آینده پژوهی 5 بحران فعلی جهان در 2018

   این روزها به دنبال افزایش واگرایی در عرصه بین المللی و قدرت گیری جریان های ملی گرا و ناسیونالیست در سطح ملی بسیاری از احتمال ایجاد تنش های جدی آن هم در سطح جهانی خبر داده اند. هرچند برخی چون جان میرشایمر، بنیان گذار نظریه رئالیسم تهاجمی در روابط بین الملل معتقدند نزاع آینده جهان از نوع جنگ سرد و با محوریت دو قدرت جهانی یعنی آمریکا و چین خواهد بود اما برخی دیگر معتقدند چنان چه روند تحولات سیاسی با همین شتاب و در همین مسیر پیش برود، احتمالا باید منتظر یک جنگ گرم از نوع جنگ جهانی سوم باشیم. در همین رابطه پایگاه تحلیلی آمریکایی نشنال اینترست  در تحلیلی پیش بینی کرد که جنگ جهانی سوم ممکن است در سال 2018 از یکی از پنج نقطه جغرافیایی کره شمالی، اوکراین، تایوان، شاخه جنوبی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و خلیج فارس در جهان آغاز شود. رابرت فارلی، استادیار دانشکده دیپلماسی و تجارت بین الملل پترسون در دانشگاه کنتاکی آمریکا در نشنال اینترست می نویسد: جهان در سال 2017 توانست بدون بازگشت به هیچ حادثه مخوفی که از تحولات عظیم جنگ قدرت ناشی می شود، از بحران ها عبور کند. اگرچه در برخی از نقاط دنیا و به طور مشخص در سوریه تنش ها به شکل قابل توجهی فروکش کرده است، اما اوضاع در برخی مناطق جهان حتی وخیم تر نیز شده است، به گونه ای که بعید نیست از پنج بحران فعلی در سراسر جهان، یکی به مرحله ای برسد که خود نقطه شروع جنگ جهانی سوم در سال 2018 در جهان باشد. کره شمالی یکی از مناطق بحرانی در جهان، کره شمالی است،چرا که این کشور بی تردید از جدی ترین بحران های سیاست خارجی امروز جهان به شمار می آید، پس باید گفت که موفقیت های پیونگ یانگ در توسعه موشک های بالستیک می رود وضعیت جهان را به مراتب خطرناک تر از آن چه هست، کند. کره شمالی طی یک دهه اخیر با انجام چندین آزمایش موشکی و هسته ای ثابت کرد که تمایلی به تسلیم در برابر فشارهای آمریکا ندارد، در حالی که واکنش واشنگتن به این رفتارهای پیونگ یانگ نیز با ناسازگاری دیپلماتیک همراه بوده است و مقامات واشنگتن صرفا به اظهارنظرهای ضد و نقیض در باره کره شمالی بسنده کرده و می کنند. وضعیت در شبه جزیره کره زمانی پیچیده می‌شود که هر دو کشور آمریکا و کره شمالی از انگیزه هایی برای انجام اقدامات پیشگیرانه برخوردار شوند، بنابراین قبل از این که آمریکا بخواهد تاسیسات مخابراتی و ارتباطی کره شمالی را هدف شلیک موشکی قرار دهد، کره ای ها هم از توانایی لازم برای پاسخگویی و تغییر سرنوشت خود برخوردار هستند. بنابراین یک محاسبه غلط از سوی هریک از این دو کشور می تواند به جنگی منجر شود که حتی ژاپن و چین را نیز درگیر خود کند، جنگی که پیش بینی می شد در صورت بروز تا هشت میلیون کشته نیز برجای بگذارد. در هر صورت جنگ در شبه جزیره کره می تواند به آسانی پای چین، روسیه و ژاپن را هم به میان بکشد. تایوان بیانیه های تهاجمی اخیر رهبران سیاسی و نظامی چین نشان می دهد که حداقل برخی از رهبران این کشور همچنان معتقدند توازن نظامی منطقه شرق آسیا به تدریج به سمت چین سنگینی می کند، برداشت یا ادعایی که به طور قطع زودرس است و به احتمال زیاد همه رهبران چین را نیز در بر نمی گیرد، با وجود این همین میزان برداشت از شرایط منطقه ای نیز می تواند عواقب بسیار خطرناکی داشته باشد. چون تحت همین برداشت ها هم هست که چین فعالیت های نظامی خود را تقریبا در همه مناطق مرزی گسترش داده است. البته دولت آمریکا نیز تاکنون با بی‌تفاوتی به این سیاست های چین پاسخ داده است و ضمن محکوم کردن این اقدامات در عین حال فروش تسلیحات عمده به تایوان را نیز افزایش داده است. با وجود این دولت ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا با اتخاذ موضعی خاص در قبال تحولات منطقه و به ویژه کره شمالی، در عین حال می کوشد اوضاع منطقه را به هر نحو ممکن متشنج کند (آب را گل آلود کند) و حتی تحریم های شدیدی را نیز علیه دولت پکن