ادبیات ایران در سوگ درگذشت علی‌اشرف درویشیان:

گروه فرهنگ- درویشیان در داستان‌هایش به مردم فرودست می‌پرداخت. همچنین بسیاری از داستان‌های درویشیان بخش‌هایی از زندگی اجتماعی خودش را به تصویر می‌کشید. او آغاز آشنایی خود با قصه و قصه‌گویی را از سنین کودکی و از طریق داستان‌های مادربزرگ و پدرش عنوان می‌کرد و همچنین فضای فرهنگی ابتدای دهه سی خورشیدی را در بارور شدن ذهنیت خود موثر می‌دانست.
درویشیان نخستین داستان خود را که هرگز منتشر نشد در زندان دیزل آباد کرمانشاه نوشت. وی در آثارش به شاگردان خود و نیز محیط فقرزده شهر کرمانشاه و روستاهای اطراف آن می‌پرداخت و بسیاری از ناملایمات و محرومیت‌های مردم را بیان می‌کرد. او می‌گفت: پس از مرگ صمد بهرنگی در سال ۱۳۴۷، کوشید تا راه او را ادامه بدهد. راه درویشیان در روز پنجشنبه 4 آبان 1396 به پایان رسید و آثارش گواه آن است که تاثیرش بر ادبیات ایران کمتر از صمد بهرنگی نبوده است.
علی‌اشرف درویشیان ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش اوسا سیف‌الله آهنگر بود و در گاراژ کار می‌کرد. مادربزرگش نیز زنی دنیا‌دیده و باتجربه و سرد و گرم چشیده بود‌‌. در گفتن افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه مهارت عجیبی داشت‌‌. درویشیان بسیاری از افسانه‌های او را در کتاب افسانه‌‌ها و متل‌های کردی
آورده ‌است.


درویشیان در سال ۱۳۳۷ پس از گذراندن دوره‌ دانشسرای مقدماتی کرمانشاه، هشت سال در روستاهای کرمانشاه و گیلا‌ن‌غرب آموزگار بود. در سال ۱۳۴۵ در دانشگاه تهران در رشته‌ ادبیات فارسی و سپس تا کارشناسی ارشد روان‌شناسی تربیتی درس خواند و همزمان در دانشسرای عالی تهران تا رشته‌ مشاوره و راهنمای تحصیلی پیش رفت.
از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ به سبب نوشتن کتاب «از این ولا‌یت» و فعالیت‌های سیاسی سه بار دستگیر و ممنوع‌‌القلم شد. درویشیان در کتاب‌هایش زندگی کودکان فرودست و مقاومت و تلا‌ش پیوسته‌ آنها را در زندگی نشان می‌دهد. او شش سال به خاطر انتشار کتاب‌هایش در زندان بود. مجموعه‌ «فصل نان» و قصه‌ «رنگینه» را در زندان نوشت و توسط همسرش به خارج از زندان فرستاد‌.
وی در بسیاری از آثارش ازجمله در آبشوران، سال‌های ابری، فصل نان و همراه آهنگ‌های بابام به زندگی خودش و سختی‌های آن سال‌ها پرداخته است.
در سال۱۳۳۶ که به دانشسرای مقدماتی کرمانشاه رفت، روز به روز علاقه‌اش به مطالعه بیشتر شد. در تابستان ۱۳۵۰ در کرمانشاه به خاطر فعالیت‌های سیاسی و نوشتن مجموعه داستان‌های «از این ولایت» دستگیر شد. پس از 8 ماه آزاد شد و دو ماه بعد دوباره در تهران دستگیر و به هفت ماه زندان محکوم شد. در پی این موضوع از شغل معلمی منفصل و از دانشگاه اخراج شد. بار سوم در اردیبهشت ۱۳۵۳ دستگیر و به یازده سال زندان محکوم شد، در حالی که سه ماه بود ازدواج کرده بود اما سرانجام در آبان‌ماه ۱۳۵۷ با انقلاب مردم ایران از زندان بیرون آمد.
آثار این نویسنده عبارتنداز: «بیستون»، «آبشوران»، «فصل نان»، «همراه آهنگ‌های بابام»، «گل طلا وکلاش قرمز»، «ابر سیاه هزار چشم»، «روزنامه دیواری مدرسه ما»، «رنگینه»، «کی برمی‌گردی داداش جان»، «آتش در کتابخانه بچه‌ها»، «چون و چرا»، «داستان‌های محبوب من»، «سلول 18»، «سی و دو سال مقاومت در زندان‌های شاه»، «افسانه‌ها و متل‌های کردی»، «سال‌های ابری»، «درشتی»، «مجموعه 20 جلدی فرهنگ افسانه‌های ایرانی با همکاری رضا خندان مهابادی»، «واژه‌نامه گویش کرمانشاهی»، «یادمان صمد (صمد بهرنگی) شب آبستن»، «از این ولایت»، «قصه‌های آن سال‌ها» و «خاطرات صفر‌خان (صفر قهرمانیان)».
