وزیر خارجه سابق آلمان مطرح کرد؛

با درگیری ایران و عربستان
دویچه‌وله- وزیر خارجه سابق آلمان می‌گوید درگیری میان ایران و عربستان برای تسلط بر منطقه، جای مناقشه ده‌ها ساله اعراب و اسراییل را گرفته است. این درگیری ممکن است شانس راه‌حل دو دولت برای مناقشه اسراییل و فلسطینی‌ها را نابود ‌کند.
یوشکا فیشر در مقاله‌ای تحلیلی در روزنامه آلمانی «زوددویچه» می‌گوید مناقشه اعراب و اسراییل برای ده‌ها سال شکل‌دهنده جبهه‌بندی‌های سیاسی و نظامی در خاور نزدیک و میانه بود اما اکنون نشانه‌های زیادی حاکی از آن است که این وضعیت در حال دگرگونی و برهم خوردن است.
بنا بر ارزیابی وزیر خارجه سابق آلمان، اکنون به‌نظر می‌رسد مناقشه اعراب و اسراییل یا اسراییل و فلسطینی‌ها، اهمیت مرکزی خود را در منطقه از دست داده و جبهه‌بندی‌های خاورمیانه دیگر براساس آرمان فلسطینی‌ها نیست. آرایش سیاسی و نظامی در منطقه متاثر از درگیری میان ایران و عربستان برای تسلط بر منطقه است.


حدود 100 سال پس از قرارداد سایکس-پیکو که از طریق آن دو قدرت استعماری اروپای آن زمان یعنی بریتانیا و فرانسه، قلمرو باقی‌مانده از فروپاشی عثمانی در خاور نزدیک را میان خود تقسیم و مرزهای آن را متناسب با منافع خود تعیین کردند، مرزهایی که امروز نیز معتبرند، نشانه‌های فزاینده حاکی از آن است که این نظم و طبقه‌بندی تنش‌های این منطقه، در حال برهم‌خوردن و دگرگونی است.
از سال ۱۹۴۸ که دولت اسراییل تشکیل شد و نخستین جنگ اسراییل و اعراب که همانند جنگ‌های بعدی میان دو طرف، اسراییل برنده آنها بود، مناقشه میان اسراییل و اعراب، منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده بود. از آن به بعد یکی از پرسش‌های بزرگ سیاست جهانی این بود که آیا امکان دارد و اگر آری، چه زمانی می‌توان به یک توازن قابل‌قبول میان اسراییل و فلسطینی‌ها دست یافت تا در سایه آن صلح و آرامش در خاور نزدیک برقرار شود.
در سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ که قراردادهای اسلو میان اسراییل و فلسطینی‌ها امضا شد، دو طرف هیچ‌گاه به این اندازه به صلح نزدیک نبودند. با این ‌حال در هر دو این قراردادها وضعیت اورشلیم حل‌نشده باقی ماند زیرا بسیار حساس و پیچیده بود. وضعیت اورشلیم باید در مذاکرات بعدی حل و فصل می‌شد.
اما بعدها مناقشه اعراب و اسراییل اهمیت مرکزی خود را در منطقه از دست داد. دلایل این امر از یک سو مداخله آمریکا در عراق بود و در سوی دیگر تحولات موسوم به بهار عربی. جنگ داخلی سوریه و ظهور گروه «دولت اسلامی» (داعش) از پیامدهای این دو رویداد بودند.
داعش بعدا با کمک ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا از بین رفت اما اوضاع تازه‌ای در منطقه شکل گرفت که در آن مناقشه اعراب و اسراییل دیگر نقش مرکزی ندارد: اکنون مناقشه اعراب و اسراییل جای خود را به مناقشه‌ بزرگ‌تر میان ایران و عربستان سعودی برای تسلط بر منطقه داده است.
این دو کشور در سوریه، یمن و در آینده نیز در لبنان در حال جنگ نیابتی با یکدیگرند. مناقشه قطر و تحریم این کشور از سوی همسایگان عربش نیز بخشی از درگیری میان ایران و عربستان سعودی است.
به‌نظر می‌ر‌سد حوادث تازه منطقه، مناقشه حل‌نشده اسراییل و فلسطینی‌ها را به حاشیه رانده است تا جایی که دولت آمریکا به رهبری دونالد ترامپ تصمیم گرفت به‌طور یکجانبه اورشلیم را به عنوان پایتخت اسراییل به رسمیت بشناسد.
به‌نظر می‌رسد واکنش دولت‌های مهم عربی مانند عربستان، مصر و اردن به تصمیم ترامپ درباره اورشلیم بسیار نرم و محتاطانه بوده است. بدیهی است که برای عربستان مناقشه با ایران در اولویت مطلق قرار دارد. بنابراین مقام‌های عربستان سعودی تلاش می‌کنند از قدرت نظامی اسراییل، بیش از همه در لبنان و سوریه، در مناقشه خود با ایران بهره‌برداری کنند زیرا بدون اسراییل - و پشت ‌سر آن آمریکا - عربستان سعودی خیلی ضعیف‌تر از آن است که بتواند ایران را به عقب‌نشینی وادارد. اما اتحاد رسمی و اعلام‌شده میان عربستان و اسراییل برای هر دو کشور در منطقه خاور نزدیک هزینه‌زا خواهد بود.