روزنامه ابتکار
1396/08/23
«ابتکار» از تولیدات سینمای ایران در بحران گزارش میدهد سریال زلزله، بدون سینمای مستند
فاطمه رنجاندیشعدهای از صاحبنظران معتقدند هنر بازتاب مطلق زندگی اجتماعی و برونی مولف است. بر همین مبنا شرایط اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی هنرمندان بر آثاری که تولید میکند تاثیر مستقیم دارند. بر اساس این تعریف هنر را به نسبت دیدگاه هنرمندان میتوان بررسی کرد. به عنوان نمونه لوکاک یا گلدمن که به این جریان تعلق دارند بر این باور هستند که درون انسان چیزی نیست. انسان خالی به دنیا میآید و سپس مسائل اجتماعی، جایگاه اجتماعی، طبقه اجتماعی و قشر اجتماعی به فرد هویت و شکل میدهد و ماهیت هنرمند را میسازد. بنابراین از نظر آنان چگونه زیستن باعث میشود که چگونه خلقکردن هم ایجاد شود. چگونه خلقکردن چیزی جز بازتابی از چگونه زیستن اجتماعی نیست. تاثیر واضح نظریه بازتاب را میتوان بر آثار هنری ایران تحلیل کرد. در دهههای اخیر مسائل اجتماعی موضوع اصلی فیلمها و نمایشهای داخلی است. تا جایی در مواقعی بخش زیادی از هنرمندان به سیاهنمایی محکوم شدهاند. اگرچه نظریه بازتاب که پیشتر مختصری از آن توضیح داده شد، بر این روند صحه میگذارد، به گونهای که هنرمند فرزند زمانه خودش است. چه بسا ساخت فیلمهایی درباره بلاها طبیعی و در صدر آنها زلزله در خاورمیانه در دهههای اخیر افزایش یافته است.
فیلمهایی با محوریت زلزله ساخته شدند
زنده یاد عباس کیارستمی بعد از زلزله رودبار و منجیل که روز پنجشنبه ۳۱ خرداد ماه سال ۱۳۶۹ اتفاق افتاد، دو فیلم «زندگی و دیگر هیچ»را در سال 1370 و «زیر درختان زیتون»را در سال 1372 ساخت. این دو فیلم در ادامه فیلم «خانه دوست کجاست؟» که در سال 1370 ساخته شد، تا امروز اولین و تنها سهگانه زلزله را به نام کیارستمی ثبت کرد. این سهگانه روایتی از زندگی، مرگ، تغییر و تداوم است. سهگانه کوکر در فرانسه، لندن، سوئد، آلمان و فنلاند مورد استقبال قرار گرفتند.
بعد از زلزله رودبار و منجیل، زلزله بم در سال دی ماه سال 1382 سوژه فیلمسازانی نظیر کیانوش عیاری، امیرشهاب رضویان و رضا سبحانی بود.
یکی از کارهای متفاوت در حوزه زلزله بم «بیدار شو آرزو» به کارگردانی «کیانوش عیاری» است. این فیلم بعد از زلزله بم ساخته شد. عیاری فیلمبرداری «روزگار قریب» را نیمه رها کرد و به بم رفت تا «بیدار شو آرزو» را بسازد. ساخت این فیلم یک سال طول کشید. با وجود اینکه قرار نبود این فیلم به جشنوارهها و اکران برسد اما «بیدار شو آرزو» در بیست و سومین جشنواره فیلم فجر اکران شد. این فیلم سیمرغ بلورین «بهترین اثر هنر و تجربه» را دریافت کرد. امیرشهاب رضویان در سال 1385 فیلم «مینای شهر خاموش» را ساخت. این فیلم به مسائلی چون بازگشت متخصصان به کشور، دغدغههای مناطق آسیبدیده بم پرداخت. «مینای شهر خاموش» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از بیست و پنجمین جشنواره فجر را دریافت کرد. در همان سال فیلم «خاک سرد» به کارگردانی رضا سبحانی در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد. اخیرا نیز با انتشار خلاصه داستانی از فیلم جدید رضا درمیشیان به نام «یواشکی» پیش بینی میشود داستان این فیلم در بستری از داستان زلزله روایت شود.
باوجود اینکه تا امروز فیلمهای داستانی متعددی در حوزه زلزله ساخته شده است و در تاریخ سینمای ایران به یادگار باقی مانده است اما کمتر نمونههای فیلمهای مستندی داریم که در جریان وقوع زلزله تولید میشوند. در همین رابطه با تعدادی از فیلمسازان حوزه مستند گفتوگو کردیم.
