روزگار بي‌قانوني

اتفاقات اخير، اعتراضات و اغتشاشات، مطبوعات و رسانه‌هاي ورزشي را تحت تاثير قرار داده و برخي اتفاقات هفته اخير آن‌گونه كه بايد مورد بررسي قرار نگرفته است. شايد اگر ایران و فوتبالش روال عادی و معمول خود را طی می‌کردند، مانوری روی این اتفاقات داده نمی‌شد. بررسی تک به تک این رخدادها پرده از حواشی مهمی برخواهد داشت که بدون شك مسئولان فوتبال کشور و لیگ برتر باید در قبال آن پاسخگو باشند.
پرسپولیس – تراکتور، نبرد قومیتی
جمعه‌ هفته گذشته در ورزشگاه آزادی دیدار این دو تيم سرخ‌پوش برگزار شد. تراکتوری‌ها که بعد از یک سال محرومیت توانستند چند بازیکن تراز اول را از لیگ ایران جذب کنند به دنبال احقاق حق یک سال گذشته‌ خود بودند. پرسپولیسی‌ها نیز به دنبال روند خوب‌شان در لیگ و البته بعد از دو تساوی پی در پی و حذف از جام حذفی به دنبال پیروزی و افزایش فاصله با دیگر رقبای‌شان بودند. نتیجه را همه می‌دانیم و ما نیز قصد نداریم نتایج را واکاوی کنیم. اما اتفاق مهم، روی سکوها و توهین‌های قومیتی هواداران دو تیم به یکدیگر بود. قرمزهای پایتخت به وضوح شعارهای قومیتی سرمی‌دادند و علتش را نیز اتفاقات بازی رفت می‌دانستند؛ جایی که در همان بدو ورود آن‌ها به تبریز شعارهای توهین‌آمیز و توهین به هادی نوروزی فقید باعث سرخوردگی و دل‌چرکینی پرسپولیسی‌ها شده بود و این واکنش انتقام به بازی رفت تلقی می‌شد. تبریزی‌ها نیز بیکار ننشستند و با شعارهای عجیب و غریب و آوردن پرچم کشور دیگر و عربی خواندن خلیج فارس جواب برخي هواداران قرمزهای تهرانی را دادند تا هواداران هر دو تیم خط قرمزهایی را رد کنند که در بازی‌های دو تیم استقلال و پرسپولیس با تراکتورسازی تبدیل به عادت طرفداران شده است. قايله‌ کتک خوردن خبرنگاران در تبریز در بازی سال گذشته، ترکاندن ترقه روی نیمکت تراکتور در تهران و زد و خوردهای فراوان و زشت نیز از دیگر صحنه‌هایی است که در تقابل دو تیم، بیشتر از بازی زیبا و چشم‌نواز به چشم خورد. از یاد نبریم در روزهایی که خط قرمزها یکی پس از دیگری در حال ردشدن هستند، هنوز کسی پیدا نشده که به آتش زدن پرچم ایران و توهین نژادی به دیگران واکنشی نشان دهد و گویا مسئولان فدراسیون به خواب زمستانی رفته‌اند. محرومیت پرسپولیس از حضور تماشاگرانش و جریمه‌ نقدی دو تیم، دردی دوا نخواهد کرد و فقط نمک روی زخم پاشیدن برای هوادارانی است که تمام هفته را منتظر دیدن بازی‌های تیم موردعلاقه‌شان هستند و این احکام در بازی‌های آینده‌ دو تیم بوی خوبی را به مشام نخواهد رساند. بهتر است یک‌بار برای همیشه نهاد بالاتري به این قضیه ورود کند و ختم ماجرا را اعلام کند؛ در غير اين صورت بازی آینده‌ دو تیم در هر شهری به نبرد به مراتب خونین‌تري ختم خواهد شد و آن روز دیگر برای رسیدگی و واکاوی دیر است. تعجب بیشتر اینجاست که چرا آقای فردوسی‌پور و برنامه 90 این ماجرا را پیگیری نکرده و این پرونده را مسکوت گذاشته است. هرچند كه شنيده شده كميته انضباطي به شدت در حال پيگيري اين اتفاقات است و از كنار توهين‌هاي قوميتي به راحتي نمي‌گذرد. در اين باره شنيده ايم كميته انضباطي به زودي احكام خود را اعلام خواهد كرد؛احكامي كه به شدت سنگين هستند و به احتمال زياد حاشيه‌هايي را نيز در پي خواهند داشت.
