جنبش دانشجويي سالم ولي سردرگم ميان آرمان و عمل

عصر یک‌شنبه، 12 آذر آمفی‌تئاتر کتابخانه خوارزمی دانشگاه شیراز، میزبان مراسم میزگرد با محوریت «ضرورت عدالت خواهی» بود. این مراسم با سخنرانی آرمان ذاکری، دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس، مرتضی کیا مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران و سید حسام سلامت، دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی برگزار شد.هر کدام از سه ميهمان برنامه در ابتدای صحبت‌های‌شان، اهمیت جنبش دانشجویی ‌براي عدالت خواهی در فضای سیاسی دوگانه کشور را یادآور شده و در پایان به طرح راهکاري برای فراروی از این آرایش های سیاسی موجود و عدالت خواهی و پاسخ به سوالات دانشجویان حاضر در مراسم پرداختند که که در ادامه به مشروح صحبت‌های هریک از سه ميهمان برنامه در این خصوص پرداخته خواهد شد.
آرمان ذاکری در رابطه با از دست رفتن معنای آرایش موجود در جریانات دانشجویی در دانشگاه کشور و دلایل آن بیان داشت: اگر بخواهیم به صورت توصیفی به وضعیت جنبش دانشجویی بعد از انقلاب بپردازیم، از همان سال های ابتدای انقلاب شاهد حضور دو جریان در فضای دانشجویی ‌بوديم. این دو جریان در دهه 60 تحت عنوان جریان چپ خط امام(س) و جریان راست محافظه کار یا همان دوگانه ای که در فضای سیاسی کشور تحت عنوان دوگانه مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مطرح می‌شد، حضور داشتند.به‌عنوان مثال یک جریان، لانه جاسوسی را اشغال می کردند و یک جریان، انقلاب فرهنگی راه می انداختند. این دو جریان تحت تحولی که در دهه 70 داشتند، به دو نهاد و دو گفتمان فکری تبدیل شدند که یکی در بسیج دانشجویی متجلی شده و بعدها با گفتمان اصولگرایی پیوند خورد ، دیگری در انجمن‌های اسلامی متجلی شد وسپس با جریان اصلاح طلبی پیوند خورد و فضای غالب فکری، همین دو جریان بودند.
فساد دامن‌گير جريان‌هاي سياسي
ذاکری ضمن اشاره به فراگیر شدن فساد در جریان های سیاسی، در ارتباط با دلایل عدم انطباق عمل هر دو جریان حاکم کشور با ادعاهای گفتمانی و نظری‌شان، افزود: برای اینکه بخواهیم ببینیم که چه اتفاقی براي اين جريانات افتاده است، باید به عقب بازگردیم و تاریخ سه دهه اخیرمان را مرور کنیم .اولین اتفاق خود پایان جنگ بود. با پایان جنگ، همچنین همبستگی مردم ایران که حول مبارزه با دشمن خارجی شکل گرفته، كمرنگ مي شود و با رحلت آیت ا...خمیني(س) همبستگي بسياري ازگروه ها از بين رفت.سومین عامل، مربوط به تحولات جهاني بود و چهارمین عامل نیز، این است که یک دهه بعد، بسياري از وعده ها محقق نشد. در نتیجه همان المان هایی که در انقلاب 57 ، المان‌هاي وحدت بخش جامعه بودند، تبدیل به موضوعات انتقادی می شوند و از طرفي تقابلی بین اصلاح طلبی و اصولگرایی شکل می گیرد که این تقابل در ساحت سیاست معنی پیدا می کند و بحث به عرصه اقتصاد کشیده نمی شود.اصلاح طلب فکر می‌کرد ارزش های خودش را حاکم می کند و یک سرمایه داری مستقلی شکل می گیرد . اصولگرا نيز فکر می‌کرد که این سرمایه ها را تملک می کند و ارزش‌هایش را ترویج می کند اما به این توجه نکردند که از دری که سرمایه داری وارد شود، از در دیگر ایدئولوژی خارج می شود. به همین دلیل است که من امروز از جریان دانشجویی‌ای که آلوده به این مناسبات نیست، دفاع می کنم زیرا جریان دانشجویی هنوز وارد این نشده که بخواهد این سرمایه ها را تملک بکند و بر مبنای آن ها چیزهایی را بسازد و پیش ببرد.