بعد از حادثه، همهچیز را امنیتی میکنند
فرهاد ورهرام مستند ساز پیشکسوت این حوزه درباره تاثیرگذاری مستندسازان در شرایط بحرانهایی نظیر زلزله، توضیح میدهد: «بعد از زلزله طبس که در سال 1357 اتفاق افتاد، فیلمهای مستند مهمی ساخته نشده است. در جریان زلزلههای چهارمحال بختیاری، رودبار و بم به جز گزارشهای خبری فیلم مستند بلندی ساخته نشده است. بعد از زلزله بم تعدادی از فیلمسازان فیلمهایی ساختند و جشنوارههایی نیز برگزار شد. آنچه مهم است در سراسر دنیا سازمانهایی نظیر صلیب سرخ و هلال احمر نیروهایی دارند که به راحتی میتوانند در جریان زلزله فیلم بسازند اما ما در این زمینه ضعیف عمل کردهایم. هیچوقت به فیلمسازی اعتماد نکردهاند تا امکاناتی در اختیارش قرار دهند و در پروسه زمانی 3 ماهه تمام اتفاقات را پوشش دهد. تولید مستند همسو با امدادرسانی است که مشکلات را بعد از بحران تحلیل و بررسی میکنند. در درجه اول صدا وسیما وظیفه اعزام مستندسازان را برعهده دارد. نباید هر کسی دوربین به دست به محل حادثه برود. چرا که این تصویرها سندیت دارد اما با نگاه مستند ساخته نشده است که با مصاحبههای جدی در تاریخ ثبت شود. در زلزله طبس هم تعدادی از مستندسازان به صورت شخصی از آثار زلزله فیلم ساختند. به خاطر دارم پیش از انقلاب موسسهای به نام «پژوهشهای دهقانی و استانی» وجود داشت. مدیر این موسسه مرحوم نادر افشار نادری یک مردمشناس صاحبنظر بود. هر زلزلهای که در ایران اتفاق میافتاد گروهی به سرپرستی آقای افشار نادری به محل حادثه اعزام میشدند. علل وقوع زلزله، اقوام آسیب دیده و میزان خسارات را برآورد میکردند و به صورت یک کتاب منتشر میکردند. در سال 1356 زلزلهای در چهارمحال بختیاری اتفاق افتاد. من به همراه رضا کازرونی و تعدادی دیگر از دوستان تمام زوایای این زلزله را ثبت کردیم تا آسیبشناسی شود. بعد از آن زلزله طبس را رضا کاظمی و باقر پرهام ثبت و ضبط کردند. تمام روستاهای آسیبدیده عکاسی و به صورت یک سلسله مقالات در کیهان منتشر شد. بعد از انقلاب هم در جریان زلزله کرمان گروهی از محققان به سرپرستی دکتر زاهدی در منطقه کار تحقیقی کردند. آن زمان به پروژههای تحقیق اهمیت ویژه داده میشد، نه اینکه در حد گزارشات روزنامهای منتشر شود و هر کسی آماری از کشتهشدگان و خسارات اعلام کند.»
ورهرام در انتقاد به روند گزارشی ثبت زلزله ادامه میدهد: «این روزها فیلمسازی به هیچعنوان انجام نمیشود. شبکههای خبری گزارشهایی را ثبت میکنند که معمولا کارهای خوبی هم نیست. در ایران چنین فرهنگی وجود ندارد. این در حالی است که حتی در آتشسوزی ساختمان پلاسکو به هیچ فیلمسازی اجازه کار ندادند. فقط در شبکههای خبری بودند که خبرنگاران تلویزیون با مقامات مصاحبه میکردند. اجازه ندادند ما پشتبام ساختمان را ببینیم. این کار وظیفه مستند سازان است. این اتفاق درباره زلزله هم اتفاق میافتد، بلافاصله همه چیز را امنیتی میکنند. در کشورهایی نظیر ایتالیا، شیلی و ترکیه که زلزله آمد خبرگزاری رویترز، عکاسان و خبرنگاران آزاد حضور داشتند و حتی بهترین آثار عکاسهای گزارشی ثبت جهانی شد. این تصاویر تاثیر بهسزایی در مردم داشت که در هنگام زلزله چطور کمکرسانی کنند. شبکه خبر تا نیمهشب اتفاق سعی داشت، محل حادثه را آرام نشان دهد اما بعد از آن عکسهایی منتشر شد که عکس آن گزارشها را نشان میداد. تلویزیون همیشه سطح خبر را پوشش میدهد و در نهایت با کارشناسان گفتوگو میکند اما ثبت و ضبط عمق اتفاق وظیفه مستندسازان است.»
ورهرام درباره دریافت مجوز مستندسازان برای حضور در محل حادثه بیان میکند: «فکر کنید یک مستندساز تصمیم میگیرد به محل حادثه برود، قبل از هر چیز باید مجوز داشته باشد که اغلب داده نمیشود و میگویند حتما برای بیبیسی فیلم میسازی! مستندساز با شنیدن این حرف به طور کلی منصرف میشود، به قول عامیانه سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندد. در این شرایط سازمان هلال احمر، وزرات کشور و صدا و سیما که این وظیفه را برعهده دارند، آثار مورد توجهی تولید نمیکنند. بسیاری از فیلمسازان داوطلب حضور در محل حادثه هستند اما نیاز به حمایت و امکانات دارند. مگر نه اینکه باید برای مستندسازان حق ماموریت در نظر گرفته شود. بنابراین از آنجایی که مدیریت بحران وجود ندارد، ساخت مستند هم در الویتهای بعدی قرار میگیرد.»
