روزنامه شرق
1396/08/17
فاطمی به روايت اسناد سيا
1 درست صد سال پیش، در سال 1917 انقلاب روسیه اتفاق افتاد و جهان آغوشش را به روی کمونیسم گشود، پایههای سلطنت قاجار فروریخت و تهران سرگشته، به تماشای آمدوشد مردان و زنان متجدد ایستاد، جنگلیها در شمال نیروی مهمی بودند، فرقه دموکرات در آذربایجان، انگلیسها در جنوب! بیشتر اصلاحطلبان ایران نیز مشغول محاسبه مزایا و معایب «تمرکزگرایی» و «تمرکززدایی» بودند.1 در چنین شرایط سیاسی و اجتماعی، حسین فاطمی در خانوادهای متنفذ که به شیوه ملوکالطوایفی بر نائین اصفهان استيلا داشت به دنیا آمد. حسین فاطمی در دوران دبیرستان نخستین تجربههای روزنامهنگاریاش را در نشریه هفتگی «باختر» کسب کرد، «باختر» در اصفهان توسط برادر بزرگترش، نصرالله سیفپور، مدیریت میشد. دو سال پس از همکاری با برادرش در پی اختلافنظری که با او پیدا کرد به تهران مهاجرت کرد و در سال 1316 وارد دنیای بزرگ مطبوعات ایران شد. در بدو ورودش به تهران در نامهای به احمد ملکی، مدیر روزنامه آزادیخواه «ستاره»، نوشت: «ازآنجاکه همکاری با مطبوعات خود یک نوع مطالعه و تحصیل است، به این وسیله میخواهم رابطه خود را با ادبیات، فرهنگ و سیاست قطع نکنم».2 ملکی او را پذیرفت؛ حسین مشغول کار و نوشتن شد و در مدت کوتاهی مورد توجه پیشکسوتان روزنامهنگاری قرار گرفت.
در این زمان جهان در گیرودار جنگ دوم بود، مطبوعات نوپای ایران زیر تیغ سانسور رضاشاه بودند و بهشدت کنترل و نظارت میشدند. حسین فاطمی در 21سالگی اولین درگیری با شهربانی را در پی سوءظنی که شهربانی به مقاله «ایکبوترها»ی او پیدا کرد تجربه کرد. بعد به اصفهان بازگشت و سردبیر روزنامه «باختر» شد. در اصفهان در مقالهای نمایندگان مجلس را بهدلیل عملکرد ضعیفشان عروسکهای خیمهشببازی خواند و به همین سبب زندانی شد. با اشغال ایران از سوی متفقین، رفتن رضاشاه و آغاز حکومت محمدرضاشاه، درهای زندانها باز شد و حسین فاطمی نیز با عزمی راسختر برای مبارزه قلمی با استبداد آزاد شد.3
2 پس از شهریور 20 فضای سیاسی باز شد، با وجود معتبربودن قوانین ممنوعکننده سابق، در عمل آزادی نطق و قلم تأمین شد؛ امتیاز روزنامه بهراحتی به دست میآمد و جراید با عناوین مختلف چاپ و منتشر میشدند. در همین زمان حسین فاطمی اولین فعالیت آشکار سیاسی خود را در اصفهان آغاز کرد. مجلس بزرگداشتی برای سیدحسن مدرس در مجلس نوی اصفهان برگزار کرد و برای اولینبار مدرس را «شهید» خواند.4 در این زمان محمدعلی فروغی، نخستوزیر ایران بود، محمدرضاشاه جوان قدرت چنداني نداشت و ایران اشغالشده را عملا فروغی اداره میکرد، فروغی میکوشید شاه را اصلاحطلب و مردمدوست نشان دهد و طرحی با عنوان «پیمان سهجانبه» برای خارجکردن ایران از وضعیت اشغال و تبدیل آن به اتحاد با دولتهای متفق پیشنهاد داد. افکار عمومی ایران با این طرح مخالف بود و آن را قرارداد دوستی با دشمن اشغالگر میدانست؛ حسین فاطمی در روزنامه «باختر» مقالهای تند علیه قرارداد منتشر کرد و فروغی را عامل خارجی و دشمن ملت ایران خواند. در پی انتشار این مقاله روزنامه «باختر» توقیف و فاطمی بازداشت شد.5
فاطمی پس از آزادی از زندان تصمیم میگیرد روزنامه «باختر» را به تهران منتقل کند و با کمک همفکرانش مخالفت با کابینه فروغی را ادامه دهد.6
تأمل در موضعگیریهای سیاسی فاطمی در سالهای اول دهه 20، شیوه مبارزه و جایگاهی را که او در میدان سیاسی به دنبالش بود، نشان میدهد. شماره اول «باختر» در 14 تیر 1321 در زمان دولت اول علی سهیلی، منتشر میشود، فاطمی در این شماره در سرمقالهای با عنوان «خدا، ایران، آزادی» به شرایط دوران جنگ جهانی دوم و اهمیت حضور همه طبقات بهویژه «پابرهنهها» در صحنه سیاسی میپردازد.7
آشنایی با محمد مسعود، مطرحترین روزنامهنگار ایران پس از شهریور 20، تأثیر زیادی در گامهای بعدی فاطمی گذاشت. در دهه 20 «باختر» سرسختترین منتقد حکومت پهلوی بود و حملات تند فاطمی به پهلویها تا 12 سال بعد ادامه یافت.
