آلزايمر مخالفان دولت

 فراموشي نوعي جهل است و جهل هم هيچ‌وقت به فضيلت تبديل نمي‌شود، اينكه تلاش كنيم امر واقع را تحريف كنيم و بر آن اصرار ورزيم و از پشت هر تريبوني تبليغش كنيم آن را به حقيقت تبديل نمي‌كند. قدرت، بالا بردن صدا و بهره‌مندي از مصونيت هم كاري از پيش نمي‌برد و ناراست را راست نمي‌كند. مواجهه مخالفان اعتدال با مساله برجام را مي‌توان با ابزار همين جملات بديهي تحليل كرد. در حال حاضر مواضع خصمانه ترامپ درباره برجام و تلاش او براي بر هم زدن آنچه نقطه قوت كارنامه اوباما مي‌داند، مخالفان دولت را بُراق و سرمست كرده است؛ به اين اميد كه از نمدي كه در امريكا مي‌مالند كلاهي بدوزند و آنچه در اين سال‌ها از دست داده‌اند به دست بياورند. آنها در ثانيه‌اي از ياد بردند كه برجام را «تركمانچايي» مي‌دانستند كه منافع دولت امريكا را تامين كرده و هيچ نيازي نمي‌بينند به مخاطبان‌شان توضيح دهند چرا امريكا مي‌خواهد برجامي كه دستاورد ايران از آن «تقريبا هيچ» بود را به هم بزند؟ آيا تصور دستاوردي كه از برهم خوردن برجام عايد اين گروه مي‌شود چنان هيجان‌انگيز است كه حرف‌هاي خود را از ياد برده‌اند؟
سوالي كه امروز بايد پرسيد اين است كه در صورت رخ دادن منفي‌ترين حالت ممكن (به بن‌بست رسيدن برجام) چه چيزي عايد شيفتگان وطني ترامپ مي‌شود؟ هيچ! پاسخي است كه رسيدن به آن وقت زيادي نمي‌برد.
اگر فرض كنيم اجماع جهاني عليه افراطي‌گري‌هاي ترامپ شكسته شود و او موفق شود اروپايي را كه برجام را الگويي موفق براي حل تنش‌هاي بين‌المللي مي‌داند به لغو برجام متقاعد كند و تمام كشورهايي را كه در يك پروسه 14 ساله چاره‌اي جز مذاكره با ايران نداشتند را از گذشته خود پشيمان كند، راهبرد كلان ايران در سياست خارجي چه تغييري مي‌كند؟ آيا مواجهه با دنيا را بر مذاكره ترجيح خواهد داد؟ ايراني كه 14 سال ميز مذاكره را ترك نكرد، اينك با رجزخواني‌هاي رييس‌جمهوري كه محبوبيتش در امريكا رو به كاهش است چنين خواهد كرد؟ ترامپ چقدر مي‌تواند كشوري كه برگ برنده‌اش، عدم استفاده تلافي‌جويانه از سلاح شيميايي در جنگ تحميلي و حرمت ديني استفاده از سلاح كشتار جمعي است را وادار به بازنگري در سياست‌هايش كند؟
درست است كه ترامپ فرق ميان جمهوري اسلامي ايران را با حكومت كمونيست كره شمالي نمي‌فهمد، اما آيا مخالفان دولت هم متوجه اين تفاوت نمي‌شوند؟
اگر به فرض بعيد ترامپ بتواند دستاورد دموكرات‌ها را از بين ببرد، باز هم ايران مذاكره‌كننده حرفه‌اي مي‌خواهد نه ماجرا‌جوي تازه‌كار. باز هم براي حل آن اتفاقي كه هنوز نيفتاده و اينجا عده‌اي به پيشوازش رفته‌اند، ديپلمات زبان‌بلدِ كاركشته لازم دارد و محتاج آنها كه با اشتون جز خاطره گفتن حرفي نداشتند، نمي‌شود و همه اينها يعني در صورت موفقيت ترامپ تغييري در وضعيت سياسي مخالفان روحاني ايجاد نمي‌شود.


نكته سياسي ديگري كه بايد به آن توجه كرد اين است كه موفقيت گفتمان اعتدال تا حد زيادي محصول نمايان شدن ناكارآمدي مخالفان او در 8 سال دولت مهرورزي بوده است. كارنامه ناموفق 8 سال ماجراجويي با هزينه ملت ايران و «زمين سوخته» و «مين‌گذاري» شده‌اي كه راه را بر تلاش‌هاي دولت سد مي‌كرد، با هيچ اتفاق بين‌المللي به كارنامه‌اي مثبت تبديل نمي‌شود و بازيگران آن سال‌ها را به قهرمان مبدل نمي‌كند.
مخالفان اعتدال بايد به اين سوال افكار عمومي پاسخ دهند كه چرا ترامپ مخالف برجامي است كه آنها صددرصد به نفع امريكا مي‌دانستند؟ اگر دستاورد آن هيچ بود و عهدنامه‌اي بود مانند تركمانچاي، حالا چرا ترامپ آن را به زيان امريكا مي‌داند؟
نكته دوم اينكه بديل و جايگزين مخالفان اعتدال براي برجام چيست؟ آنها چه آن زماني كه در قدرت بودند چه حالا كه در همه نهادهاي انتخابي، قدرت را به اصلاح و اعتدال واگذار كرده‌اند چه نسخه بديلي در جيب‌شان بوده كه از آن رونمايي نكرده‌اند؟ در حال حاضر تلاش آنها براي ناكارآمد جلوه دادن روحاني و چاپ تيترهاي درشت ناكارآمدي دولت ممكن است اميد مردم را از سياست نااميد كند. اما نااميد كردن مردم ميوه‌اي ندارد كه در دامن مخالفان دولت بيفتد. آنها باز هم در هر انتخاباتي مجبورند چشم‌شان به دهان روشنفكران و سياستمداران و هنرمنداني باشد كه مردم را به پاي صندوق‌هاي راي مي‌آورند و هر بار هم اين اتفاق بيفتد نام‌هاي مورد علاقه آنها از صندوق بيرون نمي‌آيد. بنابراين شايد بهتر باشد عجالتا به جاي تيترهاي ضدبرجام، وضعيت آب و هوا و مگس‌هاي سفيد را تيتر كنند. شايد به ياد آوردن نقش دولت مورد حمايت آنها در وضعيت كنوني محيط‌زيست براي مخاطب سخت‌تر از يادآوري كارنامه آنها در توافق هسته‌اي باشد.