نگرانی‌هایی که باید پاسخ داده شود

حمید تهرانی- اعتراض‌های اخیر که از پنجشنبه گذشته و در مشهد آغاز شد، برای بسیاری از شهروندان ایرانی و حتی تحلیلگران داخلی و خارجی غیرقابل پیش‌بینی و شاید غیرقابل باور بود. تا قبل از آن و در سال‌های اخیر کمتر تجمعی صورت گرفته که در آن، شهروندان به صورت دعوت‌نشده و خودجوش شرکت کرده‌اند و له یا علیه موضوعی شعار داده‌اند. تنها تجمع‌هایی که برخی سپرده‌گذاران موسسات مالی غیرقانونی در ماه‌های اخیر برگزار کرده یا راهپیمایی‌هایی که آنان انجام داده‌اند از این حیث، با آنچه از پنجشنبه گذشته تا امروز در تعداد زیادی از شهرهای کشور رخ داده قابل مقایسه و دارای شباهت است. البته در تجمع‌های مالباختگان موسسات یادشده که در برخی موارد به درگیری با پلیس و نیروهای امنیتی نیز انجامید، موارد انگشت‌شماری وجود دارد که در آن اعتراض‌کنندگان در مورد موضوعی جز موضوع پول‌های خود و رسیدن به حقوق‌شان شعار داده باشند. به همین دلیل تجمع‌های روزهای گذشته از نظر هدف تظاهرکنندگان و شعارهای رادیکال ایشان علیه ذات و ارگان حکومت جمهوری اسلامی ایران منحصر به فرد است. این اعتراض‌ها با آنچه در سال 88 و علیه پیروزی محمود احمدی‌نژاد رخ داد نیز قابل مقایسه نیست چراکه در آن اعتراض‌ها، مردم به نفع یک عنصر داخل حاکمیت به میدان آمده بودند و انرژی خود را برای به قدرت رساندن وی هزینه می‌کردند در صورتی که معترضان کنونی به نفع هیچ‌یک از عناصر درون یا برون‌حکومتی شعار نمی‌دهند و برنامه‌‌‌ای برای به قدرت رساندن کسی ندارند.
استقلال معترضان
حداقل تا امروز چشم‌انداز، قرینه یا دلیلی که گرایش مردم به جناح، حزب یا شخص خاصی را نشان دهد، دیده نشده و گمان نمی‌رود این عنصر وجود داشته باشد. دست‌کم در تعدادی از تظاهرات‌های انجام شده، تظاهرکنندگان هم علیه اصلاح‌طلبان و هم علیه اصولگرایان شعار داده‌اند و به این ترتیب اثبات کرده‌اند که به میدان آمدن‌شان نباید به نفع جناح‌ها و عناصر داخل حکومت جمهوری اسلامی ایران مصادره شود. در عین حال حمایت‌های مخالفان جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، برای مردم ناراضی خوشحال‌کننده و شوق‌برانگیز نبوده است. این امر نشان می‌دهد اعتراض‌های امروز شهروندان ایرانی، نه فقط از طرف گروه‌ها یا چهره‌های خارج از کشور طراحی، سازماندهی و راهبردی یا رهبری نشده‌ بلکه اعتراض‌کنندگان به حمایت آنان نیز چشم ندوخته و اجازه مصادره شدن حرکت خود به نفع آنان را نداده‌اند. در این صورت آنچه مخالفان خارج‌نشین جمهوری اسلامی ایران انجام می‌دهند تنها تلاش برای جذب این حرکت‌ها به سوی خود و ایجاد زمینه موج‌سواری است؛ زمینه‌ای که بعید به نظر می‌رسد معترضان اجازه بروز آن را صادر کنند. با این حال نمی‌توان پنهان کرد که مخالفان جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزها، از هر چه به دولت و حکومت ایران آسیب وارد کند یا باعث تضعیف آن شود خوشحال می‌شوند و برای تشدید این آسیب‌ یا تضعیف حکومت قانونی ایران از هیچ اقدامی فروگذار نیستند. این مخالفان گاهی از سخنان یا رفتار چهره‌های ارشد حکومتی یا مقامات عالیه نظام هم در جهت منافع و تایید خود استفاده می‌کنند. از این منظر توصیه‌ای که برخی فعالان سیاسی به مردم معترض می‌کنند و می‌گویند معترضان خیابانی باید حساب خود را از ضد‌انقلاب خارج‌نشین جدا سازند چندان مفهوم نیست به ویژه آنکه اگر قرار باشد کسانی حساب خود را از مخالفان خارج‌نشین حکومت جدا سازند مقامات ارشد نظام که اظهارات‌شان به طور روزانه مورد بهره‌برداری کسانی که ضد‌انقلاب خوانده می‌شوند، قرار می‌گیرد‌ باید بیش و پیش از مردم و اعتراض‌کنندگان هفته‌های اخیر، حساب خود را از مخالفان جدا سازند.
