جلال خوش‌چهره چالش‌ها و کاستی‌ها در جنبش دانشجویی

جنبش دانشجویی در ایران دچار آفت‌هایی است که لازم است برای پویایی خود به رفع آن همت کند. عدم ارتباط با طبقات اجتماعی و محدود شدن در مطالبات مربوط به جامعه روشنفکری یکی از اصلی‌ترین مشکلاتی است که سبب می‌شود ارتباط دانشجویان با بدنه اجتماعی و مشکلات مبتلابه آن در کمترین سطح باشد.
گاه مطالبات دانشجویان چنان صنفی است که بدنه اجتماعی از آن درک محدود دارد؛ از این رو نمی‌تواند بازتاب لازم را داشته باشد. همچنین است هویت مستقل دانشجویان که در تعامل با جریان‌ها و طیف‌های سیاسی از مرز معلوم برخوردار نیست. به عبارت دیگر غالب اوقات چنین می‌نماید که این جریان‌ها و طیف‌های سیاسی با منافع معلوم هستند که به مطالبات دانشجویی سمت‌و‌سو می‌دهند. از این رو همراهی یا مخالفت طیف‌های دانشجویی با هر پدیده یا رخداد سیاسی – اجتماعی بستگی به اراده‌ای دارد که جریان‌های سیاسی رقیب اراده می‌کنند. این وضع دو آسیب جدی در پی دارد؛ نخست، همبستگی جامعه دانشجویی را در تعقیب مطالبات مشترک خود دچار مشکل می‌کند. دوم، آنان را در اندازه نیروهای ابزاری برای مطالبه‌گران بیرون از دانشگاه قرار می‌دهد. مروری بر چشم‌انداز جامعه دانشگاهی نشان می‌دهد که بدنه اجتماعی کمتر شاهد خواست مشترک دانشجویان درباره موضوعات مختلف صنفی باشند. بدیهی است گرایش‌های دانشجویی می‌تواند با هر یک از جریان‌های رقیب پهنه سیاست همسو و یا متعارض باشد، اما سخن این است که آیا همسویی‌ها و یا تعارضات باید در چارچوب عامل متغیر باشد یا تابعی از اراده دیگران. متاسفانه جامعه دانشجویی هنوز نتوانسته است در این باره نقش مستقل خود را در تاثیرگذاری بر تحولات اجتماعی به نمایش گذارد. البته جریان‌های سیاسی نیز سوداگرانه ترجیح داده‌اند که در این باره سکوت کرده و اوضاع بر همین سیاق باقی بماند.
مشکل دیگر در جنبش دانشجویی به سن و سال تحصیلی دانشجویان مربوط است؛ به این معنا که دانشجویان سال‌های اول و دوم تحصیلی بیش از دیگر دانشجویان سال‌های پایانی در تحرکات اجتماعی – سیاسی مشارکت می‌کنند، اما رفته‌رفته که به سال‌های پایانی تحصیل نزدیک می‌شوند، محافظه‌کار می‌شوند. این وضع به دلیل نگاهی است که به آینده شغلی خود دارند. بنابراین تاثیرگذاری حرکت‌های دانشجویی و فعالان آن با درجه پیشتازی و نیز محافظه‌کار شدن آنان محاسبه می‌شود. نگاه تخصصی و کارشناسانه به مسایل سیاسی - اجتماعی، از دیگر مسایلی است که جامعه دانشجویی بشدت به آن نیازمند است. شوربختانه دیده می‌شود که واکنش‌های دانشجویی به رخدادها معمولا بازتابی از گرایش‌های سیاسی رقیب است تا اینکه از نظرات کارشناسی با ظرفیت تولید فکر و ایده‌های پیش‌برنده برخوردار باشد. بنابراین اگر این امر پذیرفته است که مطالبات و نظرات دانشجویان عموما برخوردار از ایده‌های انتقادی است، اما مهم‌تر این است که دانشجویان ایده‌های نوگرایانه خود را در چارچوب‌های نظری مدون و کارشناسانه بیان کنند.
همه موارد اشاره شده در سطور بالا و موارد دیگری از این دست می‌تواند محل بحث و بررسی و حتی در مظان انتقادهای صریح دانشجویان قرار گیرد. اما الزام‌های زمانه و تجربه جامعه ایرانی در دوران مدرن‌سازی، نیازمند بازخوانی مفاهیمی است که جنبش و مطالبات دانشجویی یکی از اصلی‌ترین آنهاست. خوب است در این ایام که همه از گرانی جایگاه دانشجویان می‌گویند، جامعه دانشگاهی به تعریف دوباره از خود پرداخته و فارغ از همه تعارفات، آسیب‌ها و آفت‌های مبتلابه را شناسایی و برای آن چاره‌اندیشی کند.