«ابتکار» از اتلاف زمان در «صف‏نشینی»های روزمره گزارش می‌دهد آخرین نفر شمایید؟

آسو محمدی
صف نانوایی، صف مدرسه، صف فروشگاه، اتوبوس، سینما، مترو، اداره، ترمینال، سفارت، نذری، بیمارستان، بنزین، عابر بانک، رستوران، ترافیک، وام، یارانه، صف جزوه و... بپذیریم که صف جز جدایی‏ناپذیر زندگی روزمره ما شده و به نوعی باج دادن به زندگی شهری است. سال‏های گسترش شهرنشینی به معنای امروز در ایران که از اوایل دهه۴۰ شمسی آغاز شد، در کنار هزاران پدیده نوین، صف را نیز به زیست‏جمعی ایرانیان افزود. حالا باید قبول کنیم که بخش قابل توجهی از وقت‌مان در انواع و اقسام صف‌ها می‌گذرد و روزی دو سه ساعت در صف بودن و انتظار ایستادن، تقریبا 10درصد از کل روز را شامل می‌شود که اگر در عدد امید به زندگی یا همان طول عمر ضرب شود، رقم قابل توجهی از زمان و زندگی‏مان را به خود اختصاص می‏دهد. در این میان روایت مردم از «صف‏نشینی» و اتلاف زمان در آن در نوع خود جالب به نظر می‏رسد. به همین منظور وارد چند صف‌ شده و زمانی را هم‏صحبت درصف‏‏ماندگان شدم.
دهه60، دهه صف بود
«عباس» 50سال دارد و بازنشسته وزارت ارشاد است. او به روایت تجربه‏های صف‏نشینی‏اش در دهه60 می‏پردازد و به «ابتکار» می‏گوید: «نیمی از زندگی من و هم نسلانم در سال‏های دهه50 و به‏ویژه دهه60 در صف سپری شد. صف‏هایی که در گوشه‏گوشه شهرهای بزرگ و روستاهای کشور برای دریافت کالا و خدمات تشکیل می‏شد. در آن سال‏ها دیدن جمعیتی که گاه در یک صف و گاه به تفکیک جنسیت در 2صف جداگانه اما با مقصدی واحد، ردیف شده‏ بودند، به تصویری عادی و روزمره بدل شده بود و انبوه جمعیت و محدودیت کالا و خدمات، نیازمند برقراری نوعی نظام اولویت‏بندی برای واجدین شرایط بود. صف، ساده‏ترین و مهم‏ترین شیوه برای تحقق این وضعیت محسوب می‏شد.» او ادامه می‏دهد: «نان و نفت 2کالای ضروری بود که تامین آن با ایستادن در صف معنا می‏یافت. صف این 2کالا از آن حیث که هم جزو نیازهای روزمره بود و هم گستره آن تمام اقشار و طبقات را در بر می‏گرفت، همواره پررونق بود. به تدریج و به موازات تنوع تولید و فروش کالاها و خدمات جدید، تعداد صف‏ها نیز اضافه شد. علاوه بر صف‏های معمول نفت و نان، شاهد تجمع‏های صف‏محور برای دریافت کالاهای کوپنی و همچنین کالاهای کمیابی همچون دارو، شیرخشک و حتی لوازم یدکی ماشین نیز بودیم.»


صف، جبر زندگی شهری
در گذشته بعضی از صف‏ها عرصه تولید، توزیع و تفسیر اخبار بود و در کنار رسانه‏های رسمی کم شمار، خود یک خبرگزاری به حساب می‏آمد. نمونه آن صف نانوایی است. «آخرین نفر شمایید؟» این گزاره هنگامی گفته می‌شود که صف شلوغ و بی‌نظم است. به یک صف نانوایی می‌روم. درست روبروی من، کنار جدول‌های خیابان، مردی خوشرو ایستاده است. با یک دستش، دست پسر نوجوانی را گرفته و بر بازویش هم بچه‏ای‌ را حمل می‌کند. «رضا» 39ساله به «ابتکار» می‏گوید: «ببینید زندگی شهری الزامات خاص خودش را دارد. یک بخش از این موضوعی که شما مطرح می‌کنید، شخصی است و بخشی دیگر جبر زندگی شهری است. حالا من در مجموع می‌گویم که تقریبا هفته‌ای 12ساعت در مکان‌هایی که می‌روم، معطل می‌شوم. شما حساب کن این به معنی ماهانه 50ساعت تاخیر و علافی در زندگی است.» او از موضوع خوشش می‌آید. موبایلش را درمی‌آورد و به محاسبه روزگارانی از عمرش که در صف بر باد رفته است، می‌پردازد. «اگر ماهانه 2شبانه روز در صف باشم، هر سال 24شبانه روز را در صف می‌مانم.» تا به اینجا راضی نمی‌شود و ادامه می‌دهد: «اگر50 سال عمر کنم...» نهایتا به این نتیجه می‌رسد که سه سالی را در انتظار و در صف می‌ماند.