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون ذکر نام علی‌اشرف درویشیان در توئیتی به تلخی ماندگار آثار این نویسنده اشاره کرده است.
سید‌عباس صالحی در صفحه خود در توئیتر بدون نام بردن از علی‌اشرف درویشیان نویسنده تازه‌در‌گذشته نوشته است: ««آبشوران» و «از این ولایت» را در 12، 13 سالگی خواندم، تلخی فقر را به کامم چشاند؛ «داستان- خاطره‌هایی» که تکرار می‌شوند.»
«آبشوران» مجموعه‌ داستانی است از علی‌اشرف درویشیان که نخستین بار در سال ۱۳۵۳ منتشر شد. تمرکز بر زندگی آدم‌های فرودست و حاشیه‌ای اجتماع از مشخصه‌های این داستان‌هاست.
«از این ولایت» نیز مجموعه‌داستان دیگری از این نویسنده است. «درویشیان» در این مجموعه به فقر، محرومیت و تنهایی آدم‌هایی می‌پردازد که در حاشیه‌ زندگی شهری فراموش شده و جدا افتاده‌اند.
همچنین محمود دولت‌آبادی در پی درگذشت علی‌اشرف درویشیان متنی نوشت. این نویسنده در یادداشتی نوشته است: «علی‌اشرف درویشیان، نویسنده مردمان تهیدست و نکبت‌زده لایه‌های ناپیدای جامعه ما درگذشت. علی‌اشرف بیمار یک مریضی باستانی در سرزمین ما ایران بود و آرزومند آنکه روزی روزگاری این بیماری درمان بشود که البته نشد و به نظر می‌رسد به این زودی‌ها هم شدنی نخواهد بود! البته علی‌اشرف خودش در کشاکش زمانه و دشواری‌های آن بیمار شد و چنان سنگین که چون دکتر خسرو پارسا- که خداش بدارد- مرا خبر داد بروم بالینش، علی‌اشرف تقریبا مرده بود.
با وجود این به گواهی من، دکتر دست به کار بزرگی زد که این روزها به آن می‌گویند «ریسک». بدیهی است آن دقت نظر و عمل موثر افتاد و علی‌اشرف بازگشت و آن بیشتر به یک اتفاق استثنایی تعبیر تواند شد. وزان پس دشواری زیستی شهناز دارابیان گرامی (همسر علی‌اشرف) ده چندان شد؛ چون تیمار انسانی که قادر نبود خودش را اداره کند برای هیچ بانویی آسان نیست و برای خانم دارابیان با وجود مشکلاتی که همه آشناییم چند چندان دشوار بود. به این ترتیب بیش از هر که من به شهناز دارابیان تسلیت و خداقوت می‌گویم و همدردی خود را بیان می‌دارم و مایلم بیفزایم که جامعه ادبی- فرهنگی ایران، از آن جمله من قدردان فداکاری و از‌خود‌گذشتگی بانویی که ایشان است هستیم و او را کماکان گرامی و محترم خواهیم داشت.»
جمال میرصادقی نیز در گفت‌وگو با ایسنا درباره علی‌اشرف درویشیان و نوشته‌هایش گفت: من با درویشیان دوست بودم. امروز برایم روز غم‌زده‌ای است؛ درویشیان نویسنده بافضیلتی بود.
او ادامه داد: آنچه در کار درویشیان مهم است و به آثار او فضیلت می‌دهد، این است که او خوانندگانش را انتخاب می‌کرد. برعکس ما که می‌نویسیم و خوانندگان می‌آیند کتاب ما را انتخاب می‌کنند اما او این‌گونه نبود، داستان‌هایش را ساده می‌نوشت و دنبال ساختار آنچنانی برای داستان‌هایش نبود. سعی می‌کرد توجه خواننده را به معنای داستان جلب کند اما همین مساله باعث شده بود عده‌ای قبولش نداشته باشند.
میرصادقی که در پی درگذشت درویشیان سخن می‌گفت، یادآور شد: دو سال پیش در جلسه‌ای حضور داشت و آنجا گله می‌کرد که کسانی او را قبول ندارند.
به او گفتم که آنها اشتباه کرده‌اند؛ تو مردمی هستی و می‌مانی. تو حرف‌های خودت را می‌زنی؛ حرف‌هایی که صمیمانه است و از دلت بیرون می‌آید و این همبستگی و پیوندت با مردم عادی همیشه می‌ماند.
او با بیان اینکه امروز به خاطر درگذشت علی‌اشرف درویشیان به شدت غم‌زده گفت: درویشیان مرد خیلی افتاده‌ای بود. آدمی بود که تن به سانسور نداد. زندانش کردند و اجازه چاپ کتاب‌هایش را ندادند اما او ایستادگی کرد.
علی‌اشرف درویشیان، داستان‌نویس و پژوهشگر حوزه ادبیات عامه روز پنجشنبه گذشته بر اثر نارسایی ریوی در ۷۶ سالگی درگذشت.