در تیرماه 1322، جبهه مطبوعاتی «آزادی» از سوی گروهی از نشریات میانهرو و چپ شکل گرفت، حسین فاطمی نیز با وجود اختلافنظری که با حزب توده داشت به این جبهه پیوست، در ابتدا مشی جبهه دفاع از مشروطیت، قانون اساسی و تقویت قوای ملی در برابر بیگانگان بود، در سال 1323 بر سر تقاضای اتحاد جماهیر شوروی از نفت شمال، بین حسین فاطمی و اعضای تودهای جبهه اختلافنظر شدید به وجود آمد، فاطمی از جبهه جدا شد و از آن تاریخ روزنامههای حزب توده تا سالها به فاطمی و برادرش سیفپور میتاختند.8
در پاییز 1323 جبهه مطبوعاتی «استقلال» به تحریک سیدضیاءالدین طباطبایی تشکیل شد، هدف این جبهه مبارزه با حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی اعلام شد و حسین فاطمی همراه با 29 مدیر روزنامه دیگر به آن پیوست. پس از مدتی جبهه «استقلال» از تبوتاب افتاد و تناقضات برنامههای سیدضیاء آشکار شد و فاطمی از جبهه جدا و به یکی از منتقدان سیدضیاء تبدیل شد.9 نزدیکشدن حسین فاطمی به حزب توده و سیدضیاء موقتی و جداشدن از آنها در راستای سیاستهای آزادیخواهانه فاطمی بود.
در آبانماه 1323 بحران نفتی در ایران پدید آمد، مجلس چهاردهم برقرار شد و محمد مصدق بهعنوان نماینده اول مردم تهران وارد مجلس شد. مجلس چهاردهم کانون حمله شدید علیه شاه بود.10
حسین فاطمی با دقت تحرکات درون مجلس را پیگیری میکرد و در این میان معتقد بود از میان رجال موجود تنها محمد مصدق و احمد قوام میتوانند رسالت تاریخی خود را برای حفظ کشور ایفا کنند؛ مصدق را بهعنوان کسی که بیمی از قدرت و امیدی به زر نداشت و قوام را بهعنوان چهرهای وطنپرست که نمیتواند منافع ملی را نادیده بگیرد میشناخت، ازاینرو روزنامه «باختر» حامی دولت اول قوام (1321) و دولت دوم قوام (1324) بود.11
موضوع نفت از مجلس چهاردهم به بعد به موضوع حساس سیاسی تبدیل شد، در همین مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، محمد مصدق طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره درباره امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع میشد12 در این میان همراهی و همنظری ناخودآگاه حسین فاطمی و محمد مصدق بهتدریج شکل میگرفت. با این حال، مصدق در سالهای 1320-1324 بر خلاف فاطمی از سیاست «موازنه مثبت» قوام انتقاد میکرد.13 مصدق سیاست «موازنه منفی» را طرح کرد و اساس آن این بود که دولت به هیچکدام از خواستاران امتیاز اعم از انگلیس، آمریکا و شوروی امتیاز جدیدی ندهد.