تمسخر وزیر کشور


برخی عناصر دولت هم به انگیزه‌های مختلف از مردم خواسته‌اند از شرکت در تجمع‌های غیرقانونی خودداری و برای تجمع‌های خویش مجوز دریافت کنند. این درخواست که پیشتر از سوی وزیر کشور اظهار شد به سرعت در فضای مجازی مورد تمسخر و استهزای تظاهرکنندگان واقع شد. معترضان می‌پرسند وقتی براساس قانون اساسی تجمع و تظاهرات غیرمسلحانه آزاد است چرا باید مجوز دریافت کرد. همچنین با توجه به شعارها و درخواست‌های تظاهرکنندگان این پرسش جدی وجود دارد که آیا تظاهرکنندگان باید برای بیان اعتراض‌های خود علیه اصل حاکمیت و جمهوری اسلامی ایران از وزارت کشور مجوز دریافت کنند؟ آیا وزارت کشور برای این‌گونه تجمع‌ها مجوز صادر خواهد کرد؟ حتی اگر هدف تظاهرکنندگان به اوضاع معیشتی و نابسامانی‌های اقتصادی محدود باشد باز هم رفتار وزارت کشور در مورد مالباختگان موسسه‌های غیر‌مجاز پولی، نشان می‌دهد که دستگاه انتظامی و مدیریت شهرها، با برگزاری تجمع و تظاهرات چندان موافق نیستند و تمایلی به صدور مجوز در این باره ندارند. رفتار نیروهای امنیتی و انتظامی هم مهربانانه نبوده بنابراین امیدی وجود ندارد که از یک تظاهرات خیابانی، نیروهای امنیتی و انتظامی حفاظت کنند. تمامی این شواهد و قرائن این پرسش را پدید می‌آورد که چرا رحمانی‌فضلی از تظاهرکنندگان درخواست کرده برای تجمع و اعتراض‌های خیابانی خود مجوز دریافت کنند. آیا پس از جدی شدن اعتراض‌ها و افزایش تعداد تجمع‌کنندگان، دولت در قالب وزارت کشور از موضع خود عقب‌نشینی کرده و می‌خواهد با دادن امتیاز برای برگزاری تظاهرات، مردم خشمگین را آرام کند؟ این احتمال نیز وجود دارد که دولت و وزارت کشور از مجوز به عنوان اهرمی برای شناسایی معترضان استفاده کنند و در گام‌های بعدی با استفاده از همین اهرم یا اهرم‌های مشابه، رفتار اعتراض‌کنندگان را تحت کنترل درآورند. آنچه تاکنون مشاهده شده، آن است که اعتراض‌کنندگان روزهای گذشته بیشتر وزیر کشور روحانی را به شوخی گرفته‌اند. اما پرسش راهبردی برای مقامات جمهوری اسلامی ایران، تحلیلگران و ناظران مسایل داخلی کشورمان این است که رهبر یا راهبر جریان‌ها و حوادث روزهای گذشته کیست؟ طی روزهای گذشته برخی چهره‌های خارج‌نشین تظاهر به رهبری رویدادهای اعتراضی شهرهای ایران کرده‌اند اما این تقلا‌های بی‌حاصل نه از سوی ناظران و نه از سوی راهبرد‌نویسان نظام جمهوری اسلامی ایران جدی گرفته نشده است. برخی گروه‌های مخالف حکومت ایران نیز به جای رهبری یا هدایت افراد، تلاش خود را به دمیدن در آتش اعتراض‌ها معطوف کرده و برای مقابله با ترفندهای امنیتی و انتظامی ماموران، به تظاهرات‌کنندگان مشورت و راهنمایی داده‌اند.