صف نانوایی‌ها از بقیه صف‌ها نسبتا صمیمی‌تر است؛ آنجا که مردم جمع شده در صف، معمولا اهل یک محله هستند و کم‌وبیش همدیگر را می‌شناسند. در این مدل صف‌ها اطلاعات در صف ردوبدل می‌شود و مردم در مورد مسائل روزمره با هم صحبت می‌کنند و مردم در حال شکل‌دادن یک گفتمان هستند. اخبار روز تحلیل می‌شود. قیمت‌ کالاها مورد بحث و مجادله قرار می‌گیرد. مشکلات محله‌ها گفت‌وگو می‌شود. تا جایی که می‌توان گفت که افکار عمومی محله‌ها در صف‌های نانوایی شکل‌ می‌گیرد و جهت پیدا می‌کند. بعضی هم ایستادن در صف از حوصله‌شان خارج است و یک نفر را مشخص کرده و نوبت می‌گیرند و دنبال کارشان می‌روند تا نوبت‌شان فرا رسد. برای این بخش از شهروندان صف معنای جز «نوبت» و «انتظار» ندارد و این مفاهیم تداعی‌کننده«هدر دادن» و «تلف کردن» زمان هستند.
همه امکانات بالای شهر است
در میدان آرژانتین و پایانه بیهقی_علم و صنعت 2صف مردانه و زنانه برای سوار شدن در اتوبوس‌های بی‌آرتی تشکیل شده است. صف مردانه طولانی‌تر است و تقریبا 30متری می‌شود. من هم در همان صف، سوار اتوبوس می‌شوم و در طول مسیر با مسافران در ارتباط با این موضوع به گفت‌وگو می‌نشینم. «در صف ماندن ساعت خاصی دارد. همین صف بی‌آرتی چرا تشکیل می‌شود؟ چون همه امکانات و کار در بالای شهر است و جنوب به شمال ترافیک زیاد است. ساعت اوج ترافیک که تمام ‌‌شود، صفی هم در کار نیست. یا مثلا نانوایی هم وقتی به انتهای شب نزدیک می‌شویم مردم از سرکار برمی‌گردند و طبیعی است که صف ایجاد شود. چون همه به آن زمان یا مکان مشترک نیاز دارند. بیمارستان‌ها هم ساعت خاصی دارد که شلوغی آنها غیره‏قابل اجتناب است. بانک‌ها هم بعضی مواقع شلوغ است که آن هم لازمه زندگی اجتماعی است.» «مهناز» 31ساله هم شهروند دیگری است که هر روز درگیر ایستادن در انواع صف است. او هم به «ابتکار» می‏گوید: «برای کارهایی که انجام می‌دهم، متوسط هفته‌ای 9ساعت را در صف‌های انتظار می‌گذرانم. اتوبوس نیم‏ساعت، سینما نیم‌ساعت، نیم ساعت در بازار میوه‌وتره‏بار، نانوایی و هر وقت هم به بیمارستان بروم در قسمت اورژانس حداقل یک ساعت باید منتظر بمانم. او بیشتر زمانی را که در فروشگاه‌ها برای خرید از دست می‌دهد شاکی است و می‌گوید: «در بعضی فروشگاه‌های زنجیره ای به صورت هفتگی حداقل چهار ساعت منتظر می‌مانم.»
وقتی زمان، کالا می‏شود
به تجریش همیشه شلوغ می‌روم؛ جایی که پیادروهایش در روزهای عادی هم حالتی صف‌مانند دارند. به وارسی صف‌های خیاطی در پاساژ اتحاد در وسط بازار تجریش آمده‌ام. پاساژی که مخصوص دوخت‌‌ودوز پارچه‌و‌البسه و کیف‌وکفش است. برای کوتاه کردن قد شلواری که خریده بودم، پیش یکی از خیاط‌ها رفتم. گفت:«کار شما برای فردا آماده می‌شود.» گفتم:«خیلی طول نمی‌کشد و در حد کوتاه کردن است.» گفت: «وقت ندارم.» در همین حال یک مشتری می‌آید. اوهم برای کوتاه پاچه شلوار و رفو کردن آمده است. به او هم همین را می‌گوید. اما مشتری وقتی به خیاط پیشنهاد می‌دهد که پنج هزار تومان بیشتر از قیمت مقطوع پرداخت می‌کند، کار او را در اولویت قرار داده و فوری انجام می‌دهد. در این حالت کسی که «ندارد» باید منتظر و در صف بماند. اینجا صف معنی خود را ازدست می‏دهد و قافیه را به پول می‏بازد. می‌توان گفت که آدم‏ها هر چقدر از نظر طبقه اجتماعی فرودست‌تر باشد، «زمان» بیشتری را در انتظار می‏مانند. اینجا می‌توان از «کالایی‌شدن» زمان گفت؛ «زمان»ی که باید خریده شود.