در سال 1324، عمر مجلس تأثیرگذار چهاردهم به پایان رسید و فاطمی جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در مدتی که فاطمی در پاریس بود، احمد قوام نخستوزیر ایران شد، محمد مصدق نیز به قوام بهعنوان تنها دولتمرد قادر به گفتوگو با روسها رأی داد.14 در سال 1325 قوام محدودیتهای تحمیل شده بر حزب توده را تعدیل کرد و 10 روزنامه دستراستی را تعطیل کرد و حکومت فرقه دموكرات بر آذربایجان را بهرسمیت شناخت و حزب دموکرات را تأسیس کرد، حزبی که همچون شمشیر دو دم چپ و راست را نشانه رفته بود، در همین زمان مصدق در مجلس پانزدهم بهعنوان نماینده حضور نداشت و از دولت قوام به علت تضعیف قدرت مجلس و پیش گرفتن سیاست «موازنه مثبت» انتقاد میکرد.15
حسین فاطمی در پاریس به فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی خود ادامه داد و پس از سه سال و اندی با دریافت مدارک دیپلم مدرسه مطالعات عالی بینالمللی، دیپلم مدرسه روزنامهنگاری، دیپلم مدرسه مطالعات عالی اجتماعی، دیپلم مدرسه اجتماعی16 و کسب مدرک دکترا در سال 1327 به ایران بازگشت.
3 در سال 1327 اوضاع سیاسی تهران متشنج بود، ترور نافرجام محمدرضاشاه در دانشگاه تهران رخ داد و فاطمی به همراه ناصر نجمی میتینگی در میدان بهارستان ترتیب دادند که در آن محمد مصدق خواستار تشکیل یک جبهه واحد برای تداومبخشیدن به مبارزات آگاهانه مردم شد17، همه این شرایط به علاوه سابقه حملات قلمی فاطمی به شاه در روزنامه «باختر» برای فعالیت مطبوعاتی او موانعی ایجاد کرد، بااینحال شماره اول روزنامه «باختر امروز» در هشتم مرداد 1328 منتشر شد.
در این زمان شاه برای تهیه جنگافزارهای نظامی و کمکهای اقتصادی به آمریکا وابسته بود. انتخابات مجلس شانزدهم در راه بود و دکتر مصدق چند روز پیش از شروع انتخابات از مدیران جراید ازجمله حسین فاطمی دعوت کرد تا جراید خود را در اختیار مردم بگذارند و از سلامت انتخابات مجلس شانزدهم دفاع کنند.18 از این تاریخ همراهی وفادارانه فاطمی با دکتر مصدق آغاز شد.
هیئت هفتنفره مدیران جراید به همراه دکتر مصدق تصمیم گرفتند برای روشنگری و همراهی افکار عمومی با خود دست به تحصن بزنند. تحصن یک روز پیش از سفر شاه به آمریکا صورت گرفت و خبر آن در جراید اصلاحطلب کشور منتشر شد، در پی همین تحصن هسته اولیه «جبهه ملی» شکل گرفت. با تلاشهای جبهه ملی هشت نفر از اعضا به مجلس شانزدهم راه یافتند و دکتر مصدق نماینده اول تهران شد. بهنظر میرسید که در مجلسی با بیش از 130 نماینده انتخاب این هشت نفر اهمیتی نداشته باشد، اما در ماههای بعد ثابت شد که این هشت نفر با پشتیبانی طبقات متوسط نه تنها توانستند مجلس، بلکه شاه و کل کشور را تحت تأثیر قرار دهند.19
در این زمان مسئله کشور مسئله نفت بود، حسین فاطمی اهداف جبهه ملی را دنبال میکرد و مصدق در جایی گفته بود: «قلم دکتر فاطمی به اندازه یک ارتش به ما یاری میرساند».20 در پاییز سال 1329 مبارزات برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید، فاطمی در «باختر امروز» مقالات تندی علیه مخالفان طرح ازجمله نخستوزیر رزمآرا نوشت و در آذرماه دستگیر شد، آن شب تهران خشمآلود میغرید، مردم به دستگیری فاطمی اعتراض کردند و سه شبانهروز بیشتر بازداشت فاطمی طول نکشید.