روزنامه مردم سالاری
1396/09/14
اصول سیاست
حالا چند صباحی است که غُر و لندهای طرفداران رییسجمهوری را از گوشه و کنار جامعه میشنویم. انتقادهایی که اگر تا چند وقت پیش درِگوشی بود، امروز اما به ویژه پس از زمین لرزه کرمانشاه و هزینه بردار شدن بیمه سلامت و گران شدن برخی داروها، به عرصه عمومی نیز کشیده شده و برخی سلبریتیها و کوشندگان عرصه سیاست، نرم نرمک انتقاد میکنند! با این همه اما، شماری این انتقادها را وارد نمیدانند و به سرخوردگان خُرده میگیرند که نباید از رییس جمهوری با آن کارنامه سیاسی و کاریِ روشن، شق القمری چشم داشت و اندکی باید فتیله توقعات را پایین کشید و واقع بین بود و حرفهایی نظیرِ اینها.... در پاسخِ این خرده گیران کم توقع اما باید یادآور شد: بسیاری از رایدهندگان به شیخ دیپلمات حتی لحظه ای گرفتار این توهم نبوده اند که دکتر روحانی میتواند در چند سالِ ریاستجمهوری، موسی وار با عصای جادویی همه مشکلات کشور را ناپدید کند اما با این وجود، جناب رییسجمهوری در کشاکش رقابتهای انتخاباتی، آشکارا و پوشیده، قولهایی به مردم دادهاند که هنوز تکلیفشان مشخص نیست و اینگونه که از اوضاع و احوال پیداست؛ گویا قرار نیست سرانجامینیز پیدا کند! از این گذشته، شمار کسانی که بر این باورند که رفتار رییسجمهوری در دوره دوم ریاست شان با دوره اول، تفاوت پیدا کرده کم نیست... این رفتارها شاید همه از این چشمه آب میخورد که «پرنسیب» سیاسی در عرصه سیاست ما با سرعت نور در حال رنگ باختن است. انگار نه انگار که پس از دولت «تدبیر و امید» نوبت به دولت دیگری میرسد که میباید بیشترِ انرژی اش را خرج جلب اعتماد مردم کند. اگر رییسجمهوری در برابر وفا کردن به برخی وعدههایش دیواری میبیند، حق است که با مردم در میان بگذارد و آسوده از کنار وعدههای بی سرانجام نگذرد چه، در غیر اینصورت با این پرسش اساسی رو در رو خواهد شد که چرا با توجه به محدودیتهایی که قطعا با آنها آشنا بوده، وعدههای بزرگ داده است؟! «اعتدال» هرگز به معنای همه چیز برای همه کس بودن نیست. سیاست چنان که گفته اند عرصه گزینش و انتخاب است. در جایی سیاستمدار میباید به اصطلاح میان دریای خروشان و اژدها یکی را برگزیند و یک سری اصول (پرنسیب) را همیشه و در همه حال در نظر داشته باشد. هر وعده بر زمین مانده و هر مشکل توضیح داده نشده به مردم، ضربه ای است بر پیکر اعتماد شهروندان و کار را برای دولتهای آتی دشوارتر میسازد! اصول یک سیاست تندرست این است که با پایان یافتن عمر دولتِ خود، مجلس ختم «سیاست» را برگزار نکنیم و راه سیاستورزی را برای دولتهای آینده نیز بکوبیم.تنها در یک سیاست بیپرنسیب است که در لابه لای زجر و آهِ هموطنان زلزله زده، گروههای سیاسی به جان هم میافتند و یکی ساختمانهای مسکن مهر را علت همه مکافاتها معرفی میکند و دیگری از کفش معاون رییس جمهوری پُتکی برای کوفتن بر سر رقبای سیاسیاش میسازد و نه انگار که، همه گروههای سیاسی در بُرشی از زمان بر کانون مدیریت این جامعه نشسته بودند و در این گرفتاریها میشود کم کاری همه گروههای سیاسی را با انگشتِ اشاره نشان داد. در میدان سیاستی که در آنها سیاستمداران به اصولی بیشتر از نفع گروهی پایبند باشند و بالاتر از نوک بینی را بنگرند، نه تنها از این «بگو بِشنو»های بیثمر خبری نیست که در کسری از ساعت همه گروهها برای گذشتن از بحران «ملی» دست به دست هم میدهند. مشکل بنیادی سیاست ما که در همه گروهها بیش و کم به چشم میآید، اشتباه گرفتن منافع گروهی با «خیر عمومی» است تا بدان جا که برخی برای روسیاه نشان دادن رقیب، آماده زیر پا نهادن هر گونه اصولی هستند. بنیاد یک سیاست سالم اما این است: کوشیدن برای فراهم آوردنِ«بیشترینِ خوشبختی برای بیشترینِ مردمان». باقی، همه اختلاف سلیقه در روشهای رسیدن به این اصل زرین است. به راستی کدام یک از گروههای سیاسی، لمحهای به این اصل بزرگ سیاسی اندیشیدهاند؟ دست کم ماجرای زلزله در کرمانشاه و رفتار اخیر دولتیان نشان داد که اصل طلایی سیاست وجلب اعتماد مردم در اولویت گروههای سیاسی نیست.
سایر اخبار این روزنامه
حضور در تجارت الکترونیک؛ چرا و چگونه؟
اصول سیاست
شکایت ایران به آمریکا درباره قتل جوان ایرانی
تحولات درانتظار امت عربی
به تریبونهای صهیونیستی اجازه دادیم به اسلام هراسی دامن بزنند
حفظ همزمان برجام و ادامه تحریمها شدنی نیست
اکران «عصبانی نیستم» رسمی شد
آیت الله هاشمی امروز احمدینژاد را پیشبینی کرده بود
پایان دیکتاتور دوگانه یمن
نرمـش مقامات در موضـوع حصـر
شـاهکار «سـهراب» در آمریـکا
هیچ نیروی نظامی خارجی در دریای خزر مستقر نخواهد شد