تشكل‌ها عامل ركود جنبش دانشجويي
مرتضی کیا در ابتدای صحبت هایش، دغدغه های خود در ارتباط با جنبش دانشجویی را به‌اين صورت بیان کرد: یکی از دغدغه های ما در جنبش دانشجویی همیشه این بوده است که تشکل‌های متفاوت، با رنگ و لعاب‌های مختلف ‌گاهي به شاخه های دانشجویی احزاب مختلف تبدیل می شوند. کم ترین آسیبی که این رویکرد برای جنبش دانشجویی به همراه داشته به رکود کشیدن و به شکست کشاندن جنبش دانشجویی بوده است. در ادامه این مراسم، سید حسام سلامت، دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی در ارتباط با عدالت در قلمروي دانشگاه ،گفت: مساله بومی گزینی به اتکای یک مصوبه در سال 87 در همین شورای انقلاب فرهنگی صورت گرفت و بر اساس این مصوبه دانشگاه های دولت، 65 درصد ظرفیت قبولی ها و دانشگاه آزاد نیز 70 درصد ظرفیت قبول های خودشان را بايد از دانشجویان بومی انتخاب می‌کردند. این سیاست بومی گزینی،به ضرر مناطق محرومی است که به هر دلیل از فرصت های آموزشی برابر با دیگر استان های توسعه یافته یا استان‌های بیشتر برخوردار ،در واقع بهره مند نبوده اند. یعنی احتمال اینکه یک دانشجوی سیستان و بلوچستان در همان شهر خود قبول شود، بیشتر از این است که در دانشگاه مرکز پذیرفته شود و این سیاست های بومی گزینی به شکل خیلی ملموس با مساله باز تولید فرو دستی، توسعه‌نیافتگی و باز تولید محرومیت در پیوند وسیع است. مثال دیگرمن، در پیوند وسیعی با پرسش از سهمیه بندی جنسیتی است. سهمیه بندی جنسیتی سال‌هاست که در بدنه نظام آموزش عالی ایران حضور دارد و در سال های اخیر خیلی پر رنگ تر شده است و رشته‌هایی داریم که زنان نمی توانند در آن قبول شوند؛ یعنی رشته‌هايي كه ظرفیت پذیرش زنان در آن صفر یا محدود است. شما دوباره مي‌توانيد مساله بی عدالتی را در اینجا به شکل خیلی واقعی یا به شکل خیلی ملموس لمس کنید. حالا توجیهاتی نیز در پس این ماجراست ولی می شود نشان داد که تمام این توجیهات در واقع از یک ایدئولوژی تبعیض گذارانه نشأت می گیرند.
جنبش دانشجويي از ارزش هايش دور نشده است
آرمان ذاکری، در انتهای صحبت هایش افزود: صحبت من این است كه نه تنها جریان دانشجویی از ارزش هایش دور نشده بلکه جریان دانشجویی بیشترین جریانی است که پای ارزش هایش ایستاده و دليلش نيز اين است كه جریان دانشجویی هنوز وارد بازي قدرت نشده یا دست كم كمتر وارد این بازی شده؛ به همين دليل اين جريان حامل ارزش‌هاي بيشتري است.
تمام بخش های مختلف جامعه، به اين واقف شوند که پناهي جز خودشان ندارند و بايد تشكل يابي کنند و اين تشكل ها متوجه شوند كه همه آن‌ها در اين بازي بازنده هستند تا در این شرایط بتوانند ، رفته رفته از حقوق خود دفاع كنند. مسیر این امر تنها از راه «دموكراسي» می‌گذرد؛ يعني تا زماني كه تحمل تشكيل اجزاي مختلف جامعه را نداشته باشیم و اجازه دفاع از حقوق خودش را نداريم و در اين تهاجم، دولت و جامعه به همین صورت اتميزه شده و از اتميزه شدن منفعت مي‌برد چون اين گروه ها ديگر قدرتي براي دفاع از خود ندارند.