در این زمان فاطمی گفت: اگر دفاع از حقوق ملت و بیان عقیده میلیونها انسان محروم و گرسنه جرم است «من به تکرار آن مباهات میکنم».21در 29 اسفند 1329 طرح ملیشدن صنعت نفت ایران به تصویب مجلس شانزدهم رسید. در همین زمان در مجلس پیشنهاد نخستوزیری مصدق مطرح شد، مصدق موافقت خود را اعلام کرد و اجرای قانون ملیشدن صنعت نفت را در رأس برنامههای خود قرار داد، در 12 اردیبهشت 1330 مصدق اعضای کابینه خود را به مجلس معرفی کرد، حسین فاطمی را نیز بهعنوان معاون سیاسی و پارلمانی خود معرفی کرد. انتخاب فاطمی برای این سمت ابتدا با مخالفت مجلس مواجه شد اما با دفاعیات فاطمی و مصدق سرانجام مجلس به فاطمی رأی اعتماد داد.22
فاطمی بهعنوان سخنگوی دولت هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت و همچنان سرمقالات «باختر امروز» را مینوشت تا از تشنجات ناشی از اخبار غیرموثق و شایعات جلوگیری کند.23 پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، شرکت نفت ایران و انگلیس از دولت دکتر مصدق نزد دادگاه بینالمللی لاهه شکایت کرد. مقابله عملی و قلمی فاطمی در برابر فشار انگلیس در فضای بینالمللی ادامه داشت.
حسین فاطمی برای پیشبرد اهداف جبهه ملی از مقام معاونت سیاسی دکتر مصدق استعفا داد و در انتخابات مجلس هفدهم کاندیدای نمایندگی از تهران شد تا بتواند در مجلس بازوی حمایتی قویتری برای دکتر مصدق باشد، فاطمی رأی آورد اما در تاریخ 23 بهمن 1330 ترور شد و به دلیل بستریشدن در بیمارستان نجمیه عملا نتوانست در مجلس فعالیت خاصی انجام بدهد ولی با کار روزنامهنگاری تأکید کرد که «مجلس هفدهم در مقابل ملت و تاریخ مسئولیت بزرگی دارد». و بهنفع مردم و کشور است که مجلس با تمام قوا از نهضت ملی حمایت کند. در همین زمان با تلاشهای مصدق و یارانش شکایت انگلیس از دولت ایران در دیوان لاهه رد شد.24
با رأی مجلس، در 21 تیرماه 1331 فرمان نخستوزیری برای بار دوم به دکتر مصدق داده شد. دکتر مصدق میبایست برای پیشبرد مذاکرات نفتی و مقابله با تحریم خرید نفت ایران توسط انگلستان و آمریکا کاری میکرد؛ پس با توسل به حق قانونی نخستوزیر جهت تعیین وزیر جنگ از شاه خواست وزارت جنگ را به او واگذار کند، شاه مخالفت کرد و مصدق استعفا داد، مجلس به نخستوزیری احمد قوام رأی موافق داد و در 26 تیر 1331 فرمان نخستوزیری قوام از طرف شاه صادر شد. در 30 تیر مردم به حمایت از مصدق دست به اعتصاب عمومی زدند و در پی درگیری با نیروهای نظامی تعدادی از آنها کشته و مجروح شدند اما در نهایت مردم پیروز شدند، قوام عزل شد و مصدق دوباره نخستوزیر ایران شد. در مهرماه 1331 مذاکرات دولت دکتر مصدق با انگلیس پس از 19 ماه به بنبست رسید و با تصویب هیئت وزیران قطع رابطه سیاسی ایران با انگلیس عملی شد. در این زمان حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت مصدق شد. انگلیس در پی قطع رابطه با ایران به آمریکا روی آورد و ورود مأمور ارشد MI-6، به واشنگتن نقطه آغاز برنامهریزی جدی برای سقوط دولت مصدق بود.25
