از خلق برجام داخلی غافل ماندیم

غلامرضا کیامهر‪-‬ برجام، هدیه بزرگ و باارزشی بود که به برکت یک دیپلماسی فعال، خردمندانه و در حد استانداردهای تاریخ معاصر جهان، در برهه‌ای حساس به اقتصاد ما اهدا شد‌؛ هدیه‌ای که علاوه بر شش قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی جهان، شورای امنیت سازمان ملل متحد هم بر آن صحه گذاشت و آن ‌را به یک سند معتبر بین‌المللی و لازم‌الاجرا برای همه کشورهای جهان از جمله آمریکا تبدیل کرد‌؛ سندی که به قول خانم موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هیچ کشوری حتی آمریکا هم نمی‌تواند به تنهایی آن ‌را ملغی و باطل اعلام کند‌. حتی اگر فردی همچون دونالد ترامپ بر کرسی ریاست‌جمهوری آن تکیه زده باشد‌. برجام به ما امکان داد تا به بخش مهمی از میلیاردها دلار دارایی‌های بلوکه‌شده خود در خارج از کشور دسترسی پیدا کنیم‌. برجام باعث شد بسیاری از شرکت‌ها و موسسات مالی اروپایی و آسیایی که به خاطر تحریم‌ها از ما فاصله گرفته بودند، دوباره روابط و مراودات خود را با شرکت‌ها و موسسات مالی و بانکی ما از سر گیرند‌. توافق برجام به ما امکان داد تا برای تامین کالاهای صنعتی مورد نیاز خود به جای دلالان دست دوم و سوم منطقه‌ای، آنها را مستقیما به قیمت‌های پایین‌تر از کشورهای تولیدکننده خریداری و به کشور وارد کنیم‌. به برکت برجام زمینه برای نوسازی ناوگان هوایی فرسوده و از رده خارج ما فراهم شد و ایرلاین‌های ما توانستند برای خرید هواپیماهای نو و پیشرفته با کارخانه‌های بوئینگ و ایرباس قرارداد امضا کنند‌. برجام بعد از سال‌ها پای هیات‌های عالی‌رتبه اقتصادی اروپایی را به کشور ما باز کرد تا درباره گسترش همکاری‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری در ایران با طرف‌های ایرانی مذاکره کنند هرچند بخش خصوصی مثل همیشه غایب بزرگ در این دید و بازدیدها و گفت‌وگوها بود‌. گذشته از جنبه‌های اقتصادی، برجام سبب شد چهره‌ای صلح‌طلب، اهل مذاکره و تابع منطق دیپلماسی در برابر افکار عمومی مردم جهان به تصویر کشیده شود و به پدیده ایران‌هراسی که دستگاه‌های تبلیغاتی آمریکا و هم‌پیمانان آنها در منطقه‌ در سطح جهان ایجاد کرده بودند، تا حدود زیادی پایان داده شود و به‌طور خلاصه واقعه بزرگ و تاریخی برجام بعد از سال‌ها تحمیل تحریم‌های اقتصادی به ایران، شرایطی را به وجود آورد که اگر میان آن شرایط و ساختار اقتصادی و مدیریتی ما همخوانی لازم وجود می‌داشت تا امروز که حدود سه سال از آن توافق می‌گذرد، می‌توانستیم به دستاوردهای اقتصادی قابل توجهی دست یابیم و شالوده مستحکمی را برای مقابله قدرتمندانه‌تر با تهدید‌هایی که امروز از ناحیه رییس‌جمهور و کنگره آمریکا دوباره متوجه اقتصاد ما شده، ایجاد کنیم، اما در کمال تاسف باید بگوییم سخت مرتکب غفلت شدیم و فرصت‌سوزی کردیم و اجازه دادیم درهای اقتصاد و مدیریت کشور بر همان پاشنه‌ سال‌های قبل بچرخد‌. به منظور بهره‌گیری از میوه‌های درخت برجام حاضر نشدیم اختلاف سلیقه‌های سیاسی و جناحی را برای مدتی هم که شده، کنار بگذاریم و میان خود آتش‌بس اعلام کنیم‌. نظام شایسته‌سالاری واقعی را در انتصاب‌ها جایگزین رفیق‌سالاری و قبیله‌سالاری و قوم و خویش‌سالاری نکردیم و اجازه دادیم فرهنگ آزمون و خطا در سطوح بالای مدیریت اجرایی کشور همچون دهه‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کند‌. برای برداشتن قوانین و مقررات دست و پاگیر دیوانسالاری دولتی از پیش‌روی کارآفرینان و فعالان اقتصادی کاری کارستان انجام ندادیم، پیوسته درباره ضرورت بهبود فضای کسب‌وکار حرف زدیم اما هیچ گام موثر و ملموسی برای ایجاد جاذبه‌های سرمایه‌گذاری در کشور برنداشتیم‌. برای کوتاه ‌کردن دست رانت‌خواران از اقتصاد کشور و ریشه‌کن ساختن فرهنگ ویژه‌خواری که عامل اصلی آن، همان انتصاب‌های فامیلی و قبیله‌سالاری است، اقدامی انجام ندادیم‌. فعالان اقتصادی بخش خصوصی را از حاشیه به متن اقتصاد کشور نیاوردیم و موانع ساختاری را از پیش پای اصل 44 قانون اساسی و برنامه خصوصی‌سازی برنداشتیم، نظام کهنه مالیاتی را به سود فرهنگ کارآفرینی و اشتغالزایی اصلاح و روزآمد نکردیم و از فرسایش روحی و روانی و جسمی ارزش‌آفرینان و خالقان ثروت در پیچ و خم‌های تشکیلات دیوانسالاری دولتی و کاستن از هزینه‌های آن که همچون بختک بر سر اقتصاد کشور افتاده است، سخت غفلت ورزیدیم و در یک کلام به موازات خلق واقعه سترگ برجام هسته‌ای، خلق برجامی در ساختار اقتصادی و مدیریت کشور را به دست فراموشی سپردیم و گمان کردیم برجام به دست آمده از دوسال مذاکرات نفسگیر با شش قدرت نظامی و اقتصادی بزرگ جهان به تنهایی می‌تواند نجات‌بخش اقتصاد ما از گرداب مهیب مشکلاتی که به آن گرفتار شده است، باشد‌.
ای بسا اگر در فاصله رسیدن به برجام تا امروز مرتکب آن همه غفلت‌ورزی‌ نشده بودیم، هیات حاکمه آمریکا به خود اجازه این همه گستاخی و رجزخوانی ‌علیه برجام و روانه‌کردن سیل تهدیدها به سوی کشور ما را به خود نمی‌داد و ما تا این حد از خطر عملی شدن تهدید‌ها احساس نگرانی نمی‌کردیم‌. قدرت‌های بزرگ جهان الزامی ندارند که ما را دوست داشته باشند و برای اتخاذ هر تصمیمی، منافع ملی و اقتصادی ما را در نظر بگیرند‌. اما آیا خود ما چنین ملاحظات و الزاماتی را در ارتباط با منافع ملی و اقتصادی خودمان رعایت می‌کنیم؟ واقعیت‌های موجود به این سوال پاسخ منفی می‌دهد‌.
‏Kiamehr_gh@yahoo.com