این مشورت‌ها البته به موارد کاربردی و عملیاتی محدود بوده و هدف آن افزایش عمق تظاهرات، گسترش پوشش رسانه‌ای و کاهش آسیب تظاهرکنندگان به منظور افزایش میزان و مدت حضور ایشان در خیابان‌هاست. تا اینجای کار البته هیچ یک از اطلاعات موجود و حتی گزارش‌های طبقه‌بندی‌شده وجود رهبر برای این تجمع‌ها را تایید نمی‌کند. دقیقا به همین دلیل است که نه فقط مخالفان حکومت ایران در خارج از کشور که راهبرد‌نویسان جمهوری اسلامی ایران نیز نتوانسته‌اند برای کنترل، مهار و مقابله با این تجمع‌های خیابانی تمهید و راهکاری بیندیشند.
نگرانی از نبود راهبر در اعتراضات
نداشتن راهبر یا رهبر در مورد این تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی هم باعث خوشحالی شده و هم نگرانی ایجاد کرده است. از یک سو نداشتن رهبر به معنای خودجوش بودن این ماجراست که خود به خود پایداری و تداوم آن را تقویت می‌کند و در چنین صورتی مشخص نیست که برای چانه‌زنی با تظاهرکنندگان و معامله با ایشان دقیقا باید به چه کسی یا چه کسانی مراجعه و نظر چه گروهی از جامعه را جلب کرد. خبر بدتر در این‌باره آن است که گمان می‌رود عمده تظاهرکنندگان و معترضان، اقشار ضعیف جامعه و 16 میلیون نفری که در انتخابات مشارکت نداشتند که در این صورت مقابله با ایشان بسیار دشوار می‌شود. نگارنده در زندان در جریان حوادث سال 88 برخی بازداشت‌شدگان را مشاهده کرده که امکانات زندان در مقابل امکانات زندگی ایشان بسیار بهتر و مناسب‌تر بوده و آنان در منزل حتی آب گرم برای استحمام در اختیار نداشته‌اند. روشن است که مهار چنین افرادی بسیار دشوار است و حکومت نمی‌تواند برای مقابله با آنان از تدابیر معمول استفاده کند. از سوی دیگر نداشتن رهبر ممکن است از عمیق‌تر شدن و هدفمندی تظاهرات بکاهد. در واقع جمعیت خشمگین که برای ضربه زدن به تاسیسات شهری و امکانات دولتی به میدان می‌آیند به سرعت می‌توانند خسته شوند و از این زحمت خود نتیجه‌ای نگیرند. به همین میزان نبود رهبر برای این اعتراض‌ها پیام خوشحال‌کننده برای دولت نیز محسوب می‌شود چراکه دولت می‌تواند مطمئن باشد در نبود رهبر، حرکت‌های اعتراضی پس از مدت کوتاهی سرد خواهد شد و به همین ترتیب تظاهرکنندگان ناکام خواهند ماند.