در پی توطئه شاه و گروههای مخالف مصدق، دولت کنترل اوضاع را از دست داد. در تیرماه 1332 نمایندگان مخالف دولت، مجلس را تحریم کردند و از شرکت در جلسات مجلس خودداری کردند، مصدق برای اینکه شمار بیشتری از نمایندگان به صف مخالفان دولت نپیوندند و دولت اکثریت را در مجلس از دست ندهد، مجلس را منحل کرد و قرار شد با انتخابات در مردادماه 1332 مجلس جدید تأسیس شود. با انحلال مجلس زمینه برای کودتا فراهم شد و در شب 24 مرداد 1332 کودتای نظامی توسط افسران و گارد شاهنشاهی اجرا شد، در همان شب حسین فاطمی دستگیر شد و در نیمه شب فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی در مقام نخستوزیری به مصدق ابلاغ شد اما مصدق، نصیری و سربازان گارد سلطنتی را توقیف کرد و در پی آن شاه کشور را به قصد بغداد ترک کرد، حسین فاطمی همان شب آزاد شد و در سه روز منتهی به کودتا در مقالات تندش مخالفت صریح و قطعی خود را با شاه اعلام کرد و با قاطعیت از حذف شاه و خاندان پهلوی نوشت.26 در صبح روز 28 مرداد 1332 گروهی از اراذل و اوباش دفتر روزنامه «باختر امروز» را تخریب کردند. کودتاچیان پیروز مأموریت داشتند که هرجا فاطمی را دیدند، بکشند. دوره سخت اختفای فاطمی از 28 مرداد تا 16 اسفند 1332 طول کشید. حسین فاطمی پس از دستگیری، در 19 آبان 1333 اعدام شد. از آن پس محمدرضاشاه تبدیل به قدرت مسلط در کشور شد، ساواک رفتهرفته شبکههای خود را گسترش داد و تا مدتها ابرهای سیاه استبداد بر ایران سایه افکند.
پینوشتها:
1- آبراهامیان، یرواند، (1394)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص 142.
2- شیفته، نصرالله، (1364)، «زندگی و مبارزات دکتر فاطمی»، نشر آفتاب، ص 2.
3- ناظم، رزا، (1388)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص 26 و 27.
4- رزا ناظم به نقل از محمود حکیمی، (1381)، «رودخانه خروشان عشق» (بخشی از خاطرات سعید فاطمی)، نشر قلم، ص 144.
5- ناظم، رزا، (1388)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص 28-32.
6- همان، ص34.
7- رزا ناظم به نقل از محمدعلی سفری، (1371)، «قلم و سیاست»، نشر نامک، صص 96 و 97.
8- ناظم، رزا، (1388)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص 43-46.
9- همان، صص 48-52.
10- آبراهامیان، یرواند، (1394)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص 249.
11- ناظم، رزا، (1388)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص 52-54.
12- عاقلی، باقر، (1374)، «نخستوزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی»، نشر جاویدان، ص۵۶۰.
13- آبراهامیان، یرواند، (1394)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص 279.
14- همان.
15- همان، صص 279-301.
16- رزا ناظم بر اساس آرشیو مطالعات و پژوهش تاریخ معاصر ایران، اسناد شماره 4-09/-121 ف 64020، 5-09/-121 ف 64021، 6-09/-121 ف 64022، 7-09/-121 ف 64023.
17- نجمی، ناصر، (1370)، «خاطرات سیاسی حوادث تاریخی ایران»، نشر کلینی، صص 141-143.
18- مصدق، محمد، (1365)، «خاطرات و تألمات دکتر مصدق»، به کوشش ایرج افشار، نشر علمی، صص 245 و 246.
19- آبراهامیان، یرواند، (1394)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص 321.
20- نجمی، ناصر، (1370)، «خاطرات سیاسی حوادث تاریخی ایران»، نشر کلینی، ص 218.
21- باختر امروز، شماره 411، 3 دی 1329.
22- ناظم، رزا، (1388)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، ص 111.
23- همان، ص 114.
24- همان، صص 154-169.
25- رزا ناظم به نقل از گازیوروسکی، (1371)، «سیاست خارجی آمریکا و شاه»، نشر مرکز، ص 129.
26- ناظم، رزا، (1388)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص 229-242.
