عقلای قوم، بخوانند

سالها پیش بخصوص پس از دولت اصلاحات و موکدا از زمان دولت دهم تا به امروز، وقتی دوربین سیما در بین مردم می‌رفت و برای موضوعات اقتصادی و البته سایر موضوعات مصاحبه می‌گرفت، مطلب مشترکی که برایم بسیار جلب نظر می‌کرد این بود که در اکثر این مصاحبه‌های میان جمع مردم، چرا افراد حتی قبل از بیان دیدگاهها راجع به مشکلات اقتصادی و اجتماعی وقتی می‌خواهند حرف عادی  شان را بزنند با هیجان زیاد، فریاد و بعضا نوعی عصبانیت سخن می‌گویند ولی وقتی مصاحبه‌ها در خارج از جمع انجام می‌شود، همین افراد با نوعی آرامش و تانی، همان دیدگاهها راجع به طرح مشکلات و ارایه راه حلها را بیان می‌کنند! با اندکی تامل برایم محرز شد که پتانسیل عصبانیت حتی بدون توجه خود فرد، در بسیاری از آحاد جامعه در حال نهادینه شدن است.با صرف نظر از تحلیل علل و عوامل این ناهنجاری دردناک، به این حقیقت پی بردم که اگر زمینه بروز این انرژی نهفته بتواند به صورت قانونی و منطقی از مجاری احزاب، سندیکاها، اتحادیه‌ها و نظایر آن بروز و ظهور کند همانند آب پشت سد، برکت بسیاری در بخشهای مختلف خواهد داشت اما درغیر این صورت باید به شدت نگران بود که این پتانسیل انرژی نهفته، صرفا موجب تخریب همانند عملکرد یک سونامی‌بزرگ شود بی آنکه حتی خود صاحبان این انرژی نهفته، راضی به اثرات مخرب آن باشند.نگارنده از سال گذشته طی یک سلسله یادداشت، به صورت کاملا غیر مستقیم به این دغدغه از طریق تحلیل جایگاه فضای تعاملی سایبری در جهان و ایران امروز پرداخت و بارها و بصورت کاملا مستند و تحلیلی نشان داد که این غلط و خطای آشکار در مورد به کارگیری فضای مجازی بجای سایبر، تا چه حد خطا و حتی خطرناک است.حتی پس از انتشار اولین یادداشت در شهریور 1395، آیت‌الله جوادی آملی به صراحت تاکید کردند که به این فضا نباید مجازی گفت زیرا یک فضای کاملا حقیقی است.
امروز که شاهد حوادث ناگواری از روز 7 دی ماه هستیم که شروع آن، از اعتراضات خیابانی در شهر مشهد کلید خورد، جای صحبت در لفافه نیست و سعی می‌شود تا با رعایت ملاحظات، قدری صریح تر به تحلیل وقایع پرداخت و برخی نسخه‌های علاج را طرح کرد اما پیش از آن لازم است تا به روایتی از حضرت امام صادق (ع) اشاره  کرد که هم بخش مهمی‌از بیان ریشه است و  هم از درمان؛ امام صادق(ع) می‌فرمایند: از نظر من فرق نمی‌کند که کار را به خائن واگذار کنم ، یا به ناشی (جلد5 الحیاة) این بیان از امام صادق، یکی از کلیدی ترین مباحث در مدیریت امور بخصوص امور جامعه و مردم را تبیین می‌کند.این کلام نورانی به ما می‌آموزد  که اگر هدایت و مدیریت کاری را به آدم ناوارد و فاقد تخصص و دانایی بدهیم اثر آن مطابق این است که فردی خائن، متصدی آن کار یا امور شود.