صف زیرزمینی
در همین حالِ تهران‏گردی‏ام، وارد مترو چهارراه ولی‏عصر می‌شوم. انبوه جمعیت مسافران، صف طویلی را روبه‌روی واگن قطار شکل داده است. درِ واگن که باز می‌شود، موازی درهای ورودی قطار به صف می‌ایستیم تا مسافران از قطار خارج شوند و ما سوار شویم. توده هوای گرم از داخل واگن‏ها بیرون می‏آید. در مترو سکوت و درخودماندگی مسافران طاقت‌فرساست. صدایی از کسی بیرون نمی‌آید جز به ضرب یا شتم. حوصله‌ام که سر می‌رود خودم را سرگرم نگریستن به مدل‌های لباس مسافران و آرایش سروصورت مردم می‌کنم. در این هنگام پیرمردی بذله‌گو سکوت مترو را می‌شکند و با خواندن غزل‌هایی از حافظ از این واگن به آن واگن می‌رود و چشم‌های سرگردان را به خود خیره می‌کند. این بیتش یادم ماند: «بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق/ مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود». این نمایش‌ها، تگ‌گویی‌ها و مونولوگ‌ها اگر نباشد یا چشم‌ها را باید بست و به خواب فرو برد و صدای ریل و ضرباهنگ کسالت‌آورش را مرور کرد یا آنها را به تبلیغ‌های مضحک روی دیوار مشغول کرد. از وقتِ انبار شده در واگن‌های مترو استفاده می‌کنم و لحظاتی را همدم مسافران می‌شوم. «محسن» 43ساله و آبدارچی یک شرکت در انقلاب است. تمام وقت روز او در شرکت و رفت‏وآمد مترو می‌گذرد. او به «ابتکار» می‌گوید: «حساب کنی هفته‌ای 6ساعت در مترو منتظر می‌مانم. معمولا چهار بار در هفته هم به قهوه‌خانه می‌روم. هر بار نیم ساعت که در هفته حساب کنی 2ساعت و ماهانه هشت ساعت در صف قهوه‏خانه می‌مانم.» محسن آدم خنده‏رو و خوش‏صحبتی است. او در ادامه به روایت حکایتی طنزآمیز درباره صف‏نشینی می‏پردازد و می‏گوید:«شخصی در صف نانوایی ایستاده بوده و از قضای روزگار، از محل استقرار خودش در صف هم کمال رضایت را داشته. در هر حال، وقتی نانوا با توجه به اتمام خمیر، اعلام می‌کند که نان تمام شده و افراد توی صف به دنبال کار خودشان می‌روند، آن فرد متلذذ، داد می‌زند: نان تمام شده که شده، چرا صف را به هم می‌زنید؟»
کارهایم را آنلاین انجام می‌دهم
پسر لاغر اندامی در گوشه واگن کز کرده است. «میلاد» دانشجوی هنر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. این دانشجو به «ابتکار» می‌گوید: «در بیرون خیلی منتظر نمی‌مانم چون بیشتر کارهایم را آنلاین انجام می‌دهم. اما معمولاهفته‌ای پنج ساعت در مترو منتظر می‌مانم که در ماه 20ساعت می‌شود. چاره‏ای ندارم چونه مسیر هر روزم است.» از سوی دیگر صف‌ها فقط در مکان شکل نمی‌گیرند. با شکل‌گیری ایده «دهکده جهانی» از سوی مارشال مک‏لوهان در سال1960 و جهانی شدن اینترنت از دهه90 میلادی به بعد و همچنین با ورود فناروی و تکنولوژی‌ها در زندگی و نقش انکارنشدنی آنها در رفع نیازهای اساسی روزمره، خیلی از کارهای روزانه از جمله خرید و فروش، تهیه بلیت مسافرت و کنسرت و رزروها به صورت آنلاین انجام می‌شود. موضوعی که «لیلا»32ساله در صحبت‏هایش به آن اشاره می کند و به «ابتکار» می‏گوید: «اصلا حوصله ایستادن در صف را ندارم. هر کاری را که بتوانم اینترنتی انجام دهم، برای انجام آن به بیرون نمی‏روم. ایستادن در صف اعصابم را خرد می‏کند، مخصوصا وقتی که با مردم سروکله می‏زنم. این‏طوری در زمان خیلی صرفه‏جویی می‏کنم و بی‏خود شهر شلوغ نمی‏شود. صف آنلاین مکانی مجازی را می‌طلبد که لزوما هر جایی به شرط دسترسی به اینترنت، می‌تواند باشد اما صف سنتی نیازمند حضور فیزیکی در مکان است.
