تعجب از روحانی

نادر کریمی‌جونی- در حالی که اصلاح‌طلبان حاکم‌ در ایران، پرونده‌های پیچیده‌ای همچون مشکلات اقتصادی، بدعهدی آمریکا در موضوع برجام، تهدیدات امنیتی منطقه‌ای و تلاش کردستان عراق برای استقلال را روی میز دارند، محافظه‌کاران تدابیر جدیدی برای ضربه زدن به اردوگاه اصلاح‌طلبان اتخاذ می‌کنند. در این تدابیر البته تمهیداتی اندیشیده شده است تا از اهرم‌های تنبیهی به طور کامل و دقیق استفاده شود. روشن است که هراس از تنبیه شدن آن قدر قدرتمند است که می‌تواند سبب خود‌سانسوری و محافظه‌کاری چهره‌ها و رسانه‌ها شود.
البته روی کاغذ و برابر اظهارات رسمی ظاهرا اتفاق مهمی رخ نداده و همه چیز مطابق موازین قانونی پیش می‌رود، اما رویدادهای تعجب‌برانگیز دارد. از جمله دستگیری پر سر و صدای برادر رییس‌جمهور و آزادی وی به قید وثیقه هنوز و پس از گذشت چندین ماه هیچ سرانجامی نیافته و معلوم نیست اگر این پرونده آنقدر مهم بود که در روزهای پرالتهاب انتخابات عملیاتی شود، پس از پایان انتخابات چرا ناگهان سرد و به فراموشی سپرده شد؟ علاوه بر این درباره آنچه که جاسوس تیم هسته‌ای نامیده می‌شد چرا حکم ضعیف پنج سال زندان صادر شده است؟ آیا جاسوسی در ارشدترین نقطه نظام و در خاص‌ترین موضوع امنیت ملی که مستقیما رهبری بر آن اشراف داشته و تاثیر‌گذار بوده، حکمی در حد پنج سال زندان باید دریافت کند؟ نویسنده یادآوری می‌کند که حکمی در این حد معمولا برای معترضان خیابانی انتخابات 88 در نظر گرفته می‌شد. با این اوصاف آیا صدمه‌ای که به اصطلاح جاسوس تیم هسته‌ای به کشور وارد کرده در حد معترضان خیابانی انتخابات 88 بوده است؟ در گام دیگری برادر معاون اول رییس‌جمهور بازداشت شده است. این بازداشت، این پرسش را پدید می‌آورد که آیا چون فرد مناسب دستگیری در خانواده حسن روحانی وجود نداشته، برادر معاونش به دام دستگیری افتاده است؟ آیا قرار است برادر اسحاق جهانگیری نیز برای بهره‌برداری‌های بعدی مورد توجه قرار گیرد؟ از همه عجیب‌تر رفتاری است که با رییس دولت اصلاحات شده است. بر طبق اظهارات وکلای او، تصمیم‌های یک مقام قضایی تنها به رویت وی رسیده است.معلوم نیست در نظام قضایی ایران، «به رویت رسیدن» از چه موقع به جای «ابلاغ کردن» رسیده است. آیا کسانی که مفاد قابل اجرا را به رویت رییس‌ دولت اصلاحات رسانده‌اند از همکاران نظام قضایی بوده‌اند؟ آیا اعضای وزارت اطلاعات بوده‌اند؟ آیا از جمله ضابطان قوه قضاییه یعنی نیروی انتظامی یا سپاه بوده‌اند؟ آیا مفاد رویت شده حکم یا دستور قضایی بوده است؟ آیا این مفاد مصوبه یک مرجع امنیتی مانند شورای عالی امنیت ملی بوده است؟ آیا این مفاد نظر یک مقام ارشد تصمیم‌گیر نظام بوده است؟ آیا می‌توان به ادعای دادستان ویژه روحانیت استان تهران که گفته است هیچ تغییری درباره رییس دولت اصلاحات رخ نداده اعتماد و تصریح کرد که مفاد رویت شده ربطی به دستگاه قضایی نداشته است؟ یا اینکه عدم اطلاع این مقام استانی دستگاه قضایی ممکن است بدان معنی باشد که تصمیم‌گیران ارشدتر از او این مفاد قابل رویت را ارسال کرده‌اند؟ نگارنده نمی‌تواند تعجب خود را از رفتار حسن روحانی پنهان سازد. اظهارات دیروز روحانی در دانشگاه تهران هرچند از سوی بسیاری از اصلاح‌طلبان شایسته تقدیر و پشتیبانی خوانده می‌شود اما در واقع این اظهارات چه نتایج عملی در پی دارد؟ رییس‌جمهور هنوز در مورد تمدید حصر دو نامزد پیشین ریاست‌جمهوری که مسوولیت آن میان دستگاه قضایی و شورای عالی امنیت ملی دست به دست می‌شود، سکوت کرده است. رای‌دهندگانی که به حسن روحانی رای داده‌اند حق دارند بپرسند که حسن روحانی برای تحقق وعده‌های مدنی که در طول مبارزات انتخاباتی بیان کرده بود چه کرده است؟ و حاضر است چه هزینه‌هایی را بپردازد؟
آیا وقتی روحانی نمی‌تواند از حقوق دوستان نزدیک و اطرافیانش دفاع کند، شهروندان ایرانی می‌توانند امیدوار باشند که دولت تدبیر و امید از حقوق‌شان دفاع کند؟