مشکلات سیاسی بر دوش اقتصاد کشور

ضیاء مصباح- سه سال بعد از نخستین کنفرانس اقتصاد ایران و اخیرا دومین نشست (قبل از ماجراهای هفته گذشته) با شرکت استادان دانشگاه و کارشناسان اقتصادی به ابتکار موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی برگزار شد و به ارائه نتایج انجام «طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران» اختصاص داشت. بخش مهمی از سخنرانی‌های کنفرانس‌ یک بار دیگر نشان داد که بن‌بست‌های ایران در عرصه اقتصادی ناشی از عدم شناخت چم و خم سیاستگذاری در این عرصه کلیدی نیست و ریشه اصلی نبود اراده سیاسی در مسیر فراهم آوردن شرایط لازم برای تحقق توسعه ایران است.
تجربه سده کنونی نشان می‌دهد هیچ کشور در حال توسعه‌ای‌ بدون تکیه بر بسیج سیاست برای متحول ساختن ساختار‌های اقتصادی‌اش در راستای پیشرفت از واپس‌ماندگی بیرون نمی‌آید .کانون‌های کارشناسی ریشه‌های انحطاط اقتصادی ایران را به خوبی می‌شناسند و می‌دانند چگونه باید کشور را از واپس‌ماندگی بیرون آورند.
سال‌هاست در مراکز آموزش عالی و کارشناسی، تدریس و پژوهش اقتصاد مشابه روش‌های رایج در دانشگاه‌های پیشرفته جهان انجام می‌‌شود و شاهد انتشار نشریه‌هایی هستیم که نقش بسیار مهمی در انتقال اطلاعات و نظریه‌های اقتصادی به محافل کسب و کار و دانشگاهی ایفا می‌کنند.
با وجود انباشته شدن حجم قابل ملاحظه‌ای از دانش اقتصادی، کشور همچنان در گرداب مشکلات و نابسامانی‌های اقتصادی دست و پا می‌زند و چشم‌انداز امیدبخشی هم برای آن دیده نمی‌شود و حوادث اخیر نیز بر این مصیبت‌ها می‌افزاید .این تناقض بزرگ از چه عواملی منشا می‌گیرد؟ مشکل در کجاست؟ دو تن از سخنرانان کنفرانس به گونه‌ای احتیاط‌آمیز و با تامل بسیار حتی در این مورد بسیار حیاتی، به این تناقض پرداختند هر چند برای حل آن راه‌حل قابل قبولی ارائه ندادند.معاون اول رییس‌جمهور که متصدی بسامان بردن سال اقتصاد مقاومتی در دومین سال نامگذاری شده است، با تاکید بر دشواری‌های اقتصادی ایران در عرصه‌های گوناگون، وضعیت کنونی را چنین توصیف کرد‌: «رفاه مردم و قدرت خرید و در‌آمد آحاد جامعه کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر رشد اقتصادی، بودجه دولت و بهره‌وری نیز وضعیت مناسبی ندارد.»


مشاور رییس‌جمهور در امور اقتصادی‌ کارنامه کشور را در عرصه اقتصاد چنین خلاصه کرد: «تورم متوسط نزدیک به 20 در‌صد، نرخ بیکاری میانگین12 در‌صد، رشد اقتصادی سرانه میانگین 8/3 در‌صد و ضریب جینی 38/0 تا 42/0 در‌صد که همه این شاحص‌ها نشانه نابرابری‌های اجتماعی و حاصل عملکرد بلند‌مدت اقتصاد هستند .
برای خروج از این وضعیت چه باید کرد؟ معاون اول و مشاور اقتصادی مسوولیت را به دوش سیاست می‌گذارند و به زبان بی‌زبانی! می‌گویند از دست اقتصاد‌دانان به خودی خود، کاری بر‌نمی‌آید.معاون اول بعد از بر‌شمردن چالش‌ها می‌گوید مسایل را نمی‌توان از طریق «تدابیر صرفا اقتصادی» حل و فصل کرد و می‌افزاید‌: «مهم‌ترین چالش ما چگونگی هماهنگی میان همه ارکان نظام است تا بتوانیم راهکار‌های مناسب پیدا کنیم.» مشاور رییس‌جمهور‌ در امور اقتصادی نیز کم و بیش به همان نتیجه می‌رسد و بعد از بر‌شمردن تنگنا‌های ایران می‌گوید: «برای خروج از این شرایط نیاز به یک اراده سیاسی داریم.» و نمی‌گویند که «اراده سیاسی» مورد نظر آنها، که باید اقتصاد ایران را از فلج کنونی بیرون آورد، دقیقا در کجا لنگر انداخته است.همه شواهد نشان می‌دهند که دستگاه اجرایی کشور‌ با انجام اصلاحات ساختاری اقتصادی مشکلی ندارد. برنامه ارائه‌شده از سوی رییس‌جمهور در بر دارنده بخش عمده مکانیسم‌هایی است که اگر به کار بیفتند، می‌توانند اقتصاد کشور را از وضعیت مصیبت‌بار کنونی بیرون آورند. چه اتفاقی افتاد که روحانی برنامه اقتصادی پیشنهادی خود را یکسره رها کرد و به یک سیاست به شدت محافظه‌کارانه در راستای حفظ وضع موجود روی آورد؟ گفته‌های نشست به این معناست که روحانی نمی‌تواند منشا «اراده سیاسی» لازم برای نجات اقتصاد ایران باشد.مشکل آنجاست که‌ در عرصه داخلی همچون فضای بین‌المللی، برنامه‌ها با اولویت‌های اقتصاد‌دانان نمی‌خواند‌ و می‌توان گفت اقتصاد کشورمان متکی بر قشر صاحب امتیاز، قدرتمند و با‌نفوذی است که از اقتصاد دولتی و بنیادی نان می‌خورند و با هر تحولی که منافع آنها را به خطر بیندازد، مخالفت می‌کنند.در عرصه خارجی، تنش‌های پایان‌ناپذیر با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای بخش بسیار بزرگی از توانایی‌های کشور را بر باد می‌دهد و فرصتی برای اصلاحات اقتصادی باقی نمی‌گذارد. ‌هاشمی و خاتمی پیش از این تلاش کردند با اجرای اصلاحات اقتصادی در چارچوب نظام، فرصتی برای توسعه ایران به وجود آورند. تجربه آنها به شکست انجامید همان‌گونه که تجربه روحانی هم در آستانه شکست است ضمن اینکه دلسوزان ملک و ملت برآنند که اغتشاشات اخیر خواه ناخواه بر مشکلات اقتصادی دولت می‌افزاید.در این میان تکاپوی تراژیک اقتصاد‌دانان فعال برای نجات آنچه می‌توان نجات داد، همچنان ادامه دارد و تمامی ندارد‌ همان‌گونه که تلاش این صاحبنظران برای طراحی الگو‌های خروج از بن‌بست، تمام‌شدنی نیست. بیش از سه دهه است که چالش‌های اقتصادی ایران بیان و برای مقابله با آنها راه‌حل ارائه می‌شود و آنچه در عمل مشاهده می‌شود خلاف آن .
Z.Mesbah1944i@gmail.com