فاطمی به روايت اسناد سيا
در 25 خرداد 1396، تعدادی از اسناد مربوط به رویدادهای سالهای 1951 تا 1954 میلادی درباره اشخاص و فضای سیاسی حوالی کودتای 28 مرداد 1332 منتشر شد. بخش کمتری از این اسناد، پیشازاین از سوی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا منتشر شده بود، بخش عمدهای از اسناد نیز در سال ۲۰۱۳ از سوی سازمان سیا در دسترس عموم قرار گرفت، اسنادی که اخیرا یعنی 64 سال پس از کودتا، منتشر شده است، شامل یک کتاب هزارو هفت صفحهای است که نقش آمریکا را در براندازی دولت دکتر مصدق نشان میدهد. در این مجموعه 375 سند منتشر شده است. اسناد در چهار بخش با عنوانهای «تلاشهای آمریکا برای بررسی دولت مصدق از فوریه ۱۹۵۱ تا فوریه ۱۹۵۲» شامل 66 سند، «بحران سیاسی جولای ۱۹۵۲ ایران و پیامدهای آن» شامل 102 سند، «برنامهریزی و اجرای عملیات آژاکس در آگوست ۱۹۵۳» شامل 140 سند، «روزهای پس از عملیات آژاکس از سپتامبر ۱۹۵۳ تا دسامبر ۱۹۵۴» شامل 67 سند، دستهبندی شده است. در 11 سند به طور مستقیم از حسین فاطمی نام برده شده است و در آنها به نقش حسین فاطمی در وقایع اشاره شده است. این اسناد نشان میدهد که سازمان سیا تا پیش از سال 1332 توجه چندانی به حسین فاطمی ندارد و او را مهره بیاثری میداند؛ اما در ماههای منتهی به کودتا متوجه نقش مهم حسین فاطمی در فضای سیاسی کشور میشود و در گزارشهایش بیشتر به او میپردازد. سازمان اطلاعات مركزي آمريكا در سند چهارم مهر 1332 یعنی در زمان اختفای حسین فاطمی، عموم مردم را خواستار محاکمه و تنبیه حسین فاطمی توصیف میکند. تأکید و سعی در فهم نگرش عموم «مردم» در این اسناد- هرچند درست یا نادرست- اهمیت دارد، این تأکید نشانه تلاش برای دردستگرفتن نبض جامعه ایران برای کسب توان مدیریت میدان سیاسی است. منطقی است که توجه به توالی رویدادها برای فهم این جملات مهم است و طبیعتا ترجمه کامل این اسناد فهم دقیقتری از این اشارات به ما خواهد داد.
سند شماره 136
تهران، 9 آبان 1331/30 اکتبر 1952، ساعت 3 بعدازظهر
دکتر مصدق با همراهی مشاور ارشدش فاطمی، توسط اقدامات سرکوبگرانه علیه طرح ژنرال زاهدی و همچنین با اقدام متهورانه منتفیکردن روابط با انگلستان، توطئه ... را موقتا دفع کرد.
سند شماره 150
واشنگتن، 21 آذر 1331/ 11 دسامبر 1952
فاطمی، وزیر امور خارجه، بیباک، جاهطلب و یک بازوی قدرتمند تاکتیکی است و ممکن است قدرتش افزایش یابد.
سند شماره 154
واشنگتن، 30 بهمن 1331/ 19 فوریه 1953
هرکسی که مردانِ اطراف مصدق را همانطور که من میشناسم بشناسد، میداند که آنها مردانی نیستند که توانایی تکمیل و عملیکردن برنامههای دولت را تا پایان داشته باشند. فاطمی، کاظمی، مکّی، حسیبی و بقیه همه عواملِ سیاسی بیاثر هستند.
سند شماره 157
واشنگتن، 5 اسفند 1331/ 24 فوریه 1953
در 22 فوریه 1953 (سوم اسفند 1331)، فاطمی وزیر امور خارجه ایران گفت که این تصمیم ممکن است چند روز زمان ببرد (منظور تصمیم مصدق در مورد پیشنهاد بریتانیا برای حل اختلافات نفتی و پیشنهاد آمریکا برای خرید نفت بعد از بهتوافقرسیدن طرفین است). در ادامه مطبوعات تهران عدم پذیرش پیشنهادهاي بریتانیا و ردشدن استعفای مصدق را پیشبینی کردند.