من فیلمساز بحران نیستم
مهرداد زاهدیان که تجربه ساخت مستند ارگ بم را دارد، درباره مشکلاتی که برای ساخت مستند در محل وقوع زلزله توضیح میدهد: «همواره تعداد کمی از مستندسازان وجود دارند که علاقهمند به حضور در بحران زلزله باشند. به خاطر در جریان زلزله«بوئین زهرا»کیانوش عیاری و در زلزله «طبس» پرویز کیمیاوی به محل حادثه رفتند و فیلم ساختند. در حال حاضر چهرههای شاخصی وجود ندارند که محصول کارشان به نتیجه رسیده باشد. من 3 روز بعد از زلزله بم به آنجا رفتم و تا خرداد سال بعد فیلمبرداری ادامه داشت. حجم بسیار وسیعی از منابع تصویری را جمعآوری کردم اما هیچوقت امکان ساخت فیلم مهیا نشد. این تصاویر بیشتر جنبه ثبت و سندیت داشت. شاید به این دلیل که من فیلمساز بحران نیستم و برای این کار آموزش ندیدهام. آن روزها فکر کردم باید این اتفاق ثبت تاریخی شود ولی به ساخت فیلم فکر نمیکردم. تصاویری ثبت شد که از روزهای نخست بحران نظیر امداد رسانی، بیرون کشیدن جنازهها، کاوش و تدفین بود تا زمانی که آرام آرام زندگی شکل گرفت، خانهها ساخته شد و در نهایت زندگی جریان عادی خودش را پیدا کرد. لحظات طاقت فرسای حادثه تا جشنهایی مانند نوروز را ثبت کردم اما تکلیف روشنی با ماحصل آن نداشتم. فکر میکنم در زمان مناسبی باید خط ربط بین این تصاویر را پیدا کنم.»
این کارگردان ادامه داد: «به نظرم کارگردانهایی که بتوانند در شرایط بحرانی کار کنند، تربیت نشدهاند. فیلمسازانی که در شرایط بحرانی کار میکنند نیاز به آموزش دارند. به همین دلیل فیلمهای مستند در این حوزه کمتر ساخته میشود.»
زاهدیان از لازمه حمایت و امکانات سازمانهای دولتی، میگوید: «برای حضور در حادثه باید پشتیبانی وجود داشته باشد. در حالی که سازمان یا جریانی با این تعریف وجود ندارد. همانطور که در جریان وقوع حادثه، باید امدادرسانی شود، حضور مستندسازان برای ثبت وقایع نیز ضروری است. انگار همیشه باید یک حرکت خودجوش فردی اتفاق بیفتد، در آن شرایط نیروی خودجوش تکلیف مشخصی ندارد که کجا مستقر شود که مثلا دست و پای نیروهای امداد رسان را نگیرد. همچنین نیروهای امنیتی خودشان حائلی برای فعالیت مستندسازان هستند.»
زاهدیان ادامه میدهد: «من شانس این را داشتم که با حمایت آقای کریمی استاندار کرمان به محل زلزله بم رفتم. او فرد روشنبینی بود و ما را به فرماندار بم معرفی کرد تا جایگاه مشخصی داشته باشیم. اگر چنین حمایتی نبود امکان نداشت این تصاویر را ثبت و ضبط کنیم. تیم ما همزمان با کیانوش عیاری برای فیلم«بیدار شو آرزو» به مدت 8 ماه فیلمبرداری داشت. بیش از 300 ساعت منابع تصویری جمعآوری شده است که امیدورام بتوانم آنها را تبدیل به فیلم مستندی از زلزله بم کنم.»
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
زلزله 7 ریشتری یکشنبه شب غرب ایران را لرزاند
داغ کرماشان بر دل ایران
«ابتکار» در گفت وگو با نمایندگان دلایل بروز زلزله اخیر را بررسی کرد
عزای عمومی برای نظام ساخت وساز کشور
«ابتکار» از تولیدات سینمای ایران در بحران گزارش میدهد
سریال زلزله، بدون سینمای مستند
آیا زلزله یک رخداد مفید برای باستانشناسی است؟
میراث پنهان زلزله
خبرنگاران در مواقع حساس چه میکنند؟
رسانه در بحران
جلال خوشچهره
تلختر از زلزله
رئیس قوه قضائیه:
هدف اصلی هر سه قوه حل مشکل سپرده گذاران موسسات مالی است
از سوی روحانی صورت گرفت
ارسال لایحه الحاق دولت به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تامین مالی تروریسم
زلزله 7 ریشتری یکشنبه شب غرب ایران را لرزاند
داغ کرماشان بر دل ایران
از سوی روحانی صورت گرفت
ارسال لایحه الحاق دولت به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تامین مالی تروریسم
زلزله 7 ریشتری یکشنبه شب غرب ایران را لرزاند
داغ کرماشان بر دل ایران
از سوی روحانی صورت گرفت
ارسال لایحه الحاق دولت به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تامین مالی تروریسم