هیرش سعیدیان

یکبار دیگر رخدادی طبیعی با صدها کشته و هزاران زخمی که علی رغم تمام مصائب و مناظر دلخراشش پدید آورنده روحیه همدلی و همدردی ملی بوده است، همگان را شریک غم کرمانشاه کرده است. ما عادت کرده‌ایم که در بحبوحه بحران چشم بر بحران مدیریت مسئولان بحران ببندیم و پس از حادثه نیز چه کسی یادش است . در حال حاضر چه کسی از سیل ایلام ، حادثه قطار سمنان ، تصادف اتوبوس های
هرمزگان و کرمان و زلزله بم سخنی می گوید . این فرمول سالها است از سوی مسئولین به کار رفته است و اگر امید به تغییر نگاه مدیران ذینفع نیست ، لا اقل ما زوایه دیدمان را تغییر دهیم . مسئول مدیریت بحران در منطقه در مصاحبه ای رسمی می گوید :
ما غافلگیر شدیم! دوستان خبرنگارم در منطقه از وضعیت اسفبار مردم می‌گویند که در پی یک بطری ساده آب معدنی برای رفع تشنگی فرزندانشان باید ساعت‌ها‌ در جستجو باشند. بیمارستان‌ها‌ی منطقه جوابگو نیست . بر اساس اصول ساده مدیریت بحران در روز‌ها‌ی ابتدایی باید تیم‌ها‌ی جستجوی قربانیان در میان آوار تشکیل شود. چنین اتفاقی افتاده است؟ داوطلبان جمع شده در یکی از محلات سر پل ذهاب به خبرنگاران گفته اند که هیچ امکاناتی در اختیار آنها قرار نگرفته است تا در کمک به مردم به کار گیرند. فاصله هوایی کرمانشاه و تهران بسیار کوتاه است، اما مردم شب‌ها‌ از سرما و کمبود پتو به خود می‌لرزند و تا کنون کمک قابل توجهی ارسال نشده است، تا این لحظه هیچ توزیع غذایی وسیعی صورت نگرفته است. اینها اما عموماً خبرهای بهت آوری برای ما نیست، مگر در بحران‌ها‌ی پیشین بهتر از این عمل شده است؟ اسماعیل نجار همشهری سرخه‌ای رئیس جمهور سکان هدایت مدیریت بحران کشور را بر عهده دارد. او استاندار محبوب دولت مهرورز بود و در زلزله کرمان گفت: «... در بازرسی‌ها‌ی ما یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدی نژاد بر آن نصب شده نریخته». وی در رابطه با آخرین سیل جاری در غرب کشور اظهار داشت که «مردم از سیل خوشحالند!» او گفت: «ممکن است که یک روستایی علوفه اش را در این سیل و باران از دست داده باشد ولی سال آینده این رشدی که قطعا با این بارندگی علوفه‌ها‌ خواهد داشت برای مناطق چرای گوسفندان خوب است.» نجار عکس احمدی نژاد را مانع از فرو ریختن دیوار می‌داند و سیل ویرانگر را سبب خوشحالی مردم گرفتار در گل و لای معرفی می‌کند. این امر اشکالی ندارد، مشکل آنجا است که او هنوز هم مانند سابق بر سر کارش در راس مدیریت بحران کشور حاضر می‌شود و این ابقائات و گردش مدیران ادامه دارد. اما چرا؟ رحمت الله حافظی عضو خوشنام شورای شهر وقت تهران با انتشار ویدئوی مصاحبه نجار در باره‌ای خوشحالی مردم از سیل نوشته بود: «از دولت انتظار می‌رود هر چه سریعتر نسبت به تغییر افراد ناکارآمد اقدام نماید، در غیر اینصورت آسیب پذیرتر خواهد شد، در حادثه پلاسکو نیز از ایشان اقدام مورد انتظار دیده نشد.» نه تنها در پلاسکو بلکه در تمام غم‌ها‌ی حادث شده بر این مردم «اقدام مورد انتظار » دیده نشد، اما چرا؟ ما که رای دادیم، چرا جایگزین کردن این مدیران با خلف مردمی تر چنین سخت و ناممکن است؟ چرا ورود یک خبرنگار ساده اصلاح طلب در میان انبوه مدیران ابقاء شده وابسته به شهردار پیشین چنین خوشحالمان می‌کند؟ مگر قرار این بود؟