نگذاریم مطبوعات کودک بمیرند



ایران طباطبایی
قدمت روزنامه نگاری در ایران به 170 سال قبل برمی‌گردد و در این مدت تلاش‌های زیادی برای تدوین قانون و اساسنامه مطبوعات انجام شده است که البته این تلاش‌ها فراز و فرود زیادی داشته است. اما در این میان جایگاه مطبوعات و نشریات کودک و نوجوان با وجود اهمیت خاصی که دارد چندان بدرستی شناخته نشده است. امروزه با توجه به تغییر نیازهای این قشر در عصر رسانه‌های الکترونیک و با توجه به گسترش روز افزون فناوری و فضای مجازی بررسی این جایگاه از اهمیت خاصی برخوردار است به همین منظور چندی قبل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها نشستی تخصصی با عنوان «بررسی مسائل مطبوعات کودک و نوجوان با تأکید بر نظام حقوقی این نشریه‌ها» با حضور دکتر وحید آگاه – حقوقدان و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی - سیدعلی کاشفی خوانساری- پژوهشگر مطبوعات کودک و نوجوان- و محمدحسین دیزجی – پژوهشگر و داور جشنواره مطبوعات کودک- برگزار کرد.



دکتر وحید آگاه با بیان اینکه وقتی می‌خواهیم از نظام حقوقی مطبوعات و نشریات کودک صحبت کنیم نخست باید این سؤال را مطرح کنیم که چه نیازی به نظام حقوقی داریم؟ گفت: در رشته حقوق یک بیماری وجود دارد که فکر می‌کنیم باید برای همه موجودات و کائنات حقوقی داشته باشیم و این تور حقوق را روی همه موضوعات پهن کنیم. اما واقعیت اینجاست که همه موضوعاتی که بشر با آنها در ارتباط است، نیازی به نظام حقوقی ندارد و به نظر می‌رسد کشورهایی خوشبخت‌تر هستند که حقوق موضوعه در آنها کمتراست.
وی در ادامه افزود: حقوق قرار است تنظیم‌گر روابط میان افراد باشد و ترجیح این است که تنظیم توسط امری غیر از حقوق انجام شود. شاید انتظار اولیه از من به‌عنوان یک تحصیلکرده حقوق این باشد که از حقوق دفاع کنم اما من می‌خواهم خلاف آن عمل کنم. ما برای هر چیزی از جمله مطبوعات کودک شاید نیازی به این نظام حقوقی نداشته باشیم. سؤال اساسی این است که حقوق خوب است؟ در فلسفه حقوق این صحبت است که ما برای هر چیزی نیاز به حقوق نداریم و بهتر است مسائل خود را از راه‌های غیرحقوقی مسالمت‌آمیز حل کنیم، حال می‌تواند از طریق سیاست باشد یا گفت‌و‌گو.
وقتی از حقوق صحبت می‌کنیم از قواعد لازم‌الاجرایی صحبت می‌کنیم که حتماً اجبار دولت پشت آن قرار دارد. درست است که حقوق از زور و چماق بهتر است اما حقوق از روابط مسالمت‌آمیز غیرحقوقی بدتر است چون نشان می‌دهد ما نتوانسته‌ایم با هم به‌صورت مسالمت‌آمیز صحبت کنیم. از این منظر حقوق، آخرین و بدترین راه حل است. در ایران این بیماری وجود دارد که هر اتفاقی می‌افتد می‌گویند مقرراتی برایش بگذاریم در حالی که بسیاری از مشکلات از جایی شروع می‌شود که آن قانون وجود دارد. اگر به قبل از تصویب آن قانون و مقررات نگاه کنیم، امور در حال انجام شدن بوده و خیلی هم اوضاع بد نبوده است.