سند شماره 201
تهران، 15 اردیبهشت 1332/ 5 می 1953، ساعت 2 بعدازظهر
امینی یکی از اعضای بانفوذ و خونی خاندان قاجار است و قطعا حمایت شاه کنونی ایران را که پدرش قاجارها را برکنار کرد، نخواهد داشت. خاندان با دوراندیشیِ جاهطلبانه و فرصتطلبانه یک اتحاد موقت را در راستای منافع خود به وجود آورده است. دوستی او با خانهای قشقایی و فاطمی وزیر امور خارجه شک ما را برای توجه بیشتر به انگیزههای امینی تقویت میکند.
سند شماره 205
تهران، 29 اردیبهشت 1332/ 19 می 1953
به این پرسش بازگردیم که حامیان ژنرال زاهدی چه کسانی هستند، منابع دیدگاههای شاه درباره صفبندی سیاسی کنونی در ایران را توضیح دادهاند. در یک سو، گروهی متشکل از معظمی، فاطمی، خاندان امینی و مکّی هستند و تلاش میکنند کنترل موقعیتهای کلیدی دولت را در دست بگیرند، این مردان با اینکه میدانند روزگار مصدق سپری شده است در تلاش هستند او را بهعنوان پرچمدار فعالیتهای خود و بزرگترین تهدید علیه شاه در قدرت نگه دارند. آنها فهمیدهاند که هیچکس به اندازه مصدق، در مقام نخستوزیری، آنقدر دیوانه نیست که بتواند منزلت پادشاه را خدشهدار کند. در سوی دیگر، گروهی به رهبری ژنرال زاهدی و دکتر بقایی وجود دارد که تظاهر به عقلانیبودن و هدفداربودن نیاتشان در دولت ایران میکنند. با این وجود، شاه تشخیص داد که بین گروه معظمی-فاطمی-امینی که ناسپاس هستند و ایران را به سمت نابودی میبرند و گروه زاهدی-بقایی که به شاه احترام میگذارند و سعی در حفظ کشور دارند، به کدام گروه بیشتر اعتماد کند.
سند شماره 209
واشنگتن، بدون تاریخ
حزب کمونیستی توده دیگر غیرقانونی نیست و اکنون براساس حکم دادگاه از تاریخ 26 اردیبهشت 1332 میتواند آشکارا فعالیت کند، تعدادی از اعضای زندانی حزب توده آزاد شدهاند، مشخص نیست که این اقدام توسط دولت مصدق حمایت و تأیید میشود یا خیر. بههرحال تاکنون اجازه این تصمیم را داده است. در روز یکشنبه، حسین فاطمی، وزیر امور خارجه، در بیانیهای گفت در این موضوع سخن آخر گفته نشده است، به نظر میرسد دولت نمیداند چه بکند و از این مسئله طفره میرود.
فاطمی به روايت اسناد سيا
سند شماره 283
تهران، 29 مرداد 1332/ 20 آگوست 1953، به وقتِ ظهر
ایرانیها از تمام طبقات اجتماعی از نمایش بدی که توسط عناصر ضدشاه طرفدار مصدق اجرا شد ابراز انزجار کردند. برای مثال، زمانی که دستههای اراذل و اوباش پرچمهای قرمز برافراشتند و با خواندن سرودهای کمونیستی مجسمه شاه را شکستند و به خانهها و مغازهها و تصاویر شاه هجوم بردند مردم خشمگین شدند. مردم به واسطه زبان فریبنده فاطمی، وزیر امور خارجه و سردبیران روزنامههای ایرانیِ حملهکننده به شاه، از واقعیت دور شده بودند.
