حضور کودکان کار بازداشت‌شده در نشست جمعیت امام علی؛

«جهان صنعت»- نشست «بررسی جایگاه کودک در طرح جمع‌آوری کودکان کار» به مناسبت روز کودک در محل باشگاه هواداران جمعیت امام علی(ع) با حضور جمعی از کودکان و مادران سرپرست خانوار تحت حمایت جمعیت‌ برگزار شد. همچنین زهرا رحیمی، مدیرعامل جمعیت به عنوان تسهیلگر حضور داشت و مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک و ایثار خدادادی از فعالان مدنی نیز برای شنیدن صحبت‌ها حضور یافته بودند.
حضور کودکان کاری که در طرح «جمع‌آوری کودکان کار» دستگیر شده بودند و مادرانی که بالاجبار کودکان‌شان را برای کار می‌فرستند، حال و هوایی خاص به این جلسه بخشیده بود و مواجهه با موضوع مورد بحث را برای مخاطبان ملموس‌تر کرده بود. کودکان و مادران، از مشکلاتی که در طرح جمع‌آوری کودکان کار و زندگی‌شان در محلات حاشیه‌نشین داشتند، صحبت کردند. سخنرانان از ملیت‌های ایرانی، افغانستانی و پاکستانی بودند و به ابعاد گوناگون ایجاد کار کودک از منظر مهاجرت، اعتیاد، آسیب‌های اجتماعی محلات و ...پرداختند.
در این نشست ابتدا بیانیه جمعیت امام علی(ع) خوانده شد. در بخشی از این بیانیه آمده است‌: «وقت آن است که بیدار شویم و ببینیم سرنوشت صلح و سرنوشت کودکان این کره خاکی به هم گره خورده است. اگر در دنیای امروز، کودکان از مزارع و معادن گرفته تا چهارراه‌های شهرها و کارگاه‌های زیرزمینی و کارخانه‌های مدرن، در ازای کمترین میزان دستمزد استثمار می‌شوند، اگر در میانمار خردسالان را سلاخی می‌کنند یا به همراه خانواده، با شلاق آتش و رگبار گلوله، از خانه طردشان می‌کنند، در سوریه و یمن و لیبی و عراق کودکان از گلوله و دشنه جان سالم به در می‌برند و با بیماری‌های ساده و قابل پیشگیری و قابل علاج، قتل عام می‌شوند، اگر خاک بیشتر کشورهای این دنیا، نقطه امنی برای کودکی انسان ندارد، صلح نیز به همان اندازه نایاب و ناممکن می‌شود. باری! دست ما به صلح نمی‌رسد، چون کودکان را پاس نمی‌داریم.»
حضور کودکان و خانواده‌های ساکن در مناطق حاشیه‌ای از نکات قابل توجه این نشست بود و از مشکلاتی که در طرح جمع‌آوری کودکان کار و زندگی‌شان در محلات حاشیه‌نشین داشتند، صحبت کردند.


روایت دردناک کودکان کار از دستگیری‌شان
صغری یکی از کودکانی است که پیشتر تجربه دستگیری توسط شهرداری و بهزیستی را داشته و از شرایط سختی که آنجا تجربه کرده است، می‌گوید: «هیچ‌وقت بچه‌های دستفروش را نمی‌گرفتند. اولین بار بود که مرا به بهزیستی بردند. موهایم را از ته تراشیدند. بچه‌های زیادی از شش تا 18 سال در آنجا بودند و هیچ‌وقت بیرون نمی‌آمدند و غریبی می‌کردند. هیچ‌کس خوب با آنها برخورد نمی‌کرد. بچه‌هایی را که سه بار بیشتر بگیرند، دیگر رهایشان نمی‌کنند. بچه‌هایی هم که زندگی‌شان خوب نبود و پدر و مادرشان نمی‌توانستند نگه‌شان دارند، آنجا می‌ماندند.» او گفت: «در زندگیم خیلی سختی کشیدم و الان می‌خوام جبران کنم، می‌خوام درس بخونم و هیچ بچه‌ای سختی نکشه و مثل من نباشن که به یک آرزوش رسیده باشه و به یکی نه. من اگه جای رییس بهزیستی بودم، با بچه‌ها کاری نداشتم چون بچه‌ها مجبورن کار کنن. از خانواده بچه‌ها می‌پرسیدم که چرا بچه‌ها رو سرکار می‌فرستید؟ من برای اینکه مشکل حل بشه پیشنهاد می‌دادم پدرش رو کمپ بفرستند یا زندگیشون رو درست کنند یا پدرشون را خارج از مرز بفرستن.»‌
حنیفه یکی دیگر از کودکانی بود که از تجربه ناخوشایند خود در این طرح صحبت کرد: «با خواهرم فرار کرده بودم. سه تا پسر که با ما گدایی می‌کردن، هم فرار کردن. بعد از اینکه شهرداری اومد، بهزیستی هم رسید و ماشینش رو قایم کرد. و کسی که می‌خواست ما رو بگیره دستش می‌لرزید. ما حدود 30 هزار تومان تا 50 هزار تومان سه نفری با هم در‌میاریم و پول مواد پدرمون رو می‌دیم.»