حق نیاز به مجوز ندارد
دکتر وحید آگاه با بیان اینکه در خصوص مطبوعات کودک یا هر چیزی که در ایران قرار است منتشر شود چه کاغذی چه مجازی نیاز به اجازه گرفتن داریم گفت: انسان حق بر آزادی بیان دارد و «بیان» شکل‌های گوناگونی دارد از جمله مطبوعات. این حق بر آزادی بیان یکی از اقسام حقوق بشر و شهروندی است که به نظر می‌رسد حق مادر است. برای بروز و حق نشر و پخش این آزادی بیان نیازی به اجازه نداریم. قانون اساسی ایران این را پذیرفته و در اصل 22 می‌گوید: حیثیت، جان، مال و مسکن اشخاص مصون است مگر آنکه قانون بگوید. در اصل 24 با دو کلمه مطبوعات و نشریات از آزادی بیان صحبت کردیم. گفتیم اینها آزاد هستند مگر اینکه مخل مبانی اسلام و حقوق عمومی باشند. یعنی قانونگذار در سال 58 خط قرمزها را مشخص کرده است. اما قانونگذار در اصل 24 خط قرمز سومی به ما نگفته است. فقط گفته باید موازین و قیود شرعی و حقوق عمومی را رعایت کنیم اما در این اصل از نظام صدور مجوز صحبت نشده است. انگار در اصل ۲۴ آمده است که اگر مطبوعات کودک می‌خواهد چاپ شود، بشود اما اگر تخلفی بود ما بعداً رسیدگی می‌کنیم.
وی افزود: در اصل ۲۵ هم گفته سانسور ممنوع است و از این کلمه استفاده کرده است و گفته ما حق ممیز و سانسور نداریم. ممیزی همان نظارت پیش از چاپ است. در اصل ۲۶ و ۲۷ هم همین نظام آزادی در مورد تجمعات و اجتماعات آمده است و می‌گوید اگر می‌خواهید حزب یا مؤسسه‌ای تأسیس کنید یا تجمعی صورت گیرد نیاز به اجازه ندارید اما باید خط قرمزها را رعایت کنید. به غیر از اینها در مقدمه قانون اساسی و فصل سوم این قانون درباره حقوق ملت -که می‌توان ساعت‌ها راجع به آن صحبت کرد- خروجی مفاد قانون اساسی با یک تفسیر بسیار ساده این است که قانون اساسی ایران، نظام صدور مجوز را تأیید نکرده است بلکه نظام آزادی را تأیید کرده است. اتفاقاً در قانون مطبوعات هم به نظام آزادی اشاره کرده‌ایم در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز اشاره کرده‌ایم که سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی نظام احترام به آزادی اندیشه و بیان است.
دکتر آگاه با اشاره به این موضوع که نظام صدور مجوز را در مورد کتاب و مطبوعات کودک روا داشته‌ایم گفت: نظام صدور مجوز در مورد کتاب و مطبوعات کودک با قانون اساسی اصطکاک دارد. درباره‌ کتاب کودک خیلی سخت‌گیرانه‌تر عمل شده است. این سیاست دوگانه درباره‌ رسانه‌ها و کتاب‌های کودکان خیلی عجیب است یعنی ما به یک روزنامه اجازه‌ نشر می‌دهیم وقتی روزنامه یا نشریه چاپ می‌شود اگر تخلفی باشد باید با شاکی خصوصی یا مدعی‌العموم در دادگاه با آن برخورد شود اما خیلی جالب است که در مورد کتاب کودک از صفر تا صد آن دست یک هیأت نظارت بر نشر و کتاب کودک و نوجوان است که باید به آن مجوز بدهد و حتی برای توزیع هم مجوز می‌دهد. اما بند آخر این مصوبه می‌گوید بعد از گرفتن همه این مجوزها در نهایت باز همه مسئولیت‌های حقوقی و کیفری با خودتان است پس این همه مجوزبرای چه بوده است؟
قانون برای محدودیت
 در ادامه این نشست سیدعلی کاشفی خوانساری، پژوهشگر مطبوعات کودک و نوجوان در مورد چگونگی حمایت از حقوق روزنامه نگاران حوزه کودک و نوجوان گفت: مهم‌ترین مصداقی که حقوق برای ما دارد جنبه محدودیت و سانسور است تا جنبه حمایتی. نخستین بحث درباره سانسور مطبوعات در تاریخ کشور حکمی است که ناصرالدین شاه به صنیع الملک – ناظر چاپخانه دولتی- می‌دهد. دلیلی که ناصرالدین شاه برای نظارت پیش از چاپ ذکر می‌کند هم این بود که کودکان این روزنامه‌ها را می‌خوانند و به اشتباه می‌افتند. یعنی شکل‌گیری قانون سانسوردر ایران با استناد به حمایت از کودکان در برابر فریب خوردن، آسیب روحی دیدن، به اشتباه افتادن و... بود.
