حذف ایستگاه‌های میلیاردی و مقررات‌زدایی

اینکه بخواهیم بگوییم چرا فساد اتفاق می‌افتد باید ریشه‌ها را جست‌وجو کرد. برای بررسی موضوع فساد باید به این نکته بپردازیم که ببینیم در فرایند نظام تصمیم‌گیری کشور چه ایستگاه‌هایی وجود دارد که ارزشش میلیاردی است؟ اگر نیش قلم کسی ارزش میلیاردی داشت، فیل هم باشد به زانو درمی‌آید و این خودش یک خطر بالقوه است. بنابراین ما باید فرآیند تصمیم‌گیری کشور را مورد بررسی قرار دهیم، ایستگاه‌هایی که نیش قلمشان ارزش میلیاردی دارد را به اینکه از تصمیم گیری فردی خارج شود و به سمت تصمیم‌گیری سیستمی بیاید، تبدیل کنیم. مثلا در ایالات متحده 50 سال پیش برای مقابله با یک چنین موضوعی همه تصمیمات اقتصادی مهم را از طریق فرآیند پست انجام دادند. فرآیند پست ارتباط رخ به رخ و چهره به چهره افراد را از بین می‌برد و همه آدم‌ها لازم نیست که روبه‌رو و چهره به چهره مواجه شوند و این سیستم است که تصمیم می‌گیرد. ارسال ارتباطات از طریق پست انجام می‌شود و تصمیم گیری هم از طریق سیستم اتفاق می‌افتد. این امکان وقوع فساد را کم می‌کند، نقش افراد را به حداقل می‌رساند و نقش را از افراد می‌گیرد و به سیستم می‌دهد. این یکی از موضوعات مهم است که می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد. بنابرابن باید ایستگاه‌های میلیاردی را از بین برد و نیش قلم هیچ‌کس ارزش میلیاردی نداشته باشد و افراد به جای اینکه رخ به رخ با هم روبه‌رو شوند، نظام تصمیم‌گیری کارشان را انجام دهد. مطلب دوم، پدیده‌ای به نام «جنگل مقررات» است. در درس‌های مدیریتی می‌خوانیم که وقتی مقررات انبوه شد، وقتی جنگلی از مقررات به وجود آمد، در کشوی میز هر کادر اداری انواع مقررات وجود دارد که با این انواع مقررات می‌توان همه کار کرد. بر حسب اینکه آن فرد دلش بخواهد کاری را راه بیندازد یا نخواهد که کاری را راه بیندازد، هزاران برگه مقررات وجود دارد که به او همه جور امکان می‌دهد. اگر می‌خواهیم نظام اداری ما سالم شود، باید جنگل مقررات را از بین ببریم. به این پدیده مقررات‌زدایی می‌گویند که برای مبارزه با فساد مقرراتی است. بنابراین راه خروج از پدیده جنگل مقررات، مقررات‌زدایی است؛ یعنی آسان کردن مقررات. ببینید!
ادامه صفحه 16