پيشنهاد‌ي براي معاونت جديد مطبوعاتي

در فضاي بي‌رمقي مطبوعات، گراني كاغذ و كشمكش بر سر بود يا نبود نظام صنفي رسانه‌ها و هزار دردسر هميشگي اهالي رسانه خبر حضور دكتر محمد سلطاني‌فر، به عنوان معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد روح تازه‌اي در جان مطبوعات ايران دميد. محمد سلطاني‌فر استاد دانشگاه در رشته علوم ارتباطات و روزنامه‌نگاري و از مديران باسابقه رسانه‌اي است كه به مدت دوسال مديريت مركزمطالعات و برنامه‌ريزي رسانه‌ها را برعهده داشت و بعداز آن توسط علي جنتي، وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان رييس دانشگاه‌هاي فرهنگ و هنر وزارت ارشاد اسلامي منصوب شد. ارتباط خوب او با اهالي رسانه، حضور مستمر در مجامع علمي و تخصصي حوزه ارتباطات و دانش روزنامه‌نگاري، همچنين توان مديريتي او مي‌تواند نويدبخش طراحي و اجراي سياست‌هاي علمي و اثربخش در راستاي توسعه فضاي رسانه‌اي كشور باشد. خبر گراني كاغذ و مصايب بعد از آن وضعيت اقتصادي نامساعد مطبوعات را به خوبي آشكار كرد. منتشر نشدن مجله‌هاي پرمخاطبي مانند هفته‌نامه صدا به علت گراني كاغذ، همچنين خبر احتكار كاغذ و گران‌فروشي توسط بعضي از موسسات رسانه‌اي نشان داد كه اعطاي يارانه دولتي به مطبوعات نه تنها دردي از آنها دوا نكرده بلكه موجب نابسماني بيشتر و عدم دستيابي مطبوعات كشور به درآمدهاي پايدار شده است. از سوي ديگر عده‌اي از مديران رسانه‌اي و دست‌اندركاران مطبوعات معتقدند يارانه دولتي به طور مساوي و برابر بين مطبوعات توزيع نشده و لابي‌هاي پشت پرده در تخصيص يارانه حمايتي وزارت ارشاد به مطبوعات نقش داشته است. آنچه مسلم است در فضاي رقابتي امروز رسانه‌ها، رسانه‌هاي چاپي براي ادامه بقا و ماندگاري نياز به حمايت و سياستگذاري صحيحي از سوي دست‌اندركاران امر دارند. اين امر محقق نمي‌شود مگر با شناخت صحيح فضاي رقابتي بازار رسانه‌ها و همچنين توسعه كسب و كارهاي حوزه اطلاع‌رساني مبتني بر تكنولوژي‌هاي نوين ارتباطي كه سال‌هاست گوي سبقت را از مطبوعات ربوده‌اند.
درحال حاضر سازمان‌ها و موسسه‌هاي رسانه‌اي با چالش‌هاي متعددي روبه‌رو هستند. رشد پرشتاب فناوري‌هاي نوين اطلاعات و ارتباطات، تعدد كانال‌هاي اطلاع‌رساني در قالب‌هاي متنوع مالتي‌مديا باعث ايجاد فضاي رقابتي نامتوازني در جلب ‌توجه مخاطبان و جذب آگهي‌هاي بازرگاني شده است. در اين ميان رسانه‌هاي مكتوب با توجه به محدوديت‌هاي زماني و جغرافيايي در انتشار و توزيع، همچنين عدم امكان ارايه محتواي چندرسانه‌اي صدمه بيشتري ديده است. با اين شرايط اصحاب رسانه دو رويكرد را در پيش گرفته‌اند.
رويكرد اول مبتني بر تمركز و انحصار رسانه‌اي است كه با ارتقاي كيفي محتوا و توسعه كمي بازار سعي در رقابت با تكنولوژي و شرايط به وجود آمده، دارد. اين استراتژي اگرچه در اوايل ظهور وب‌سايت‌ها و پرتال‌هاي اطلاع‌رساني تحت وب توانست با بهره‌گيري از حس وفاداري مخاطب به روزنامه‌هاي كاغذي تاحدودي بازار مخاطب و آگهي مطبوعات را حفظ كند؛ اما به تدريج با توسعه رسانه‌هاي تحت وب و ظهور رسانه‌هاي اجتماعي كه بازارهاي چندگانه و تعاملي براي توليد‌كنندگان و مصرف‌كنندگان به ارمغان آورد از رقابت عقب ماند و نتوانست منحني نزولي حيات مطبوعات را احيا كند.
رويكرد دوم كه درسال‌هاي اخير مطرح شده مبتني بر يكپارچه‌سازي و شبكه‌سازي رسانه‌اي است. اين رويكرد به جاي رقابت با فناوري اطلاعات معتقد است با همگرايي رسانه اي (Media Convergence) مي‌توان تهديد رسانه‌هاي جديد را به فرصت بي‌نظيري براي توسعه رسانه‌هاي مكتوب و جبران عقب‌ماندگي‌ها و نقاط ضعف مطبوعات تبديل كرد. همگرايي در سازمان‌هاي رسانه‌اي راهبردي در جهت ارتقاي كارايي رسانه‌ها در ايفاي وظايف مسووليت اجتماعي و همچنين بازدهي اقتصادي موسسه‌هاي رسانه‌اي است. اين رويكرد تركيبي از دانش روزنامه‌نگاري، فناوري اطلاعات، علوم‌شناختي و رفتاري، بازاريابي و اقتصاد برند را در هم آميخته است.  به نظر مي‌رسد مديريت جديد معاونت مطبوعاتي براي توسعه و رونق مطبوعات كشور دو رويكرد اصلي را بايد همراه هم جلو ببرد. بديهي است كه رسانه اثر بخش، رسانه نقاد و پرسشگر توسط روزنامه‌نگاران آشنا به دانش جديد روزنامه‌نگاري و آموزش ديده محقق مي‌شود. توسعه آموزش روزنامه‌نگاري زمينه ارتقاي سطح مسووليت اجتماعي اصحاب رسانه را در پي دارد. از سوي ديگر سياستگذاري در جهت بازدهي اقتصادي مطبوعات و توجه به رونق اقتصادي و كسب و كار موسسات رسانه‌اي توسعه كمي و كيفي مطبوعات را در پي خواهد داشت.
استاد دانشگاه، پژوهشگر و كارشناس رسانه