نخستین قانون رسمی مطبوعات کشور ما مربوط به سال‌های پس از مشروطه است که هیچ تصریحی به واژه کودکان در این قانون ندارد. در قانون مطبوعات پس از انقلاب در سال ۶۴ هم تصریحی به مطبوعات کودک و نوجوان ندارد و اینکه از نظر قانونی و حقوقی، مطبوعات کودک و نوجوان با سایر مطبوعات متفاوتند، در آن پیش‌بینی نشده است. به عبارتی نه حمایت و توجه ویژه وجود دارد و نه محدودیت جداگانه و خاصی است. بلکه در چارچوب کلی مطبوعات، مطبوعات کودک و نوجوان هم قرار گرفته است.
این پژوهشگر مطبوعات کودک و نوجوان در ادامه گفت: ما می‌دانیم بحث مطبوعات به معاونت مطبوعات و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد مربوط است، بحث کتاب به معاونت فرهنگی و بحث تئاتر، خوشنویسی، تجسمی و غیره هم به معاونت هنری مربوط می‌شود. بر همین اساس قوانین موضوعه هم طبق این تقسیم‌بندی‌ها شکل گرفته است. قانون مربوط به کتاب در ایران مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی سال 67 بود که در سال 89 بازنگری شد. در قانون سال 67هیچ تصریحی بر مجوز پیش از چاپ کتاب بزرگسال نشده است و این تلقی قانونگذار است اما در مورد کتاب کودک تصریح شده که مجوز باید پیش از چاپ گرفته شود و هیأت نظارتی تشکیل شود. در حقیقت کار نظارت بر کتاب کودک را بر عهده هیأت نظارت سپرده‌اند. در مصوبه سال ۸۹ به نوعی سختگیرانه‌تر یا با تفصیل بیشتر انجام شده است یعنی اگر احکام اعضای هیأت نظارت بر کتاب کودک در مصوبه سال ۶۷ توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می‌شد، طبق مصوبه
سال ۸۹ رئیس جمهوری به‌عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی این احکام را صادر می‌کند و جایگاه اداری هیأت نظارت بر کتاب کودک به گونه‌ای بالاتر رفته و ارتقا پیدا کرده است. البته عده‌ای هم به طور کلی معتقدند که شورای عالی انقلاب فرهنگی‌شأن قانونگذاری ندارد پس این مصوبات لازم الاجرا نیست.
وی در ادامه افزود: امروز محصولاتی برای کودکان تولید می‌شود که قبلاً به آن کتاب، مجله، بازی رایانه‌ای، کتاب صوتی، قطعه موسیقی و غیره می‌گفتیم ولی الآن همه اینها در یک محصول جمع شده است و عملاً امکان نظارت و صدور مجوز بر آن غیر ممکن است و جاهایی کار را بشدت پیچیده کرده است.
این پژوهشگر مطبوعات کودک و نوجوان ادامه داد: در مورد محصولات کودکان نظام پیشگیری وجود دارد. یعنی به‌دلیل حساسیت‌های خاص مخاطب، نداشتن قدرت انتخاب مانند بزرگسالان و آسیب‌پذیری بیشتر، قوانین خاص‌تری برای آنها تعیین کرده‌اند. به‌عبارتی بحث ممیزی، پیشگیری و سانسور در حوزه کودک و نوجوان با بزرگسال متفاوت است.
والدین  الگوی کودکان هستند
 در ادامه این نشست محمدحسین دیزجی – پژوهشگر- با توضیح درباره مخاطب نشریات کودک و نوجوان گفت: یکی از نیازهای هر انسانی دانستن و کسب اطلاعات است که این نیاز در حوزه کودک و نوجوان باید از طریق خانواده، مدرسه، مطبوعات کودک و نوجوان، جامعه و... کسب شود. در دورانی که ما کودک و نوجوان بودیم تا به امروز راه‌های کسب اطلاع برای این گروه سنی تغییرات زیادی کرده است چون بچه‌ها امکان دسترسی به اطلاعات را از راه‌های مختلف دارند. برای همین این ما هستیم که باید به گونه‌ای اطلاعات بدهیم که آنها اطلاعات درست را دریافت کنند.