معصومه، یکی از مادران سرپرست خانوار است که از مشکلات محله می‌گوید و از اعتیاد شوهرش و کار پسرش، رضا‌. با اینکه ایرانی است و اوراق هویتی دارد‌ اما بیمه ندارد و بسیار کار می‌کند. الان سه تا چهار سال است رضا به خاطر خانه علم جمعیت امام علی(ع) به مدرسه می‌رود و حقوقی که از سر کارش در پرس‌کاری می‌گیرد، 700 هزار تومان است و 12 ساعت کار می‌کند. او تاکید می‌کند: محیط خانه ما خوب نیست و معتادان زیادی دارد. حمام و بهداشت نیز ندارد.
همچنین می‌گوید: در یکی از میادین تهران دستفروشی می‌کنم و شهرداری آن را جمع می‌کند. اگر دستفروشی نکنم، بچه‌هایم گرسنه می‌مانند و اگر این کار را نکنم، بچه‌ها را باید سر کار بفرستم. پنج تا بچه دارم. شوهرم کار می‌کند. دو تا بچه مدرسه‌ای دارم.300 هزار تومان اجاره‌خانه دارم. وقتی جنس‌های ما را می‌برند باید تعهد دهیم تا پس بدهند. بعضی افراد هم هستند که اجناس‌شان را می‌فروشند و آدم‌هایی که از شهرداری می‌آیند، با آنها کاری ندارند. بچه‌هایم بعد از اینکه درس خوانده‌اند از پدرشان می‌پرسند چرا اعتیاد دارد و درس خواندن باعث شده به فکر فردایشان باشند.»
ملیحه، از مادران افغان، است. شروع به صحبت کردن در مورد وضعیتش می‌کند: «شوهرم پیرمرد است و مشکل شهریه داریم. یکی از دخترهایم را 16 روز گرفتند و یکی را 12 روز. هفته‌ای 30 تا 40 هزار تومان در‌می‌آوریم. شغلش سیب‌زمینی و پیازفروشی است و ناتوان. خودم می‌خواهم کار کنم تا بچه‌هایم سر کار نروند.»
مشکل‌شان کار کودک نیست، می‌خواهند در خیابان دیده نشوند
در بخش‌ دیگری از این برنامه‌‌ زهرا رحیمی، مدیرعامل جمعیت امام علی‌(ع) شروع به سخنرانی کرد. وی گفت: «ما شرایط مختلفی را می‌بینیم که مثل معصومه و زندگی و بچه‌هایش در پرس‌کاری، کار می‌کنند و ایرانی هستند و اوراق هویتی دارند اما ناچارند بدون بیمه بچه‌هایشان را سر کار بفرستند. می‌خواستیم کودکان زباله‌گرد را هم در این نشست بیاوریم‌ اما صاحب کارشان نگذاشت بیایند. این بچه‌ها و کودکانی که در پرس‌کاری‌ کار می‌کنند توسط سازمان‌های مربوطه دستگیر نشدند و این مساله نشان می‌دهد که مشکل، کار کودک نیست، بلکه دیده شدن آنها در خیابان است. چون اگر یک روز تهران کودک زباله گرد نداشته باشد، همه ما غرق در زباله می‌شویم. از طرفی کارگران افغان را می‌بینیم که بدون بیمه هستند و این کار باعث پایین آمدن قیمت ساختمان می‌شود و به دنبال کودک این کارگر هستند.» او ادامه می‌دهد: «توانمندسازی خانواده یکی از راهکارهایی است که کودک سر کار نرود. خانواده‌هایی که ما می‌بینیم، با اینکه سواد خواندن و نوشتن ندارند، به خاطر ناچاری آنها را سر کار می‌فرستند‌ ولی در یک خانواده اعتیاد را می‌بینیم و این خود مزید بر علت است که پدر و مادر حمایت از کودک، اولویت اولشان نیست و این هزینه صرف خرید مواد می‌شود. از سویی دیگر‌ یکی از دلایلی که برای کار کودک مطرح می‌شود، مهاجرت است ولی این موضوع علت کار کودکان نیست‌ چون خیلی از کشورها مهاجرپذیر هستند ولی کودکی را در چهارراه نمی‌بینید زیرا جایگاه کودک در چنین جامعه‌ای بالاست و از تمام‌ حقوق کودک توسط دولت‌ها برخوردارند. طبق گفت‌وگویی که با مردم انجام دادیم در رابطه با این طرح، مشاهده می‌کنیم بر بی‌فایده بودن این موضوع تاکید می‌شود‌ زیرا تا زمانی که این معضل حضور کودکان در خیابان را حل نکنید، چطور می‌توانید با جمع‌آوری، این مشکل را حل کنید.»