صف دهه90، صف آنلاین
باید به این نکته توجه کرد که صف‏نشینان دهه90هیجان محاسبه‏گری برای رسیدن به هدف خود را دارند و برخلاف اسلاف خود در وجه مشارکت و تعامل جمعی ضعیف شده‏اند و بیشتر شبیه دانه‏های ازهم‏گسیخته یک تسبیح پاره هستند. از سوی دیگر ویژگی ارتباطی و تعاملی صف‏ها نیز به شدت کاهش یافته است وامروزه افراد داخل صف عموما یا مشغول صحبت با گوشی‏های همراه خود هستند و یا سرشان با نرم افزارهای ارتباطی این ابزار نوین گرم است و کمتر مجال تبادل اطلاعات با اطرافیان خود را دارند. حالا به نظر می‏رسد که تشکیل صف پدیده‌ای شایع در سیستم ارائه خدمات است. در این مدت کوتاه، مشاهده‏ها و گفت‌وگوهایم با مردم نشان می‌دهد که دلایل مختلفی برای تشکیل صف، وجود دارد. از جمله زمانی که تقاضا از ظرفیت بیشتر شود. اگر میانگین تقاضا یا درخواست از میانگین ظرفیت بیشتر شود، شاهد شکل‏گیری و طولانی‌تر شدن صف خواهیم بود.
با همه این صحبت‏ها ضرب‏المثل «آسیاب به نوبت» در تاریخ ادبیات شفاهی ما حکایت از سابقه تاریخی صف دارد و وجود این گزاره عمومی «آخرین نفر کیه؟» در فرهنگ امروزی ما نشان از استمرار صف در طول زمان داشته و دارد اما نکته‏ای که باید به آن توجه داشت این است که هنوز در بسیاری از مراکز درمانی و بیمارستان‏ها روش سنتی جا گرفتن از ساعات اولیه صبح، حتی پیش از طلوع آفتاب رایج است و در ایام پرتردد و تعطیلات نیز تجمع افراد در آژانس‏های مسافرتی، پایانه اتوبوس، فرودگاه و ایستگاه‏های راه آهن همچنان دیده می‏شود. صف‏هایی پراکنده، هیجان‏زده و فاقد عاطفه‏جمعی وشاید تنش‏زا. با این حال علی‏رغم تلاش‏های دولت فعلی و پیشین برای گسترش دولت الکترونیک، همچنان شاهد اتلاف زمان و تداوم صف‏های طولانی هستیم.
سایر اخبار این روزنامه
سیدحسن خمینی: راهی جز حمایت همه مسلمانان از مقاومت مردم فلسطین وجود ندارد فعالان سیاسی در گفت‌وگو با «ابتکار» مطرح کردند پای اعتدال روی شانه اصلاحات «ابتکار» از اتلاف زمان در «صف‏نشینی»های روزمره گزارش می‌دهد آخرین نفر شمایید؟ جهانبخش محبی نیا اورشلیم شهرآشوب روابط بین الملل سازمان میراث فرهنگی همچنان چشم به انتظار ابلاغیه تاسیس نگارستان هنرهای اسلامی و ایرانی است گزارش «ابتکار» از شیوه جدید بودجه‌‌نویسی دولت برای سال 97 نظام بودجه‌ریزی کشور جراحی می شود «ابتکار» از روند برگزاری یازدهمین جشنواره سینما حقیقت گزارش می دهد نمایش واقعیت ها روی پرده نقره ای «ابتکار» از وضعیت حال و آینده ارز گزارش می دهد ارز تک نرخی در تنگنای سیاست گذاری عارف مطرح کرد بنیاد امید ایرانیان نامزد انتخاباتی معرفی نمی کند وزیر خارجه انگلیس در تهران با ظریف، لاریجانی و شمخانی دیدار و گفت و گو کرد سفرِ خاص « آقای مو طلایی» محسن غرویان: روحانی از نقد استقبال می‌کند محمدرضا باهنر: اختیارات جهانگیری کمتر شده است لس‌آنجلس‌تایمز تحلیل کرد چه کسانی پشت پرده تصمیم جنجالی ترامپ بودند؟