رفتار دوگانه در برخورد با فعالان سیاسی

نادر کریمی‌جونی- جمهوری اسلامی ایران به جمع‌آوری غنائم مشغول شده است. یک هفته‌ پس از پایان ناآرامی‌ها و پس از آنکه سرلشکر جعفری به سبک سرلشکر سلیمانی، پایان فتنه را اعلام کرد اکنون برخورد با آنهایی که در این ناآرامی‌ها نقش داشته‌اند، خوشحال شده یا برای گسترش آن اقدام کرده‌اند، شروع شده است.
مانند بسیاری از اوقات این دانشجویان هستند که آماج حملات و دستگیری‌ها قرار می‌گیرند. از ابتدای ناآرامی‌ها گفته می‌شود بیش از 70 نفر از فعالان دانشجویی دستگیر شده‌اند. هیچ‌کس‌ اما نمی‌تواند این دستگیری‌ها را به طور دقیق کامل تایید کند چراکه مقامات رسمی درباره این دستگیری‌ها و علت آن سخن نگفته و نمی‌گویند. مقامات رسمی تنها از برخورد با برهم‌زنندگان نظم و امنیت و نیز عوامل خارجی صحبت می‌کنند؛ اتهام‌هایی که احتمالا هیچ‌یک از آنها متوجه دانشجویان نیست. درباره این دستگیری‌ها، خانواده یا دوستان دستگیرشدگان نیز اطلاعات دقیق و کافی در اختیار نمی‌گذارند چراکه فکر می‌کنند در سکوت و تاریکی می‌توان معامله‌هایی با مقامات امنیتی دولتی و غیردولتی انجام داد که در روشنایی، امکان انجام این معامله‌ها وجود ندارد. به همین خاطر خانواده‌ها و دوستان دستگیرشدگان نه فقط از دادن اطلاعات پرهیز می‌کنند بلکه از دارندگان اطلاعات نیز می‌خواهند برای جلوگیری از پیچیده‌تر شدن اوضاع از انتشار اطلاعات مربوط به دانشجویان دستگیر‌شده پرهیز کنند.
نکته جالب در این میان آن است که براساس گفته‌های غیررسمی و شایعات، این دستگیری‌ها با هدایت و جهت‌دهی دفاتر حراست و پایگاه‌های دانشجویی نزدیک به محافظه‌کاران انجام شده است. از این بابت می‌توان چنین برداشت کرد که ادعاهای حسن روحانی و مقامات ارشد حکومتی در این‌باره که جمهوری اسلامی ایران صدای اعتراض‌های مردم را می‌شنود و به خواست‌های شهروندانش احترام می‌گذارد چندان واقعی نیست. در همین روزهای اخیر و پیش از اعلام پایان فتنه، مقامات ریز و درشت حکومتی چه در مصاحبه‌ با خبرنگاران و چه در تریبون‌های عمومی با اظهار این نکته که جمهوری اسلامی ایران همواره گوش شنوایی برای دریافت نظرات و اعتراض‌های مردم داشته از شهروندان ایرانی درخواست می‌کردند با فاصله گرفتن از آشوبگران به جای ضربه‌زدن به کشور، تقاضاهای خود را به طور مسالمت‌آمیز با حکومت در میان بگذارند اما حال و پس از گذشت چند روز از پایان ماجرا، جوانانی که همواره به فعالیت و نشاط سیاسی دعوت و فراخوانده شده بودند از سوی دستگاه‌های امنیتی نظام دستگیر می‌شوند. این دستگیری‌ها هر هدفی را دنبال کند، نتیجه‌ای جز افزایش ترس در میان فعالان سیاسی و به ویژه دانشجویان عضو جنبش دانشجویی ندارد و بی‌تردید محافظه‌کاری و فعالیت پنهان را در میان فعالان سیاسی دانشجو گسترش می‌دهد. علاوه بر این اگر بپذیریم که بخش مهمی از مطالبات جنبش دانشجویی، تقاضاهای غیراقتصادی است و مواردی مانند آزادی‌های مدنی و فضای باز سیاسی را در‌برمی‌گیرد، برخورد و دستگیری فعالان دانشجویی به طور غیرمستقیم از تحمل اندک حکومت در مورد تقاضاهای سیاسی خبر می‌دهد. چنان که در مواقع بحران عناصر حکومتی از سعه‌صدر و تسامح در مورد اظهارنظرها و فعالیت‌های سیاسی سخن می‌گویند ولی در زمان آرامش، تنگ‌نظری‌های متعدد و سختگیرانه‌ای در مورد فعالیت‌ها و فعالان سیاسی اعمال می‌شود.