بی‌اعتمادی به مسوولان شهری در مدیریت بحران؛

گروه جامعه- زلزله تهران؛ شوک بزرگی که پس از سال‌ها گمانه‌زنی و تردید و ترس بالاخره رخ نمود؛ هیولایی که ناگهان ساعت 30/22 چهارشنبه آخر پاییز از درون زمین خفته بیدار شد و لرزه بر اندام میلیون‌ها شهروند تهرانی انداخت‌. زلزله‌ای از کانون ملارد به وسعت 2/5 ریشتر؛ ‌ لرزشی که در غرب تهران بیش از سایر مناطق حس شد‌. وقتی در نخستین لرزش زمین زیر پایمان صدای مهیبی به گوش رسید و همچون جن‌زدگان، شوکه به اطراف نگاه می‌کردیم تا آنکه لوسترهای سقف لرزید و زیر پایمان می‌چرخید و در لحظه خود را به بیرون رساندیم، تصور نمی‌کردیم تا این حد از زلزله احتمالی وحشت کنیم‌. آنجا که زن و مرد و پیر و جوان و کودکان وحشت‌زده بدون هیچ وسیله‌ای، با لباس‌هایشان و بعضا پابرهنه، به خیابان‌ها و کوچه‌های باریک این شهر پناه آوردند تا آوار دیوارهای ساختمان‌شان روی سرشان خراب نشود، عمق فاجعه آماده نبودن در برابر چنین بحرانی خودنمایی کرد‌ تا جایی که به این نظریه برسیم که مردم تهران بیش از زلزله ابتدا در برابر ترس و استرس و فشار بالا از بین خواهند رفت‌.
وقتی در سرمای کوچه، بهت‌زده و گیج به اطراف نگاه می‌کنی و کودکی را می‌بینی که در حال اشک ریختن از ترس است که مبادا پدرش برود داخل ساختمان تا لباسی برای مادرش بیاورد و دیگر بازنگردد‌. کودک با ضجه‌های خود اجازه نمی‌دهد پدر به ساختمان برگردد و دل آدمیزاد خون می‌شود از این همه وحشتی که به جان مردم افتاده‌. زلزله تهران به خوبی نشان داد نه آموزش دیده‌ایم، نه مدیریت بحران کشور کاری برای آموزش و مقابله با ترس برای مردم کرده است، نه چیزی از چنین بحرانی می‌دانیم. فقط با هرج و مرج و راه انداختن خودروی شخصی‌مان تا جایی که می‌شود از غول‌های ساختمانی و سنگ و آهن که همه جای تهران را محصور کرده است، فرار می‌کنیم‌ طوری که چنانچه زلزله بیاید، ابتدا با همین خودروها تمام خیابان‌ها و معابر اصلی را قفل می‌کنیم و عملا امدادرسانی محال به نظر می‌رسد‌. فارغ از اینکه ما در زلزله حدود 7 ریشتری هم فاجعه انسانی در پایتخت خواهیم داشت و جز خطرات زلزله و ریزش آوار، آتش‌سوزی و انفجار احتمالی لوله‌های گاز و حملات موش‌ها و سیلاب آب و فاضلاب خواهیم داشت اما نکته اصلی بحران آنجاست که هیچ کس نمی‌داند در این سطح هرج و مرج چطور بار بحران را کمتر کند‌.
حسین ایمانی، جامعه‌شناس شهری و استاد دانشگاه تهران در خصوص دلایل هرج و مرج ایجاد شده و این میزان ترس مردم ‌گفت: عمده‌ترین دلیل ترس مردم ناشی از بی‌اعتمادی به سیستم‌های دولتی و مدیریت بحران کشور است‌. ‌جز مشکلات شهر در ابعاد فنی- مهندسی، اگر این ترس را بتوان در میان مردم حل کرد تا حدود زیادی می‌توان به بحران سامان داد‌. در سطح بوروکراسی قوانین نصفه و نیمه‌ای داریم و شهرداری هم مسوولیت اصلی حل بحران زلزله را بر عهده گرفته و کلی هم با مسوولان مختلف جلسه گذاشتند اما این اتفاقات بوروکراتیک کافی نیست‌. وی تاکید ‌کرد: مردم در سطح بحران محله‌ای رها شده‌اند و نمی‌دانند هنگام بروز زلزله‌ای مهیب چه باید بکنند‌. نه مانوری برگزار شده، نه آموزش دیده‌اند‌. گویا همه چیز را به قضا و قدر سپرده‌ایم‌. ایمانی با اشاره به نمونه‌های موفق کنترل بحران زلزله در نیوزیلند و ژاپن عنوان ‌کرد: مردم در این کشورها ترسی ندارند و به دستگاه‌های دولتی اعتماد بالایی دارند‌. خودشان آموزش دیده‌اند‌. ما به چند نفر در کشورمان آموزش مدیریت بحران داده‌ایم؟ در آن کشورها هر سه ماه یک بار مانورهای قوی برگزار می‌شود و همه چیز هنگام بحران تعریف شده است‌. پله‌های فرار تعبیه شده و تابلوهای هدایت‌شونده‌. اینجا ما نه تابلوهای راهنمای درستی داریم، نه پله‌های فرارمان باز است‌. حتی به خاطر ترس از دزد، آنها را بسته‌ایم! کجای دنیا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟ فقط یکسری خانه‌های ناایمن ساخته‌ایم و مردم صرفا با ده‌ها گرفتاری توان پرداخت اقساط و کرایه خانه‌های خود را دارند‌. معتقدم خداوند به ما رحم کرد هرج و مرج این شهر چند میلیونی بیش از این نشد‌.
