اشتباه‌های تکراری

با نگاهی به عملکرد رسانه‌های رسمی کشور و درصدر آن‌ها صداوسیما شاهد آن هستیم که همان اشتباه‌های رخ داده در بحران‌های گذشته در حال تکرار شدن است. پررنگ کردن نقش عناصر آشوبگر و حذف کامل مردم معترض، تاکید بر نقش مسئولان خارجی در وقایع داخلی ایران، فراهم آوردن‌تریبون‌های یکطرفه برای بیان قرائتی خاص از اعتراضات که در آن تنها دولت مستقر مقصر معرفی می‌شود و. . .  . به موازات اشتباه‌های تکراری وهمیشگی صداوسیما که ظاهرا مسئولان و مردم دیگر به آن عادت کرده‌اند و با جمله «رسانه میلی است دیگر» از کنار آن عبور می‌کنند مراجع ذی ربط در حوزه امنیت و نظم جامعه هم مشغول تکرار اشتباه‌های قبلی هستند. آنان هر روز با اعلام تعداد افرادی که جان خود را در حوادث اخیر از دست داده‌اند بدون هر نوع توضیحی تنها فضا را در اختیار افراد و رسانه هایی می‌گذارند که عدم دلسوزی شان برای ملت ایران ثابت شده است. هر دوی این اشتباه‌ها در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 هم وجود داشت. در آن زمان هم صداوسیما به جای مدیریت فضا و پذیرش حق اعتراض برای مردم و ایجاد بستر مناسب برای شنیده شدن صدای آن‌ها با نفرت پراکنی و گزارش هایی خاص از اعتراضات «آتش بیار معرکه» شده بود و نهادهای انتظامی و امنیتی کشور هم نسبت به شفاف‌سازی علت جان باختن افراد در آن حوادث تعلل می‌کردند. پرسش اساسی آن است که چرا با وجود آنکه نظام سیاسی مستقر در ایران هر چند سال یکبار با چنین اعتراضاتی روبرو می‌شود هنوز به الگوی مناسب و قابل قبولی برای مواجهه با چنین اعتراضاتی نرسیده است؟ تا کِی و تا کجا قرار است این بی تدبیری‌ها ادامه پیدا کند؟ قطعا تعدادی از جانباختگان در این حوادث افرادی بوده‌اند که به قصد حمله با پاسگاه‌ها و مراکز انتظامی اقدام کرده بودند، گروهی از آنان نیز قربانی این آشوب‌های در حاشیه این اعتراضات شده‌اند و تعدادی از آنان نیز از افرادی هستند که در سوی دیگر میدان وظیفه برقراری امنیت را بر عهده داشته‌اند اما پرسش اساسی آن است که در هنگامی که هیچ نوع آمار شفافی از هر کدام از این سه دسته هنوز منتشر نشده است چگونه می‌توان به مدیریت فضای ملتهب فعلی اندیشید؟  ساختار تصمیم گیری کشور در سطوح مختلف باید چند اعتراض دیگر را مشاهده کند تا به الگویی مشخص در زمینه اطلاع رسانی در چنین روزهایی دست یابد؟ آیا ما تنها کشوری در جهان هستیم که چنین اعتراضاتی در آن رخ می‌دهد؟ چرا از تجارب سایر کشورها که موضوع اعتراض در آن کشورها امری طبیعی و همیشگی است استفاده نمی‌کنیم؟ اگر هم تمایل به اختراع دوباره چرخ داریم دیگر چه زمانی قرار است این اختراع انجام شود؟ ! مطلب آخر آنکه در کنار این نقاط ضعف شاهد تغییراتی هم هستیم که انصاف حکم می‌کند به آن هم بپردازیم به عنوان مثال سخنان صریح چند روز پیش رییس جمهور روحانی درباره «حق اعتراض» مردم و یا صحبت‌های روز گذشته سخنگوی دولت که با تاکید بر ایرانی بودن هر دو سوی ماجرا گفت: «دولت از آسیب دیدن نیروهای امنیتی و انتظامی و همچنین آسیب رسیدن به اغتشاشگران ناراحت بوده و متاثر و دردمند است زیرا تمام کسانی که آسیب می‌بینند ایرانی هستند» تفاوت‌های ملموس و آشکار نگاه دولت میانه رو با برخی دیگر از تصمیم گیران را نشان می‌دهد که انتظار می‌رود این نگاه منطقی و درست تاثیری بر بدنه اجرایی دولت و سایر مراکز تصمیم گیر در مواجهه با اعتراضات داشته باشد.