نکته اساسی اول: اداره و مدیریت یک کشور، بالاترین مصداق واگذاری امور است. چه بسیار افراد ناشی که تا به امروز، چه با لباس انقلابی گری توخالی و چه با زد و بند، اداره کارهای کوچک و حتی شاید بزرگ جامعه را به دست گرفته باشند چه افراد دانا و صاحب تخصص و مهارتی که فرصت ارایه خدمت پیدا نکردند یا به بهانه‌های واهی کنار زده شدند.مطابق روایت فوق، این کار با سپردن کار یا امور به دست خائن تفاوتی نمی‌کند.اگر ریز بینی عقلایی هم داشته باشیم این حقیقت را بخوبی وجدان می‌کنیم که  در واگذاری امور کلان در اداره و مدیریت جامعه حتی جای خطا نیست زیرا اثر آن، با کار فرد یا افراد ناوارد یا خائن یکسان است با این تفاوت که در خطا، جای جبران هست مشروط بر اینکه خطا، تکرار نشود و در کنار آن، خدمات موثر و بزرگی ارایه و محقق شده باشد.
نکته اساسی دوم:   فقیه عالیقدر آیت‌الله جوادی آملی در بخشهایی از بیانات خود در  بیان یکی از ناهنجاری‌های اجتماعی، ذیل تفسیر مفهوم  کلمه مرجفون درسوره احزاب می‌فرمایند که مرجفون، کسانی اند که ایجاد تشویش می‌کنند؛ مُرجفون كساني‌اند كه اخبار بي‌‌ارزش، اخبار لرزان، اخبار بي‌پايه، تخريب‌هاي بي‌پايه را رواج مي‌دهند. خداوند فرمود اينها بايد از اين کارشان دست بردارند، و اين امور يا منشأش نفاق است يا منشأش مرض قلب است يا منشأش ضعف ايمان است. خداوند فرمود اگر اينها دست برندارند من كاري مي‌كنم كه بساطشان را جمع كنند و من هرگز اين سنّت را عوض نمي‌كنم. ایشان خاطر نشان کردند که خداوند فرمود، هر كسي از زمان آدم تا زمان خاتم بخواهد امنيت جامعه را، امنيت نظام را، امنيت مملكت را، امنيت اوضاع عمومی‌را به هم بزند، جامعه را بلرزاند من به او مهلت نمي‌دهم.همچنین در بخش دیگری نیز می‌فرمایند که باید کاری کنیم که جوانها نا امید نشوند.بهتر است ما خیلی کارها را نکنیم تا جوانها نا امید نشوند.


نکته اساسی سوم:  اداره امور کشوری مانند جمهوری اسلامی‌ایران، به مراتب از اداره کشورهای دیگر دشوارتر است زیرا اولا کشوری انقلابی مبتنی بر ارزشهاست، ثانیا دشمنان خارجی زیاد دارد و ثالثا، قوه مجریه، اگرچه بخش بزرگی از اداره امور کشور را در دست دارد اما در بهترین حالت، اگر همکاری و همدلی سایر بخشهای نظام  را نداشته باشد، کار بسیار دشوارتر می‌شود.
کلام اساسی:   پس از دولت هشتم که آن زمان بیشترین دغدغه درکشور در خصوص دغدغه‌های فرهنگی و تا حدودی جایگاه فرد انقلابی در جامعه و مدیریت امور احساس می‌شد، از زمان دولت نهم، کشور وارد فضای متفاوتی شد که در پوسته نوعی پوپولیسم، با آنکه به برخی دغدغه‌های به حق فرهنگی و انقلابیگری‌، توجه بایسته‌ای شد اما  برخی دوستان نا آگاه در کنار مغرضین و دشمنان خارجی، وقتی با یکی از اصلی‌ترین پایه‌ها و ستون انقلاب اسلامی، یعنی مرحوم زنده یاد آیت‌الله‌ هاشمی‌ رفسنجانی به عنوان راس لایه‌ها و حلقه‌های پنهان قدرت و قدرت‌طلبی که منشا فساد در انقلاب شده‌اند برخورد شد، به جشن و سرور پرداختند، در مدیریت کشور بخصوص در حوزه اجرایی، دگردیسی‌هایی بوجود آمد که ما‌حصل آن، قدرت گرفتن افراد مدعی ناوارد و غیر آگاه به مفهوم و اهمیت اداره کشور و جامعه شد که در طول زمان، نه تنها اقتصاد کشور به گزنده‌ترین بیماریها دچار شد بلکه قشری‌گری از حاشیه به متن آمد که مفهوم اداره کشور کاملا به شیوه بسیار خطرناکی دچار دگرگونی شد تا آنجا که گسل‌های عمیق ایجاد شده، کشور را در آستانه ورود به خطرناکترین بحران‌های اقتصادی و امنیتی _ اجتماعی از سال 1390 کرد اما به دلیل کسب درآمدهای هنگفت ارزی ناشی از بخش نفت در آن سالها، نشانه‌های بحران در حوزه‌های مختلف خود را از سال 1391 آشکار کرد.دولت مردمی ‌دکتر روحانی در شرایطی روی کار آمد که کوهی از بحرانها را تحویل می‌گرفت.
