محمدعلی وکیلی فضیلت مغفول فرهنگ ایرانی

چند روز پیش همه در اخبار خواندیم که آیت‌الله حائری شیرازی از سید محمد خاتمی طلب حلالیت کرد. او البته توضیح داد که این حلالیت طلبی، حاصلِ « فرصتی» است که لزوما به معنای « پایان عمر» نیست و از این روی است که حس می‌کند در حق خاتمی در سخنی یا سخنانی، اجحاف کرده است؛ لذا بر ذمه دارد از وی عذر بخواهد.
در اینکه او اصرار دارد که میانِ این حلالیت‌خواهی و محافظه‌کاریِ دورانِ منتهی به مرگ مرز بگذارد، نکته‌ای اخلاقی نهفته است. او اصرار دارد که پیامش را در چارچوبِ حلالیت‌طلبی‌های مرسومِ دورانِ احتضار قراعت نکنیم. این سخن بدین معنی است که اگر در عهد شباب نیز به سر می‌بُرد و این دقیقه را در حق خاتمی درمی‌یافت، باز هم زبانش به عذرخواهی گشوده می‌شد؛ و در واقع می‌گوید زبان عذرخواهی و پذیرش اشتباه "باید" همیشه بی قلق باشد. به عبارتی در «عذرخواهیِ» وی، عذرِ پیری لحاظ نشده است!
سخن حائری البته به هیچ وجه به معنای توبه از کل زیست سیاسی‌اش نیست. حائری همان حائری است و به احتمال اگر با همین ذهنیت هم به بیست سال پیش برگردد باز مقابل خاتمی موضع بگیرد و از رقیب خاتمی حمایت کند. سخن او تنها بدین معنا است که در حق رقیب نباید اجحاف کرد و رقابت سیاسی جوازِ بی‌اخلاقی را نمی‌دهد.
اگر هم دریافتیم که ستمی به رقیب کرده‌ایم نباید مقابلِ عذرخواهی کردن، مقاومت کرد. زبان گشوده به عذرخواهی، فضیلت است. پیامِ بلندِ عذرخواهیِ حائری این است که، پاسداشتِ اخلاق مقدمِ بر پاسداری از عقیده است. یعنی نمی توان به بهانه دفاع از عقیده، اخلاق را ذبح کرد.


این نکته‌ای است که جای خالی‌اش در فرهنگ عمومی بسیار احساس می‌شود. عذرخواهیِ آیت‌الله حائری را باید بر دست گرفت و در شهر چرخاند و به همه یادآور شد که هنوز هم می‌توان به بازگشت اخلاق امیدوار بود. هنوز هم می‌توان به ایجادِ «مدینه‌ی اخلاقیِ نبوی» امید بست.
امروز در ایران، اخلاق عنصرِ غایبِ سیاست است. اتمسفر سیاست، سخت اخلاق‌گریز شده‌است. اقدامات حائری‌گونه، در این اتمسفر از پدیده‌های نادر است. همه باید چراغ‌های حائریِ دل‌مان را روشن کنیم و از خاتمی‌هایِ مظلومِ زندگی‌مان حلالیت بطلبیم تا در این دیار، اخلاق پرده از رویِ مستورش برگیرد.