کارآفرین جوان باید بدون ادعا باشد تا اختراع یا ایده اش به سرانجام برسد

تفاهم- گروه کارآفرینی: «سید فخرالدین عامریان» متولد 1354 از شیراز و در یک خانواده پرجمعیت چشم به جهان گشود. آنها ده فرزند بودند. پدرش کشاورز بود و به تولید مرغ و طیور نیز
می پرداخت. وی معتقد بود که تمام فرزندانش باید به تحصیل بپردازند. عامریان بعد ازگرفتن دیپلم در رشته ریاضی فیزیک به تحصیل در رشته مهندسی برق در دانشگاه شیراز پرداخت. اما تحصیلات، به تنهایی نتوانست، روح کارآفرینی وی را اغنا کند و احساس می نمود باید دست به کسب و کاری بزند.
عامریان یا یادآوری آن روزها گفت: پول توجیبی هایم را که در طی مدت ها پس انداز کرده و به 20 هزار تومان رسانده بودم را سرمایه اولیه کارم قرار دادم. به این ترتیب در سال 1372 تولید فرش را شروع کردم. با این سرمایه، مقداری پشم خریدم و آنها را به تولیدکنندگان خانگی فرش سپردم تا ببافند. به آنها می گفتم که دستمزدتان را یک ماه بعد از تحویل می دهم و آنها هم قبول کرده بودند. با این 20 هزار تومان یادم هست 80 یا 100 متر مربع فرش تولید کردم. در آن زمان یک تاجر کلیمی برای خرید فرش به مرودشت آمده بود، فرش هایم را 800 هزار تومان خرید که از این مبلغ 500 هزار تومان سود نصیبم شد. با این مبلغ یک وانت نخ فرش از کرمانشاه خریدم و دوباره تولید فرش را انجام دادم. سه ماه به سه ماه، فرش تولید می کردیم و می فروختیم.
تا جایی که سرمایه ام به 2 میلیون و 500 هزار تومان رسید. بلافاصله از بانک دسته چک گرفتم و 20 میلیون تومان مواد اولیه فرش خریدم. در این زمان هنوز اتومبیل شخصی نخریده بودم. از شهرکرد، پشم ها را داخل گونی گذاشته و بار وانت می کردم و در روستاها بین خانم های بافنده آشنا، توزیع می کردم. در سال 73 با صعود دلار ، فرشی که متری 4 هزار تومان برای من تمام شده بود به متری 45 هزار تومان رسید. بدین ترتیب سرمایه من حدود 25 میلیون شد. در آن زمان یک آپارتمان در تهران حدود 8 میلیون تومان بود.


 عامریان با بیان اینکه شبانه با اتوبوس به شهرکرد می رفت تا صبح اول وقت پیگیر کارهایش باشد، گفت: به تدریج اتومبیل هم خریدم. بعد برای گسترش فعالیتم به تهران آمدم تا از روند فروش فرش در تهران مطلع شوم. روال کار که دستم آمد، فرش ها را به یک قالیشویی می دادم و سپس برای فروش، آنها را به تاجران تهرانی عرضه می کردم. پس از مدتی در جستجوی این بودم که تاجران با فرش های ما چکار می کنند. بعد از تحقیق فراوان متوجه شدم که فرش ها را صادر می کنند. حالا من هم کارت پایان خدمت نداشتم. دو سه سال بعد، کارت های پایان خدمت را که فروختند، بلافاصله کارتم را گرفتم و به منظور بازاریابی فرش ها به کشورهای مختلف سفر کردم.
وی بدین ترتیب صادرات فرش را آغاز کرد؛ البته با شروع صادرات با زیانی هنگفت روبرو شد. وی در این باره اذعان کرد: صادرات فرش را با یکی دو کشور شروع کردم. از بد حادثه، دو کانتیتر فرش من از بین رفت و با ضرر هنگفتی مواجه شدم. اما این موضوع مرا نترساند و سال 79 به برزیل رفتم و بازار آنجا را ارزیابی کردم. بعدها برادرم را هم به برزیل فرستادم و به کمک هم شرکت مان را در آنجا ثبت کردیم. برزیلی ها با فرش ایرانی آشنا نبودند و ما هم با یکی دو کانتینر شروع کردیم. در برزیل واسطه ها را حذف کرده و آن را به صورت 74 شعبه فروشگاه های زنجیره ای درآوردم. برند خودمان را داشتیم. قراردادی را با تلویزیون برزیل منعقد کرده و در یکی از شبکه های سراسری به مدت 3 ساعت به تبلیغ و معرفی کالایمان پرداختیم. خوشبختانه نتیجه بسیار خوبی داشت، سایت های آنلاین فروش را راه اندازی کرده و به این ترتیب کار ما به سوددهی بسیار مطلوبی رسید.
عامریان پس از تجارت فرش به صنعت کشاورزی که شغل پدری وی محسوب
می شد، روی آورد. او گفت: 60 هزار هکتار زمین کشاورزی در برزیل خریداری کرده ام که در آن سویا و ذرت کشت می کنیم. در تلاش هستیم، مدیران  ایرانی را برای اعزام به برزیل تربیت کنیم. چند نفری که اعزام کردیم، بسیار خوب بودند و فکر می کنم تا دو سال دیگر بتوانیم 60 نفر دیگر را هم اعزام کنیم. عامریان در باره یکی دیگر از
زمینه های فعالیتش گفت:در ایران نیز بر روی فیلم های
سینمایی سرمایه گذاری می کنیم. فیلم های من سالوادور نیستم و کارگر ساده نیازمندیم را
سرمایه گذاری کردیم و فیلم جدیدی را هم در برزیل خواهیم ساخت.
در خاتمه، این کارآفرین برتر تجربیاتش را با کارآفرینان جوان به اشتراک گذاشت: اگر شخصی می خواهد کاری را شروع کند، ابتدا باید تحقیقاتی درباره آن انجام دهد. بعد از آن بارزترین مشخصه برای رسیدن به اهداف مطلوب، پشتکار است، حتی اگر شکست بخورد. ظواهر و پرستیژ کار نباید مهم باشد. یک کارآفرین را نمی شود از روی تیپ و ظاهرش شناخت. چون کارآفرین تنها به هدفش فکر می کند.کارآفرین جوان باید بدون ادعا باشد تا اختراع یا ایده اش به سرانجام برسد. تصور بیش از حد داشتن از ایده، انتظارش را از سرمایه گذار بالا می برد. بنابراین سرمایه گذار در همان مذاکره اول از دستش می رود. من اعلام آمادگی می کنم تا از جوانانی که ایده خلاقانه دارند و بی ادعا هستند، را حمایت و راهنمایی کنم. گفت و گو ازحسین محبی
Hosseinmohebbi1352@gmail.com