موضع مخالف قدرتهای جهان علیه ایران
علاوه بر مخالفان جمهوری اسلامی ایران که به خارج از کشور گریخته‌اند، دولت‌ها و چهره‌های ارشد بین‌المللی نیز در مورد تحولات ایران موضع دارند. این موضع البته در اغلب اوقات علیه دولت تهران است. در واقع بسیاری از دولت‌هایی که در طول سال‌های اخیر یا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از رفتار تهران آسیب دیده یا حداقل این رفتار را نپسندیده‌اند می‌خواهند به نوعی نارضایتی پیشین خود را تلافی کنند. نمی‌توان انکار کرد که اکثر قدرت‌های جهان و بالاخص قدرت‌های غربی در موضع مخالف دولت تهران قرار دارند و از همین‌رو در منازعه اخیر‌ در قالب حمایت از آزادی‌های مدنی و آزادی بیان، از مردم معترض حمایت کرده‌اند. روشن است که آسیب‌ دیدن جمهوری اسلامی ایران به هر میزان و به هر صورت برای این دسته از کشورها مایه خوشحالی است. به همین نسبت تهران از خوشحالی خارجیان عصبانی و ناراحت است اما این حمایت‌ها گاهی برای تظاهرکنندگان مایه امیدواری و دلگرمی بوده است. اگرچه تظاهرکنندگان و معترضان پایگاه مشخص و سخنگویی ندارند تا روشن شود موضع‌شان در قبال واکنش‌های خارجی چیست اما در مواردی همین که صدای اعتراض‌ها در خارج از کشور شنیده شود برای بسیاری از معترضان موجب خوشحالی است. این مساله از سوی دیگر ممکن است باعث نگرانی معترضان شود چراکه دولت در سیستم امنیتی می‌تواند با خارجی خواندن آنان، موضوع اعتراض‌ها را ترور شخصیت و زمینه را برای برخوردهای خشن و سرکوب بی‌رحمانه آماده کنند. با این حال کشورهای خارجی ضرورتی نمی‌بینند که از ملاحظات دولت تهران یا تظاهرکنندگان و معترضان تبعیت و سود آنان را در رفتار خویش لحاظ کنند.
منشاء این حوادث کجاست؟
اما چشم‌انداز این اعتراض‌ها چیست؟ در روزهای گذشته شایعات گوناگونی درباره این حوادث منتشر شده. در برخی از این شایعات، خلق و ادامه اعتراض‌ها به حکومت، دولت یا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت داده شده و طی آن ادعا شده که همه این اقدامات با اهدافی نظیر برکناری دولت روحانی، شناسایی و نابود‌سازی مخالفان و... انجام شده است. در عین حال برخی از این شایعات به وابسته بودن تظاهرات‌ها به خارج از کشور یا گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور نسبت داده شده است. در عین حال هیچ‌مدرک یا حتی هزینه‌ای وجود ندارد که نشان دهد این شایعات یا حداقل بخشی از آن، درست و قابل اعتناست. در چنین حالتی جمهوری اسلامی ایران ممکن است تدابیر گوناگونی را در دستور کار خویش قرار دهد. اگرچه تاکنون مقابله با تظاهرکنندگان و معترضان با نوعی خویشتنداری حکومت و نیروهای حکومتی همراه بوده و کمتر از ابزار خشن استفاده شده اما رفته‌رفته این حرکت‌ها به خشونت می‌گراید و نیروهای ضد‌شورش نیز به سرکوب‌های خشن رو می‌آورند.
در برخی شهرستان‌ها، در همان روز اول این مواجهه خشونت‌بار میان نیروهای امنیتی و معترضان صورت گرفته و حداقل سرکوب این تجمع‌ها تاکنون دو کشته برجا‌ گذاشته است. با این همه امید می‌رود مجموعه‌ قوای حکومت جمهوری اسلامی ایران تدبیر لازم برای اداره، کنترل و مهار خشونت‌ها و اعتراض‌‌ها را داشته باشند و حوادث را به نقطه آرامش هدایت کنند.