مردم هیچ پناهی در شهری که همه جای آن را فروخته‌اند، ندارند


این جامعه‌شناس شهری تاکید ‌کرد: مشکلات، زیرساخت‌های شهری است که وضعیتی وجود ندارد تا بتوان مردم را در فضاهای مناسب پناه داد‌. شما ببینید کل شهر ساخته شده و تبدیل شده به ساختمان‌های بلند و مال و مراکز تجاری‌. مسوولان ناظر بر این همه ساخت و ساز در تهران و علی‌الخصوص شهرداری که این زمین‌ها را در سال‌های گذشته همین‌طور واگذار کردند و کل شهر را برای ساختن فروختند، علیه مردم پایتخت جنایت کردند‌. هیچ فضایی برای پناه مردم با تعداد زیاد وجود ندارد‌.
با بحران بی‌اعتمادی مردم نسبت به دستگاه‌ها مواجهیم
این استاد دانشگاه در خصوص دلایل عدم اعتماد مردم به ساختارهای حاکمیتی هنگام بحران بیان ‌کرد: طبق گزارش اخیر سرمایه اجتماعی، سقوط اعتماد به دستگاه‌های عمومی به وضوح نشان داده شده و متاسفانه مسوولان نسبت به این شاخص‌های بی‌اعتمادی، بی‌تفاوت عمل می‌کنند‌. در واقع داده‌های اجتماعی نشان‌دهنده بحران بی‌اعتمادی است‌. از آنجا که اعتماد پایین است، هر کس در بحران هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد‌. زلزله اخیر کرمانشاه نمونه واضح عدم اعتماد مردم به دستگاه‌ها و نهادهای دولتی‌ است. مردم از آن زلزله که پس از 40 روز هنوز دولت نتوانسته آن را ساماندهی کند، ترسیده‌اند‌. زلزله تهران ده‌ها برابر شهرهای کوچک کرمانشاه، بحران و کشتار و فاجعه خواهد داشت‌. مردم می‌ترسند‌. مردم آدم‌ها و شخصیت‌ها را بیشتر از نهادها قبول دارند و همان‌طور که شاهد بودید، به آنها بیش از نهادهای امدادرسانی کمک شد‌.
ایمانی تصریح ‌کرد: شهرداری در چند دوره قبل با اتفاقات درخشانی که در حوزه مدیریت شهری و فسادها رقم زد، اعتبار خود را در میان مردم از دست داد و بازسازی این اعتماد و اعتبار بسیار دشوار است‌. مسوولان به دنبال احیای اعتماد ازدست‌رفته مردم نرفتند و این خطرناک است‌.
هیچ آموزش ایمنی ثابتی وجود ندارد که بتوان به مردم ارائه داد
به گفته این جامعه‌شناس در ساعت‌های نخستین بحران کسی نمی‌تواند به داد کسی برسد‌. روندهای بوروکراسی ساعت‌ها طول می‌کشد تا به سرانجام برسد‌. بنابراین باید آموزش مدیریت بحران را به محلات بکشانیم‌. در واقع اطلاعات آموزشی درستی هم وجود ندارد که به‌عنوان یک بروشور ثابت آموزشی بتوان طبق آن عمل کرد و به مردم ارائه داد‌. ده‌ها تفسیر از نکات ایمنی وجود دارد و هر کدام نکات خاصی را ذکر کرده‌اند‌. همین حالا مشخص نیست مسوولیت اصلی مدیریت بحران با کدام نهاد است‌. معتقدم باید در سطح محلات و شهرک‌ها به مردم آموزش بحران و مقابله با آن را داد‌.
