نرم‌افزار احمدی‌نژاد را نداریم

غلامعلی حدادعادل اعتمادبه‌نفس خوبی دارد و روحی امیدوار! مثل اینکه هنوز به سازوکار جمنا امیدوار است و می‌گوید: «من نایب‌رئیس جبهه مردمی هستم. همین که 16میلیون رأی در مقابل حدود 24میلیون رأی تبلور یافت و این جدی‌شدن انتخابات، یک عاملش همین تشکیل جبهه مردمی بود.» و توضیح می‌دهد: «جلسه مجمع‌عمومی نگذاشته‌ایم، ولی مشورت‌های شورای مرکزی و هیات‌رئیسه مکرر و مفصل صورت گرفته و آمادگی پیدا شده تا با نگاه تازه‌ای فعالیت خود را ادامه دهیم.» این اظهارات، یعنی او و دوستانش امید زیادی به جمنا دارند. حدادعادل نقدپذیری روحانی را تایید می‌کند و در پاسخ به این سوال که آقای روحانی نقدپذیر هستند، می‌گوید: «لبخند که زیاد می‌زنند (می‌خندد). نمی‌دانم حالا، وقتی هم که چیزی به ایشان می‌گوییم با خوشرویی... نقدها را رد نمی‌کنند، گوش می‌کنند.» اما در مورد احمدی‌نژاد به‌نحو دیگری سخن می‌گوید: «من درباره آقای احمدی‌نژاد تعبیری دارم که آن پاسخ همه سوالات شماست. من می‌گویم آقای احمدی‌نژاد یک رایانه‌ای است که ما نرم‌افزارش را نداریم و نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه اتفاقی رخ می‌دهد.» حدادعادل در پاسخ به این سوال که «برخی‌ها بزرگ‌ترین اتهام اصولگرایان و طیف شما را در حمایت از دولت آقای احمدی‌نژاد می‌بینند؛ چنین اتهامی را قبول دارید؟»، گفت: «قبول دارم که این اتهام را به ما می‌زنند، اما نمی‌پذیرم. بنده خطاب به کسانی که این ایراد را می‌گیرند، حرفم این است که شما باید این تصمیم را در ظرف زمانی خود ارزیابی کنید؛ یعنی ببینید که انتخاب دیگر ما چه بوده است. اگر الان هم شرایط به سال‌های 84 یا 88 بازگردد، ما همان‌طور تصمیم می‌گیریم. آن تصمیم در آن لحظه درست بوده است؛ یعنی اتفاقاتی که بعد از تصمیمی رخ می‌دهد، نباید در ارزیابی تصمیم موثر گرفت. شما در سال 84 یک اطلاعاتی از شخصی به نام آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد دارید و بر اساس اطلاعاتی که از جناح رقیب دارید و نامزدهای رقیب آن زمان تصمیمی می‌گیرید و اگر بعدا اتفاقی افتاده که این می‌تواند آن تصمیم را مخدوش کند، کسی که آن زمان این تصمیم را گرفته، مقصر نیست، چون اینها بعد اتفاق افتاده است.» وی درمورد حقوقش هم چنین گفت: «من حقوق استادی از دانشگاه تهران می‌گیرم. پارسال که همین سروصدای حقوق‌های نجومی درآمد و از من پرسیدند، مثل اینکه 8میلیون 100هزار تومان گفتم.» حدادعادل درباره آیت‌ا... هاشمی هم می‌گوید: «فاصله من با ایشان در مجمع حدود یک‌مترونیم بود. گاهی در پایان جلسه از کنار ایشان رد می‌شدم، یک‌دقیقه می‌نشستم و صحبتی می‌کردم. اینکه چه گفته می‌شد بماند. من دوست داشتم ایشان جور دیگری رفتار کنند. شاید ایشان هم نسبت به من همین نظر را داشت.»