اعمال کرده است. بنابراین بزرگ ترین مسئله لاینحل در این میان موضوع تایوان است. تغییر موازنه قدرت به نفع چین در منطقه یکی از بزرگ ترین تغییراتی است که امنیت منطقه شرق آسیا را طی 15 سال گذشته تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین لازمه جلوگیری از خطر بزرگ بروز یک جنگ مهیب در منطقه، پیش بینی دقیق رفتارهای سیاسی بازیگران آن یعنی آمریکا و چین است تا بتوان منطقه را از بی ثباتی و بروز جنگ ویرانگر جهانی سوم نجات داد. اوکراین وضعیت سیاسی و نظامی در اوکراین در شرق اروپا نیز وخیم است، چرا که آتش بس شکننده در شرق اوکراین هنوز می تواند به یک جنگ شدید میان کی یف و نظامیان مورد حمایت مسکو در آن کشور بینجامد. زیرا وضعیت سیاسی و امنیتی اوکراین هنوز به ثبات اصلی و قبلی خود دست نیافته است و وضعیت میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهوری سابق اوکراین هم به گونه ای است که هنوز نمی توان پاسخی برای ثبات حاکمیت در این کشور پیدا کرد. جنگ در اوکراین می تواند به شکل های مختلف در این کشور از سرگرفته شود، جنگی که بی تردید به پیروزی دولت روسیه خواهد انجامید و موجب افزایش نیروهای نیابتی مسکو در اوکراین می‌شود  و خود ولادیمیر پوتین نیز بی تردید بیشتر از قبل مشتاق است، کنترل بخش بیشتری از اوکراین را در اختیار بگیرد. در مقابل، شکست دولت کی یف هم می تواند به روی کار آمدن تندروهای جناح راستی در آن کشور بینجامد، حادثه ای که آتش جنگ در شرق آن کشو را شعله ورتر خواهد کرد. اگرچه دولت ترامپ از سیاست حمایتی دولت قبل (اوباما) برای اوکراین فاصله گرفته است اما نفوذ جدی نظامی روسیه در اوکراین، بی تردید به کشیده شدن اتحادیه اروپا و آمریکا به جنگ علیه روسیه خواهد انجامید. شاخه جنوبی ناتو با توجه به تیرگی روابط آمریکا و ترکیه طی یک سال اخیر، رابطه ترکیه و روسیه نیز به ویژه بعد از رویارویی دو کشور در سال 2015 به تدریج تا حد زیادی قوی تر  شده است، بنابراین فاصله گرفتن ترکیه از اتحادیه اروپا و آمریکا موجب شد حضور نظامی روسیه در منطقه پر رنگ تر شود و توازن قدرت را در این منطقه به نفع روسیه تغییر دهد. لذا با اطمینان می توان گفت که اگرچه روسیه و ترکیه تنها راه منطقی برون رفت از این وضعیت را جنگ می دانند، حفظ ثبات منطقه ای ترکیه در این میان اهمیت بیشتری دارد چرا که تضعیف آن به تضعیف نقش و حضور این کشور در سوریه، عراق، شبه جزیره بالکان و قفقاز منجر خواهد شد.  پس باید اذعان کرد چنان چه ادامه این روند به محاسبات غلط از سوی آمریکا و روسیه بینجامد، منطقه وارد جنگ ویرانگری خواهد شد که به راحتی نمی توان پایانی برای آن تصور کرد.  خلیج فارس جنگ های غرب آسیا معمولا بذر جنگ های بزرگ تر را در خود نهفته دارند، بذرهایی که حتی شاید به ندرت هم شکوفا می‌شوند.  اگرچه جنگ داخلی در سوریه در حال اتمام است همین جنگ توجهات را به سمت یک تقابل احتمالی بزرگ تر میان عربستان سعودی و ایران جلب کرده است. به نظر می رسد دولت ریاض هنوز انگشت خود را از روی ماشه جنگ برنداشته است و تلاش می کند و مایل است بیش از همیشه ایران را مجبور به عقب نشینی از مواضع چند سال اخیر خود سازد، این درحالی است که ایران نیز به نوبه خود نفوذش را در دیگر نقاط منطقه گسترده تر می‌کند. اگرچه دولت ترامپ به سهم خود پیروزی بشار اسد، در جنگ قدرت آن کشور را پذیرفته است اما در عین حال تلاش های خود را در جهتی سوق می دهد که می تواند آغاز یک رویارویی با ایران در منطقه تلقی شود. با توجه به تثبیت موقعیت روسیه در منطقه به راحتی می توان بروز یک جنگ قدرت بزرگ تر را در منطقه تصور و پیش بینی کرد، جنگی که به نوبه خود می تواند زمینه و آغاز یک جنگ جهانی جدید (سوم) باشد. بنابراین باید گفت که اگرچه جهان همچنان در وضعیت بسیار خطرناکی قرار دارد اما سردرگمی سیاسی دولت ترامپ نه تنها به این خطر می‌افزاید، بلکه موجب سلب اطمینان جهانی نسبت به نیت و توانایی های آمریکا برای بروز خطرات بزرگ تر در سطح جهانی می شود.