در این نشست همچنین خدادادی از فعالان اجتماعی بیان کرد: «مفهوم کودک کار را در بهترین حالت در خیابان داریم و اگر این بچه‌ها را این گونه در کارگاه‌های زیرزمینی به کار بگیرند، معلوم نیست چه رفتاری با این بچه داشته باشند و اعتماد اجتماعی که با زحمت سازمان‌های مردم‌نهاد طی سال‌ها در این کودکان ایجاد شده است، به یکباره نابود خواهد شد.»
گاهی اوقات حتی نمی‌دانیم فرستادن کودکان بدسرپرست به بهزیستی درست است یا نه
هیچ مادر و پدری حتی وقتی معتاد است، دلش نمی‌خواهد کودکش سر کار رود. این طرح بسیار مورد انتقاد سازمان‌های مردم‌نهاد قرار گرفت که دیگر فکر نکنیم مسوولان شهرداری و بهزیستی و دیگر بخش‌ها به خود اجازه چنین کاری دهند. اگر برای مردم حضور کودک در خیابان تفاوتی با عدم حضورش نداشته باشد، تقصیر ماست. الان هزینه آموزش‌و‌پرورش دو میلیون تومان برای هر کودک و 18 میلیون تومان برای هر زندانی است. این در صورتی است که همه کودکان نمی‌روند درس بخوانند و به فضاهایی برای کار کردن وارد می‌شوند که دیگر نمی‌توانند از آن خارج شوند. در واقع‌ اینکه افراد جامعه بدانند در چهارراه‌ها چه خبر است، وظیفه ماست.
مدیر‌عامل جمعیت امام علی‌(ع) در بخشی دیگر از سخنانش عنوان کرد: «مسایل امنیتی در رابطه با این موضوع مطرح می‌شود ولی ما می‌گوییم هیچ وقت یک نفر که جلوی چشم‌مان است، امنیت را از بین نمی‌برد ولی وقتی به کارگاه‌های زیرزمینی پناه ببرد، بستر هر‌گونه سوءاستفاده باز می‌شود. می‌توان گفت طرح جمع‌آوری کودکان کار در هر صورت‌ باعث عدم امنیت می‌شود. در این طرح دو راه‌حل اعلام کردند؛ بهزیستی یا رد مرز. خیلی از اتباع در آن اردوگاه سختی کشیدند. هر کودکی که رد مرز می‌شود، یک و نیم میلیون تومان باید به قاچاقچی انسان بدهد تا بتواند برگردد. از طرفی دیگر یکی از مشکلات، خود بهزیستی است که گاهی اوقات برابر با سرپرست بد کودکان، به آنها آسیب می‌رساند و ما نگران هستیم که آیا فرستادن این کودک به بهزیستی درست است؟»
همچنین ایثار خدادادی در بخش دیگری از سخنانش در رابطه با بهزیستی گفت: «ما شبه‌خانواده‌ای داریم که فردی در لحظه آخر اعدام خواسته اگر بچه‌اش از شبه‌خانواده بیرون آمد، به بهزیستی منتقل نشود. در همین سازمان مدیرانی داریم که به خاطر اسکان سه هزار کارتن‌خواب و فوت یک نفر از آنها حکم جلب از دادگاه دارند یا مدیری که برای نگرفتن دو ماه اجاره از یک خیریه که آن ساختمان وابسته به بهزیستی بوده، برایشان پرونده ساخته شده که رشوه گرفته‌اند ولی خیلی‌ها هم هستند که از کف خیابان خبر ندارند. همه جای دنیا سعی می‌شود مادر خودش کودکش را بزرگ کند یا شبه‌خانواده‌ای که اقوام نزدیک آن کودک باشند. از سویی دیگر‌ اعتماد به نفس کودک بعد از بزرگ شدن در مراکزی مثل بهزیستی، در جامعه کاهش می‌یابد و با برخوردهایی باعث کم شدن عزت نفس آن کودک می‌شوند.
برخی مسوولان اصلا از حقوق کودکان و معضلات آنان آگاه نیستند
مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک وزارت دادگستری نیز به عنوان دیگر سخنران این نشست عنوان کرد: «مشکلی که برای ساماندهی کودکان کار داریم، این است که بین مدیران و مسوولان و سیاستمداران، یک نفر تصمیم‌گیر نیست. در میان همه افراد تصمیم‌ساز و تاثیر‌گذار اعم از نماینده مجلس و شورای شهر و نمایندگان دستگاه‌های مختلف، گاه با افرادی مواجه می‌شویم که خود از حقوق کودکان آگاه نیستند و حرف‌ها و رویکردشان، کاملا مغایر با جایگاه کودکان در کنوانسیون حقوق کودک است. آنها بعضا کودک را به عنوان یک شخص مستقل که دارای حقوقی است، نپذیرفته‌اند. بهزیستی باید بازنگری اساسی در سیاست‌هایش بکند و اگر بخواهیم کار تقابلی با بهزیستی انجام دهیم، به نتیجه نمی‌رسیم‌ چرا‌که بیشتر راه‌ها در اجرا به بهزیستی
ختم می‌شود.»