خود را به خواب نزنید

نادر کریمی‌جونی- اعتراض‌های مردم به وضع معیشتی و نابسامانی‌های اقتصادی کشور بلافاصله از سوی مقامات مسوول در رده‌های مختلف حکومتی، مصادره به مطلوب، ترور شخصیت یا انکار می‌شود.چه اعضای دولت تدبیر و امید که علی‌القاعده باید در مقابل این رویداد و حوادث‌ مشابه، قبول مسوولیت کنند و چه چهره‌های دیگر حکومت جمهوری اسلامی ایران در مقابل اعتراض‌هایی که پنجشنبه و جمعه گذشته در شهرهای گوناگون رخ داد، مواضع مختلفی گرفتند اما همه این مواضع در بدو امر حاوی قضاوت بود. ساده‌ترین عبارت برای ترور شخصیت اعتراض‌های مردم «تجمع غیرقانونی» بود. کسانی که این عبارت را به کار می‌برند انتظار دارند تا شهروندان درباره اعتراض به وضع معیشت خود ابتدا به وزارت کشور مراجعه کنند، مجوز بگیرند و بعد شعارها و خواست‌های خود را با مقامات جمهوری اسلامی ایران هماهنگ کنند. روشن است چنین اعتراضی که از دید مقامات کشور قانونی محسوب می‌شود، در واقع آن چیزی نیست که مردم می‌خواهند. اگر چنین باشد آنگاه قابل انتظار است که مردم برای ابراز عقاید خود منتظر دستور یا حداقل صدور اجازه از سوی مقامات حکومتی نمی‌مانند.رفتار بخش دیگری از مقامات جمهوری اسلامی ایران‌ نسبت دادن این اعتراض‌ها به رقابت‌های سیاسی و رقبای سیاسی خودشان بود. در این باره افرادی مانند اسحاق جهانگیری اصرار دارند که به رقبای خود هشدار دهند اگر این اعتراض‌ها را شروع کردند دیگر نمی‌توانند به آن پایان دهند. این واکنش می‌تواند به این معنی باشد که جهانگیری و همفکرانش هویت مستقلی برای مردم در نظر نمی‌گیرند و تصور می‌کنند این اعتراض‌ها، نه به صورت خودجوش و خودخواسته از جانب مردم که از سوی جناح‌های سیاسی برنامه‌ریزی شده است. در صورتی که اگر چنین بود و جناح‌های مخالف دولت که در گروه‌های محافظه‌کار و تندرو دسته‌بندی می‌شوند چنین قابلیتی برای بسیج افکار عمومی و اراده‌های جمعی داشتند، از به قدرت رساندن روحانی در انتخابات گذشته جلوگیری می‌کردند.
در همین ساعات گذشته محافظه‌کاران، افراد و کسانی که در مورد خطر رفتار توده مردم هشدار می‌دادند، اعتراض‌های گذشته را به گروه‌هایی نظیر دشمنان، ضد‌انقلاب خارج‌نشین و مخالفان ریز و درشت جمهوری اسلامی ایران نسبت داده و شرکت‌کنندگان در این گونه تجمع‌ها را پیاده‌نظام خارجیان خوانده‌اند. اقدام بلافصل چنین اتهامی مانند آنچه در مشهد و برخی شهرهای دیگر مشاهده شد آن است که فضای شهر امنیتی شود، نیروهای نظامی و انتظامی وارد خیابان‌ها شوند و عملیات قهرآمیز برای سرکوب و مهار اعتراض‌ها آغاز شود. اما آیا این امر چاره کار است؟ حداقل در مورد اعتراض سپرده‌گذاران که از مدت‌ها پیش در برخی خیابان‌ها و در مقابل برخی نهادهای حکومتی مانند بانک مرکزی و مجلس شورای اسلامی دست به تظاهرات و اعتراض زده، آوردن پلیس به خیابان‌ و مقابله فیزیکی با اعتراض‌ها چاره‌ساز نشد.روشن است که برخی فعالیت‌های دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران توان اقتصادی کشور را تحلیل برده است. موضوع حمایت‌های خارجی ایران و فعالیت‌های همسو با آن، که معمولا با هزینه‌های گزافی همراه است خودبه‌خود بر توان اقتصادی دولت و در نتیجه مردم تاثیر گذاشته است. در عین حال نه فقط مقامات حکومت که دست‌اندرکاران دولت هم برای مردم توضیح نمی‌دهند که افزایش فعالیت‌های خارجی ایران در منطقه خاورمیانه و... چه تاثیری بر اقتصاد کشور داشته و برای رفع این تاثیر چه اقداماتی انجام شده یا انجام خواهد شد.بدترین کار در این‌باره آن است که دولتمردان و مقامات حکومتی- چنان که در برخی کشورها مانند ونزوئلا مشاهده شد- این اعتراض‌ها را به بیگانه و مخالفت‌های سیاسی ربط دهند و اعتراض‌هایی که ریشه در معیشت داشته و ناراحتی مردم از شیوه مدیریت کشور را انکار کنند در آن صورت احتمالا مقامات ایران را هیچ کس نمی‌تواند بیدار کند.