اشتغالزایی از شعار تا عمل

 امین رشیدی*
  AMIN_RASHIDI@YMAIL.COM
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه بیکاری یکی از دغدغه های اصلی، اقتصادی و اجتماعی شمرده می شود که پیامد های مختلفی را با خود به همراه دارد. با توجه به اهمیت ایجاد اشتغال و رفع بیکاری، دولت در بودجه سال 97 ایجاد اشتغال گسترده و مولد با تاکید بر اشتغال جوانان، فارغ التحصیلان دانشگاهی و همچنین اشتغال حمایتی در اولویت رویکردهای اصلی خود قرار داده است. در لایحه بودجه سال آینده، ایجاد 98 هزار فرصت شغلی پیش بینی شده است که دستیابی به آن به برنامه ریزی های دقیق و تبیین سیاست های کارآمد نیازمند است.
حال و روز اشتغال در کشور روز به روز وخیم تر شده و این را به سهولت می توان از آمارهای رسمی ارائه شده از تعداد بیکاران بویژه فارغ التحصیلان


 بیکار و صحبت های مسئولین و سران مملکتی درباره موانعی که بر سر راه سیاست های
 اشتغالزایی دولت وجود دارد، دریافت. اما چگونه می توان این حجم وسیعی از اشتغال را ایجاد نمود؟ چگونه می توان مشکل بیکاری جوانان که امروزه به مهم ترین چالش کشور تبدیل شده را مرتفع ساخت؟ چرا جوانان جامعه برای کسب و کار تنها به دولت و کسب و کارهای دولتی چشم دوخته اند؟
کشور های آسیای شرقی همچون چین، ژاپن و کره جنوبی با کنترل معضل بیکاری توانسته اند، پله های اقتصادی را طی کرده و مسلما استفاده از تجارب کشورهای پیشرو و موفق جهان در این زمینه همچون چین می تواند راهنمای خوبی برای تنظیم و برنامه ریزی های کشور باشد. کشور چین با داشتن جمعیتی بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر که دارای دومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید ناخالص ملی است، توانسته بیشترین شغل ممکن را ایجاد نماید.
چین یک مرکز جهانی برای تولید است و بزرگ ترین اقتصاد تولید و همچنین به عنوان بزرگ ترین صادر کننده کالا در جهان است. یکی از شاخص های مهم جهت نشان دادن قدرت اقتصادی یک کشور تولید ناخالص داخلی
می باشد. تولید ناخالص چین در سال 1980 حدود 190 میلیارد دلار بوده که این رقم در سال های
 اخیر به بیش از 10 هزار میلیارد دلار رسیده است. در این کشور تولید ناخالص ملی توسط سه صنعت گسترده ی کشاورزی، ساخت و ساز
 و خدمات ایجاد می گردد. نکته حائز اهمیت اینجاست که بیش از 35 درصد جمعیت چین در حوزه کشاورزی اشتغال دارند و کشاورزی بخش مهمی از درآمد زایی چین را عهده دار است و این در حالی است که میزان زمین های کشاورزی چین بسیار کم است. آن ها با استفاده از کوه های حاصلخیز و طرح کشت پلکانی، حداکثر استفاده از زمین های کشاورزی خود را در ارجحیت دانسته اند. سرمایه گذاری های مستمر در کشاورزی باعث رویکرد طیف وسیعی از جمعیت در این شاخه گشته که همواره خود یکی از عوامل توسعه این صنعت است.
حمایت از تولید داخلی، به عنوان سیاست اول چین در تکمیل زنجیره های رشد اقتصادی این کشور، نقش بسزایی دارد. همچنین چین در راستای سیاست های توسعه اقتصادی و اشتغالزایی، صادرات مواد طبیعی خام را ممنوع کرده و یکی از دلایل اشتغالزایی گسترده در چین توجه به عدم خام فروشی و ایجاد ارزش افزوده در خاک این کشور است. تقویت صنایع خدماتی محور، راهبرد صنعتی شدن در این کشور را بیش از پیش سرعت خواهد بخشید، بطوریکه که طبق برنامه ریزی توسعه چین تا سال 2020 نسبت ارزش افزوده صنایع خدماتی در ارزش کل تولیدات داخلی از یک سوم به بیش از پنجاه درصد ارتقا خواهد یافت. یکی دیگر از عوامل کنترل نرخ بیکاری در پرجمعیت ترین کشور جهان رابطه صنعت و دانشگاه در چین است. دانشگاه هایی که پیش قدم در عرصه فناوری های نو در کنار ناظران صنعتی بصورت هدفمند تاسیس و در حال فعالیت هستند، براحتی مسیر ارتقا و پیشرفت کشور را هموار می نمایند. در سایر صنایع درآمد زای چین ، سیاست بومی سازی و خود کفایی در کنار رقابت پذیر بودن به عنوان اصل قرار داده و به همین علت در کنار کشورهایی همچون ژاپن و آمریکا به عنوان یک قدرت اقتصادی برتر حضور دارد. چین با اهمیت دادن به کارآفرینان و تولید کنندگان داخلی از طریق سرمایه گذاری های بالا و بلند مدت، بازار داخلی خود را از محصولات ژاپنی و آمریکایی
بی نیاز نموده و جزء برترین صادر کننده های جهان قرار گرفته است. داشتن یک میلیون بیکار در میان بیش از 1 میلیارد و سیصد میلیون جمعیت، هنر و مدیریت مسئولان چینی است و امید آن می رود که مدیران و مسئولان ما نیز از چنین مهارت و هنرمندی بهره مند گردند. کارشناش ارشد صنایع*