تبعیض از نوع قرمز


روز سه‌شنبه، برانکو در مصاحبه‌ای موضع‌گیری شدیدی نسبت به اتفاقات هفته‌‎های اخیر در پیرامون لیگ ایران داشت. از عدم رسیدگی به مشكلات به وجود آمده در بازی استقلال تهران و همنام خوزستانی‌اش و آن قولنج‌شکاندن معروف جباروف تا لغو بازی استقلال و نفت آبادان در جام‌حذفی به درخواست دو تيم كه برنامه‌ريزي بازي‌ها را دچار اختلال خواهد كرد. در مقطعی که بیشتر تیم‌های لیگ برتری مشغول ریکاوری و استراحت بودند، پرسپولیس و تیم برانکو بايد بازی‌های عقب افتاده از نیم فصل اول و جام حذفی را برگزار مي‌كرد که اگر کمی همکاری با این تیم انجام می‌شد، شاید از جام حذفی کنار نمی‌رفت. مساعدتی براي استقلال شد ولي با قرمزها همكاري نشد. موضع دیگر برانکو، نپرداختن به خطای خطرناک جباروف روی بازیکن استقلال خوزستان بود. خطایی که این بازیکن ازبکستانی با استوک خود روی کمر بازیکن حریف کوبید و از نظر داور کارت زردی نیز در پی نداشت؛ چه برسد به اخراج و محرومیت. مثال نقض برانکو حرکت سال گذشته‌ کامیابی‌نیا در بازی برگشت با تراکتور بود که تکل این بازیکن روی بازیکن تراکتورسازی با اخراج و در نهایت سه جلسه محرومیت همراه شد که خطایی به مراتب سبک‌تر از همچنین خطایی بود. اغماض فدراسیون به روی تیم استقلال و مشکلات این تیم از نظر برانکو تمام نشدنی است. بازی این تیم آبی پوش در جام حذفی با تیم شاهین بوشهر به دلیل آلودگی هوا به تعویق افتاد و بازی پرسپولیس در هوایی به نسبت آلوده‌تر برگزار شد و جالب‌تر اینکه ساعت 11 همان روز به دو تیم اعلام شد ساعت 14:30 باید به مصاف یکدیگر بروند و این نشان از بی‌برنامگی و به تعبیر بسیاری از كارشناسان، نشان از اراده‌ای برای زمین زدن این تیم موفق تهرانی دارد. تیمی که دو سال است در لیگ ایران آقایی می‌کند و در قبال آبروریزی نماینده‌های ایران در آسیا تا نیمه‌نهایی پیش‌رفت و اگر فردوسی‌پور و طارمی آن اتفاق‌ها را رقم نمی‌زدند، شاید پرسپولیس افتخار بی‌بدیلي را در یکی از بهترین‌ سال‌های فوتبالی‌اش رقم می‌زد.
صلح مصلحتی
اتفاق مهم دیگری که در این روزها افتاد، موافقت برانکو با دراختیار گذاشتن بازیکنانش برای برنامه‌های تیم‌ملی است. اتفاق عجیبي که می‌‎تواند نه تنها ایران و ایرانی را بلکه دنیای فوتبال را انگشت به دهان بگذارد. کی روش، سرمربی تیم‌ملی برنامه‌ای را به فدراسیون ارائه داده که بازیکنان ملی‌پوش بعد از هر بازی در لیگ یا جام حذفی به مدت یک روز و نیم در اختیار کادر فنی تیم ملی قرار بگیرند تا مراحل آماده‌سازی برای جام جهانی را پشت سر بگذارند. اینکه همین چند خط، توهینی به مربیان ایرانی و باشگاه‌هاست بماند به وقت خود، اما کسی در این میان جرات اعتراض به این موضوع را ندارد که در کجای دنیا چنین اتفاق مضحکی می‌افتد و کدام مربی ملی می‌تواند این حجم از دخالت و توهین را در لیگ باشگاهی انجام دهد و در آخر نیز تعريف و تمجيد بشنود؟
آقای گل پرمدعا
اتفاق نهایی که قصد اشاره به آن را داریم، ماجرای مهدی طارمی و پرسپولیس است. طارمی بازیکنی است که در همین پرسپولیس چهره شد و حالا برای همین تیم كلاس مي‌گذارد. ماجرا وقتي جالب‌تر می‌شود که بدانیم پرسپولیس از دو پنجره‌ نقل و انتقالاتی محروم است، مهاجمی جز منشا و علیپور ندارد که در تمام بازی‌های بدون طارمی فیکس بوده‌اند، به پرداخت جریمه به باشگاه ریزه‌اسپور ترکیه محکوم شده و اگر پادرمیانی گرشاسبی و تیم اقتصادی و سیاسی کشور نبود، هم اکنون حکم کسرامتیاز روی میز فدراسیون بود. تماشاگران پرسپولیس او را مسبب قهرمان نشدن دو فصل پیش می‌دانند که چندبرابر گل‌‎های به ثمررسانده‌اش، موقعیت خراب کرده است و اگر تنها سه موقعیت را بیشتر گل‌ می‌کرد، پرسپولیس برای سومین قهرمانی‌اش می‌جنگید.
حال همین بازیکن که این همه مصیبت به بار آورده، می‌خواهد برای پیشرفت به لیگ دیگري برود و گويي آن لیگ، یونان است. اینکه لیگ یونان چه پیشرفتی برای او یا دیگر بازیکنان حساب می‌شود به کنار، نکته مهم این است که چه کسی یا کسانی او را ترغیب به گرفتن این تصمیم کرده‌اند که بی‌شک ردپای آقای سرمربی تیم ملی در این موضوع محسوس است. کی‌روشی که نشان داده به بازیکنان لیگ ایران توجهی ندارد و هر تعداد بازیکن بی کیفیت در هرجای دنیا ایرانی باشد را به تیم ملی دعوت خواهد کرد.
مهدی طارمی نیز می‌تواند با سیاست مدیران پرسپولیس هزینه‌ خوبی را به خزانه‌ این باشگاه بی در و پیکر واریز کند و برود و شاید به رویاهایش برسد اما باید بداند دیگر در دل هوادارن پرسپولیس جایی نخواهد داشت، همان‌طور که دل هواداران این تیم با بیرانوند صاف نخواهد شد.
هرچه باشد، تیم ملی در جام جهانی به میدان خواهد رفت و عیار واقعی‌اش مشخص خواهد شد. جامی که منتظریم آغاز شود تا ببینیم سرمربی تيم‌ملي و بازیکنان مدعی‌اش چه در چنته دارند و این هیاهوها برای هیچ بوده یا اتفاقات شگفت‌انگيزي در پشت این برنامه‌ها پنهان است.