عملکرد دکتر روحانی و دولتش تا به امروز، خالی از کمبود و انتقاد قطعا نیست اما از همان ماههای اولیه به قدرت رسیدن ایشان، طوفانهای سهمگین مقابله با دولت انچنان شدت گرفت که ظاهرا برای برخی، هیچ تکلیف دیگری نبود الا تخریب و حتی به زمین زدن دولت.طوفانهایی که باعث شد که بسیاری از افراد آسیب‌پذیر جامعه و رنج کشیده از بحرانهای بیکاری و بسیاری کمبودهای دیگر در کنار دیگر اقشار بهره‌مند، فضایی را در اطراف خود ببینند که گویی فساد همه گیر شده است و اکسیژن فضای امید بسیار رقیق وشده، حتی نفس کشیدن دیگر سخت شده است. هشدارهایی که نگارنده از نقش بی بدیل فضای سایبر (فتا) و نه عبارت خطا و حتی دروغ مجازی خیلی جدی گرفته نشد تا آنجا که عملکرد بسیاری از مخالفین داخلی دولت، مردم را برای رساندن به اوج بدبینی به اصلاح امور و کارایی نظام بی‌نیاز ساخت، فزصت بزرگ و بی‌بدیل فضای سایبر را به یک تهدید جدی امنیتی تبدیل کرد. نا کارآمدی‌های دیگر در جریانهای مبارزه با فساد به حدی عارضه داشته است که به طور مثال، با مدیریت نامطلوب در حوزه اختلاس سه هزار میلیاردی چنان غالب مردم به محاق رفتند که گویی بسیاری از بخش‌های بدنه خدمتگزار نظام قابل اعتماد نیستند و قس علی هذا.
جمع بندی
برای حل واقعی آشوب‌های خیابانی و تهدیدات امنیتی در کشور که از روز 7 دی ماه در مشهد کلید خورده است که بدون ذره‌ای تردید، دشمنان قسم خورده داخلی و خارجی این مرز و بوم... 
 این جریان اعتراض‌های حاشیه‌ای ناشیانه را به سرعت به متن آوردند و از احساسات پاک مردم که به حق و در در‌جه اول، ولی‌نعمتان مسوولین این کشور هستند نهایت سوء‌استفاده را کرده‌اند زین پس،  باید هر مسئولی از رئیس‌جمهور تا روسای محترم قضائیه و مقننه، به سرعت یک آسیب‌شناسی جدی را در دستور بررسی و اجرا‌ قرار دهند. نقش ائمه محترم جمعه در آسیب‌شناسی در تعامل با جامعه، بسیار مهم است.سازمان صدا‌و‌سیما، باید تجدید‌نظرهای اساسی در نوع تفکر خود در  تعامل با جامعه داشته باشد و به راستی، رسانه ملی ‌باشد، آنگونه که بنیانگذار جمهوری اسلامی‌ایران به روشنی شاخص‌های آن را تبیین کرده‌اند‌ و در کنار همه اینها، ضمن همدلی واقعی و تقویت مبانی وحدت مردم و مسوولین ذیل رهبری مقام معظم رهبری، به گونه‌ای با مردم در همه بخشهای نظام تعامل شود که جایگاه واقعی‌شان است یعنی جایگاه ولی نعمتان.