سند شماره 306
تهران، 6 شهریور 1332/ 28 آگوست 1953
در یکشنبه 16 آگوست (25 مرداد 1332)، اخبار مربوط به مصاحبه مطبوعاتی فاش شد. واقعیت این است که مصدق فرمان شاه (مبنیبر عزل مصدق و انتصاب سرلشکر زاهدی) را دریافت کرده است اما هنوز افرادِ کمی رونوشت فرمان را دیدهاند. روز سهشنبه 27 مرداد گزارشاتی از فرمانِ شاه در چندين روزنامه چاپ شد و فاطمی وزير امور خارجه منکر فرمان شد. بااينوجود اين سخنان در همهجا پخش شد و تعداد كسانی كه رونوشت را ديده بودند رو به افزايش بود. در همین زمان، فاطمی به این دلیل که باعث شد مجسمههای هردو شاه در شهر تخریب بشوند به ما یاری رساند، سخنرانیهای توفانی او در حمله به شاه ایرانیان را رنجاند و آنها را مصمم کرد که دست به عمل بزنند، ترس مردم از خطر کمونیست، به علاوه خشم مردم از اقدامات فاطمی با تمایلات احساسی برای اینکه دست به عمل بزنند ترکیب شد. تنها یک جرقه لازم بود تا آتشسوزی آغاز شود.
سند شماره 325
تهران، 4 مهر 1332/ 26 سپتامبر 1953
نگرش عمومی نسبت به مشاوران مصدق، به صراحت با بیاناتی که درباره نخستوزیر سابق گفته شده بود متفاوت است. وزیر سابق امور خارجه، حسین فاطمی احتمالا منفورترین مرد در تاریخ متأخر ایرانیان است. عناصر ضدِ مصدق کمتر از حامیان وفادار به مصدق نسبت به فاطمی تندی میکنند، این حامیان وفادار به مصدق به خاطر شکست مصدق، فاطمی را در رأس مشاورانِ نالایق سرزنش میکنند. در روز 28 مرداد زمانی که گزارش شد «مردم حسین فاطمی را تکهتکه کردند» به نظر میرسد گزارش برای عموم ایرانیان، بدونتردید خوشایند بود. تلاشها برای دستگیری فاطمی هنوز بالاترین خواست عموم مردم است. سپس، همانطور که توسط عموم ایرانیان قضاوت شد نمایندگان مجلس، شایگان، زیرکزاده، سنجابی و حسیبی به ترتیب محکوم شناخته شدند. سه نفر اول به همراه فاطمی برای همکاری مصدق با حزب توده سرزنش میشوند، حسیبی برای همکاری در شکست دولت مصدق در مسئله نفت و دستنیافتن به یک توافق مطلوب سرزنش میشود؛ یک دلیل قوی برای سرزنش ممکن است این باشد که حسیبی مانند فاطمی، بدون کارآموزی در سیاست از یک موقعیت گمنام به یک موقعیت مؤثر در بالاترین مقام دولت دست یافت. این چهار نفر مانند فاطمی، به یک اندازه نزد حامیان و مخالفان مصدق منفور هستند.
به نظر میرسد که نه دولت و نه مردم نگران مجازات مشاوران مصدق و افسراني مانند افسر سابق ریاحی نیستند؛ فاطمی باید دستگیر شود، این موقعیت ممکن است راحت تغییر کند.
سند شماره 344
تهران، 14 آبان 1332/ 5 نوامبر 1953
اگرچه ژنرال دادستان (فرماندار نظامی تهران) به طور خاص به نهضت مقاومت ملّی جدید که تحتتأثیر حزب توده است اشاره نکرد اما نشان داد که دولت از اتحاد میان حامیان گوناگون مصدق و عناصر حزب توده آگاه است. او اعلام کرد که حسین فاطمی وزیر سابق امور خارجه، دکتر سنجابی، مهندس حسیبی و مهندس زیرکزاده به طور غیرقانونی از منابعی که در دولت مصدق در اختیار داشتند برای پیشبرد اهداف توده و سازماندهیکردن حامیان مصدق استفاده میکردند.
سایر اخبار این روزنامه
فاطمی به روايت اسناد سيا
رایزنی «امید» با رئیسقوه قضائیه
اسيدپاشي به چهره ديپلماسي
گفتوگو درباره نازنين زاغري
تخلف آشکار است اميدواريم برخورد قانوني شود
دستور بيايد سپنتا به شورا ميرود
ماجراجوييهاي بيپايان بنسلمان
پوپولیسم اقتصادی در ایران
لیبرالهای ایرانی بهدنبال یک رضا شاه
گمشده در سيلاب
بازيهاي ليگ را روي گوشيهايتان ببينيد
ايران و زلزله سياسي عربستان
اربعین حسینی بهمثابه یک گفتمان