ایمانی با ذکر این نکته که نوع ترس مردم تهران و برخوردشان با زلزله چند شب قبل واکنش‌های طبیعی بدن است، تاکید ‌کرد: می‌توان با مانورهای مقابله با بحران از حجم استرس مردم کاست‌. او خواستار این است که دستگاه‌های ذی‌ربط گزارش ارائه دهند که چند نفر از شهروندان را تاکنون آموزش داده‌اند و چه مقدار منابع بین مردم تقسیم شده است‌. او معتقد است: تقریبا دفاع غیرعامل را رها کرده‌ایم‌.
امیدواری‌های صوری و نمایشی مسوولان به مردم
یکی از مواردی که این روزها در رادیو و تلویزیون به گوش می‌رسد امیدواری‌های کاذبی است که مسوولان مدیریت بحران از این تریبون‌ها به مردم می‌دهند‌. مثلا مسوولان مدیرت بحران عنوان می‌کنند: همه امکانات مقابله با بحران آماده است و مردم نگران هیچ چیز نباشند‌. هوشیار باشند و خونسردی خود را حفظ کنند‌. این جملات دقیقا روی هوا و بدون در نظر گرفتن واکنش‌های مردم و ترس آنها و بی‌اعتمادی‌شان بیان می‌شود‌. در حالی که ما امکانات بسیار کمی برای مقابله با بحران داریم و فضای بسیار محدودی برای اسکان مردم پس از زلزله در اختیار داریم‌.
از سویی دیگر به گفته محسن ‌هاشمی در کل سوله‌های بحران ما 300 هزار کشته و مجروح جا می‌شود در حالی ‌که زلزله احتمالی شدید تهران بیش از هزاران کشته و میلیون‌ها مجروح خواهد داشت و به هیچ عنوان آمادگی‌ای در این سال‌ها ایجاد نشده است‌. مثلا سخنگوی سازمان مدیریت بحران در آنتن تلویزیون می‌گوید: باید هر چه سریع‌تر بافت‌های فرسوده را نوسازی کنیم‌. هر چه سریع‌تر؟ همین حالا استارت نوسازی و احیای بافت‌های فرسوده که در این سال‌ها نسبت به آن بی‌توجهی شده زده شود، سال‌ها طول می‌کشد تا به نتیجه برسد‌. در حالی که هر ثانیه ممکن است تهران زلزله‌ای با قدرت ریشتری 7 بیاید‌.
عمده صدمات به مردم محلات فقیرنشین وارد می‌شود
به گفته این جامعه‌شناس عمده بافت‌های فرسوده تهران هم در محلات فقیرنشین و جنوب شهر و مناطقی است که کوچه و خیابان‌های باریکی دارد که عملا نه امکان امدادرسانی دارد و نه به این سرعت می‌توان آنها را بازسازی کرد‌. با کدام بودجه؟ از سویی دیگر سوله‌های بحران را در هر زمین خالی که وجود داشته ایجاد کرده‌اند‌. در حالی که این مساله رویه‌ای غلط بوده و سوله باید نزدیک شلوغ‌ترین مکان‌هایی که بیشترین آسیب را در بحران‌ها به مردم وارد می‌کند قرار داشته باشد‌. در واقع سوله‌ها توزیع درستی ندارند‌.
توده‌های ترس‌خورده مردمی را در بحران به حال خود رها کرده‌ایم
این استاد دانشگاه یادآور می‌شود: به لحاظ سازماندهی اجتماعی ما بسیار ضعیف هستیم و نمی‌توانیم صدایمان را به جایی برسانیم‌. نه شورای فعالی در محلات داریم، نه پیگیری‌کننده قوی‌. صرفا 21 عضو شورای شهر داریم که باید پاسخگوی میلیون‌ها نفر باشند و همان‌ها هم در زلزله نبودند‌. به نظر می‌رسد نخستین اقدام فوری این است که یک سازمان اجتماعی ایجاد شود‌. وضعیت آشفته چهارشنبه‌شب نشان می‌دهد چقدر همه چیز رها شده است و ما با توده‌های ترس‌خورده‌ای مواجهیم که کسی نتوانسته برای آنها اقدامی انجام دهد‌. هیچ برنامه‌ریزی برای آنها صورت نگرفته و رسانه ملی هم اطلاعاتی می‌دهد که هیچ کارایی برای مردم ندارد‌. مردم حتی نمی‌دانند در این مواقع باید به کجا مراجعه کنند‌.