برای اینکه فرزندانمان کتاب بخوانند ما باید اول خودمان کتاب بخوانیم. باید این حس را در بچه‌هایمان ایجاد کنیم که مطالعه را دوست داشته باشند و عشق و انگیزه را درآنها ایجاد کنیم هر چند باورپذیری کار بسیار سختی است اما باید یاد بدهیم که مطالعه در خیلی از موارد و مقاطع زندگی به او کمک می‌کند. متأسفانه خیلی وقت‌ها کودک و نوجوان مطالعه را با کتاب درسی برابر می‌داند برای همین علاقه‌ چندانی به کتاب و مطبوعات ندارند و آنها را شبیه به هم می‌دانند ولی اگر در وجود اینها ایجاد انگیزه کردید، قطعاً دنبالش می‌روند.
دیزجی با توضیح درباره‌ ضرورت آموزش به کودکان و نوجوانان گفت: باید بتدریج به کودکان آموزش دهیم و مدام تأکید کنیم که کتاب کاغذی ویژگی‌های خاص خود را دارد. در کشوری مثل ژاپن با اینکه از نظر تکنولوژی خیلی از ما جلوتر هستند ولی همچنان شمارگان روزنامه‌های آنها بالاست. پس باید این مسائل را فرهنگ‌سازی کنیم. کودک باید بداند که تبلت و رایانه جای کتاب کاغذی را نمی‌گیرد.
او با انتقاد به بعضی افراد در تحریریه‌ کودک و نوجوان گفت: خود آنهایی که در نشریات این گروه سنی هستند، هم باید اصلاحاتی در روش خود انجام دهند. من وقتی داور جشنواره‌ مطبوعات کودک و نوجوان بودم، این ایرادات را دیدم. به طور مثال ما می‌دانیم نشریات بخش‌های مختلفی مثل شعر، داستان و... دارد اما کمتر نشریه‌ای را پیدا می‌کنیم که این قدر که به شعر می‌پردازد، به مصاحبه هم بپردازد. یا اینکه مصاحبه‌ها در مخاطب انگیزه خواندن ایجاد نمی‌کند. سؤال‌ها بسیار ابتدایی است. نکته بعدی سوژه‌یابی و افراد مصاحبه‌شونده‌ است. متأسفانه مدام از آدم‌های تکراری استفاده می‌کنند در حالی که ما می‌توانیم بسیاری از نوجوان‌های دیگر را پیدا کنیم که در این عرصه موفق بوده‌اند و با آنها مصاحبه کنیم. یک مسأله دیگر این است که چرا مصاحبه فقط با کسانی انجام می‌شود که در تهران حضور دارند در حالی که در شهرستان‌ها هم آدم‌های موفق زیادی هستند. لزوماً نباید مصاحبه شونده کودک یا نوجوان باشد و می‌توان از یک بزرگسال درباره دوران کودکی و نوجوانی‌اش سؤال پرسیده شود.
دیزجی با انتقاد به اینکه در حال حاضر تکنولوژی دیگری به‌نام واقعیت افزوده داریم اما فقط چند مجله و کتاب کودک و نوجوان این بحث را معرفی کرده است گفت: در حالی که اگر ما این قابلیت را به‌نشریات کودک و نوجوان اضافه کنیم قطعاً مخاطب‌های بیشتری پیدا می‌کنیم و آن کودک و نوجوان به‌نشریه و مجله علاقه بیشتری پیدا می‌کند و چون پاسخگوی نیازهایش است برای آن هزینه می‌کند.
در بخش دیگری از این نشست، دکتر آگاه در پاسخ به لزوم بازنگری در نظام حقوقی مطبوعات کودک گفت: اگر بازنگری به‌معنی حذف باشد من موافق هستم ولی اگر به معنی ترمیم باشد خیر. صحبت‌های استادان نشان داد که ظاهراً هیاهو برای هیچ است. یعنی کتاب نوشته می‌شود، نشست برگزار  و صحبت می‌شود برای موضوعی که مخاطبی ندارد. من می‌خواهم بگویم این نظام حقوقی به چه دردی می‌خورد. وقتی یک روزنامه بزرگسال منتشر می‌کنیم از کجا می‌دانیم کودک آن را نمی‌خواند؟ می‌خواهم بگویم در دنیای امروز موضوعیت آن از بین رفته است. چون در عرصه عمل غیر قابل کنترل است و از آن طرف هم مخاطبی ندارد.
