيست و براي همين است كه وقتي نقص اطلاع‌رساني در كشور داريم طبيعي است كه شبكه‌هاي اجتماعي هر كدام كه بيايند كل ابتكارعمل اطلاع‌رساني را در دست مي‌گيرند. اين نقص ما در اطلاع‌رساني درست را مي‌رساند. گردش آزاد اطلاعات ما در فضاي حرفه‌اي اگر معيوب نباشد، ما در برابر شبكه‌هاي اجتماعي فرهنگ‌سازي مي‌كنيم و از حضور مردم در اين شبكه‌ها هم نگراني نخواهيم داشت.