زلزله تهران نه تنها آزمونی برای به رخ کشیدن دانش بسیار پایین مردم و مسوولان بود، بلکه نشان داد هنگامه بحران هم گاهی اوقات از مسوولان اصلی خبری نیست‌. نجفی شهردار تهران حدود 17 ، 18 ساعت بعد تازه بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و به مردم امیدواری داد! زمانی که مردم شب بسیار سخت و بهت‌آوری را گذرانده بودند و آن زمان امید دادن، گوش بدهکار و فایده‌ای نداشت‌.
نجفی باید 10 دقیقه نخست پس از زلزله به مردم پیام می‌داد
ایمانی با تاکید بر اینکه شهرداری باید همان 10 دقیقه نخست پس از زلزله پیام امیدوار‌کننده مبنی بر اینکه مردم نگران نباشند از رسانه ملی می‌داد نه اینکه ساعت‌ها بعد پیدایش بشود‌. شهرداری نخستین مسوول جمع‌آوری بحران زلزله در تهران است‌.
از سویی دیگر یکی از تصورات این است که در صورت بروز بحرانی همچون زلزله شدید در تهران، ممکن است برخی از خود مسوولان از بین بروند‌. ایمانی به صراحت در این زمینه عنوان می‌کند: مدیرانی که چندین میلیون هزینه زندگی آنها می‌شود و از سوی مردم تامین می‌شود، باید هنگام زلزله در جایی باشند که زنده بمانند تا بعد از آن بتوانند اوضاع را کنترل کنند‌. پس برای چه این قدر هزینه برای آنها می‌شود؟! اگر قرار باشد آنها همان دقایق نخست از بین بروند، پس تکلیف بقیه چه می‌شود؟
ایمانی خاطرنشان ‌کرد: باید مدارس، ایستگاه‌های آتش‌نشانی و بیمارستان‌ها مرتب نوسازی شوند تا مردم بتوانند هنگام بحران به مدارس و بیمارستان‌ها پناه ببرند‌. همین روز چهارشنبه ورزشگاه‌ها و مدارس اکباتان بسته بود‌. چرا؟ مگر نگفتند همه ورزشگاه‌ها بعد از زلزله برای استفاده عموم مردم باز شده است؟ هنوز از قبل اعلامیه رسمی نداده‌اند که به سرعت و بلافاصله بعد از بحران در تهران، درهای ورزشگاه‌ها و مدارس و سوله‌ها و پله‌های فرار باز شود‌.
مردم احساس بی‌پناهی و درماندگی کردند
این جامعه‌شناس معتقد است آن شب نوعی بی‌پناهی و درماندگی بر مردم حاکم بود، به‌طوری‌که مردم احساس کردند هیچ حامی و پناهی در بحران ندارند‌. در واقع آن قدر برای شهر در این زمینه‌ها هزینه نکرده‌ایم که نتیجه‌اش می‌شود آشفتگی‌. البته هنوز هم برای انجام دادن برخی اقدامات آموزشی برای مقابله با بحران به مردم دیر نشده است‌. باید نمونه‌های کشورهای زلزله‌خیز را بررسی کرده و روش‌های آنان را به کار بگیریم‌. باید ببینیم آنها چطور موفق شدند تلفات خود را کم کنند‌. چه تجهیزاتی دارند و چقدر بودجه صرف آموزش‌وپژوهش برای مقابله با بحران زلزله داشته‌اند و چه منابعی در اختیار مردم گذاشته‌اند‌.
مردم مالیات می‌دهند که در بحران به آنها آموزش داده شود
ایمانی در پاسخ به اینکه آیا می‌توان به مردم گفت دلخوش به امداد و کمک و آموزش از سوی دولت نباشید و خودتان از همین حالا خودتان را آماده کنید و بروید دنبال آموزش بیان کرد: منابع آموزشی دست دولت است‌. مردم این همه مالیات می‌دهند تا بتوانند در این مواقع آموزش ببینند‌. آنها خودشان که نمی‌دانند باید چه کنند‌. این مساله هماهنگی بالایی می‌خواهد که دستگاه‌های دولتی باید آماده باشند و در سطوح بالا اقدام کنند‌ اما آموزش را باید از محلات آغاز کنند‌. در واقع، همه نداشته‌هایمان نشان‌دهنده فقر شدید آمادگی در تهران هنگامه زلزله است‌. مردم باید امنیت را مطالبه کنند‌. زیرا این مردم هستند که پول می‌دهند تا مسوولان برایشان برنامه‌ریزی کنند‌.