در حال حاضر ما روزنامه مستقلی برای کودک نداریم بجز دو ضمیمه که آن هم به صورت مستقل روی کیوسک نمی‌آیند. رسانه یعنی اینکه من کتاب یا روزنامه تولید می‌کنم و مخاطب پیگیر آن باشد. آیا چنین رسانه‌ای داریم؟
او با اشاره به شمارگان پایین مطبوعات گفت: چرا مطبوعات از اعلام شمارگانشان می‌ترسند؟ چون واقعیت غم‌انگیز است. کل نشریات و مطبوعات ایران را جمع کنیم فکر نمی‌کنم در روز به یک میلیون نسخه برسند و این برای کشوری با این همه دانشجو خیلی پایین است. می‌خواهم بگویم موضوع منتفی است و من با ایجاد نظام حقوقی ویژه ولو برای مطبوعات کودک مخالف هستم.
کاشفی خوانساری در ادامه گفت: واقعیت این است که قانون مصوب سال 89 و تشکیل هیأت نظارت بر کتاب کودک در هیچ دوره‌ای اجرا نشد و هر دولتی از اصلاح طلب‌ترین تا اصولگرا‌ترین دولت‌ها در این مورد اتفاق نظر داشتند که اگر قانون اجرا نشود راحت‌تر هستیم چرا که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی دست وزارت ارشاد را به‌عنوان مجری می‌بندد. من در دوره دو وزیر عضو هیأت نظارت بر کتاب کودک بودم در دولت نهم و دهم که هیچ وقت جلسه هیأت نظارت تشکیل نشد و در این دوره پنج ساله هم شاید دو یا سه بار جلسه هیأت نظارت بر کتاب کودک تشکیل شده باشد و در عمل کارشناسان و کارمندان وزارت ارشاد در اداره کتاب این کار را انجام می‌دهند.
او با اشاره به تعداد نشریات کودک و نوجوان گفت: در حال حاضر حدود
۱۲۰ نشریه کودک و نوجوان در حال انتشار هستند هر سال که آمار سال را جمع می‌کنیم حداقل بیش از ۱۰۰ نشریه در حال انتشار داریم. در حالی که شمارگان مطبوعات بشدت پایین آمده و نشریات بسرعت دچار مرگ دسته جمعی می‌شوند، مطبوعات کودک و نوجوان مرگ و میر کمتری دارند. چون برخی از خاصیت‌های مطبوعات کودک و نوجوان عملاً قابل پوشش دادن در فضای مجازی نیست مثل نقاشی کردن، کاغذ را پهن کردن و بریدن آن.
وی ادامه داد: با وجود اینکه شمارگان مطبوعات بشدت پایین آمده و نشریات بسرعت دچار مرگ دسته جمعی می‌شوند اما مطبوعات کودک و نوجوان مرگ و میر کمتری دارند. همچنین با توجه به کاهش فرزند‌آوری در کشور اما تعداد مجلات خردسال و کودک
روز به روز بیشتر می‌شود و اینها موفق‌تر هستند. این مجلات بیشتر در بخش خصوصی شکل می‌گیرند یعنی هنوز شانس زنده ماندن و کار کردن در بخش کودک وجود دارد.
در ادامه دیزجی گفت:‌ ای کاش همان طور که در برخی زمینه‌ها به بعضی افراد امتیاز می‌دهیم برای مطبوعات کودک و نوجوان هم این کار را می‌کردیم تا مخاطب آن هزینه‌ کمتری برای خرید آنها بپردازد.
این پژوهشگر در مورد طرح اشتراک هم گفت: اگر این طرح، نشریات کودک و نوجوان را حمایت کنند و به نوعی مخاطبان به قیمت نیم بها هزینه آن را بپردازند خوب است. چراکه من معتقدم هزینه پیشگیری بهتر از درمان است. پس اگر امکانات بدهند و کودک و نوجوان در آن فضا قرار بگیرند، قطعاً تغییرات زیادی صورت می‌گیرد.