لاریجانی و رویای 1400

از بهارستان تا پاستور چند کیلومتری فاصله نیست اما برای پرواز سیاسی از بهارستان به پاستور باید جغرافیای رقابت‌های سیاسی پیچیده ایران را به خوبی شناخت تا به موفقیت در آن فرود آمد. کاری که از بین روسای مجالس ایران، مرحوم‌ها‌شمی به انجام آن موفق شد ولی بزرگان سیاسی چون روسای مجالس پنجم و ششم در آن باز ماندند. اما آیا علی لاریجانی ریاست چند دوره مجلس شورای اسلامی که پیش از این در انتخابات سال ۱۳۸۴ برای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شرکت کرده بود، می‌تواند موفقیتی مشابه‌ها‌شمی را برای پرواز از بهارستان به پاستور تجربه کند؟
حامیان لاریجانی به احتمال سناریوی شرکت او را برای انتخابات 1400 به رشته تحریر در می‌آورند تا در سایه این موفقیت خود نیز سهمی داشته باشند. اگر این احتمال را بپذیریم بهتر می‌توانیم رویه و رفتار سیاسی لاریجانی و حامیانش را در مجلس و بیرون از مجلس درک کنیم. اما طراحان سناریوی پاستورنشینی لاریجانی در سال 1400 برای موفقیت بیشتر می‌توانند عوامل شکست رئیس مجلس پنجم را بازخوانی کنند.آنها به احتمال با درس گیری از اشتباهات گذشته، مسیری متفاوت برای او رقم خواهند زد و حتی شاید برخی او را از نامزدی دوباره منصرف خواهند کرد.
مهم‌ترین نقطه قوت ناطق به نقطه ضعف او در انتخابات تبدیل شد. وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد و رئیس وقت کتابخانه ملی ایران، در مقایسه با ناطق در آن مقطع زمانی چهره کمتر شناخته‌ای برای عامه مردم بود اما فاصله گیری او از قدرت رسمی، جذابیت‌های شخصی و حتی چهره‌ای و استفاده او از ادبیاتی متفاوت که برای اقشار کمتر توجه شده مانند زنان، جوانان، اقلیت‌های قومی و دینی جذابیت ویژه‌ای داشت موجب شد تا ناطق که در مجلس و دولت وقت، ارتباطات دوستانه و نزدیکی با نخبگان سیاسی داشت شکستی معنادار را تجربه کند. این شکست نه شکست ناطق، بلکه شکست قدرت رسمی از قدرت غیر رسمی و پتانسیل‌های آزاد شده اجتماعی بود. پتانسیل‌هایی که حاصل مطالبات مردمی در قالب بعد دوم و مغفول انقلاب اسلامی یعنی بعد جمهوریت آن بود.
علی لاریجانی نیز از نقاط قوتی مشابه ناطق و حتی فراتر از او برخوردار است که بیشتر آنها در قالب قدرت رسمی قرار می‌گیرند و اگر افکار عمومی به عنوان منبع اصلی قدرت غیر رسمی بخواهند در مقابل آن جبهه گیری نمایند این نقاط قوت می‌تواند به نقاط ضعف او تبدیل شود. هر چند بیشتر اعضای خانواده لاریجانی، در سمت‌های مهم و کلیدی قدرت رسمی هستند و قدرت علی لاریجانی برای نفوذ در میان نخبه‌های سیاسی به واسطه آنها بسیار وسیع خواهد بود، اما برخی اشتباهات، خود به مانعی مهم برای او تبدیل خواهد شد. البته اگر همانند انتخابات سال ۱۳۸۴ توسط رقبا، رقیبی جدی به حساب نیاید، از گزند این آسیب در امان خواهد ماند!


لاریجانی و نخبه‌های سیاسی حامی او ممکن است به هوای گیر افتادن اصلاح‌طلبان در جبر سیاسی، به حمایت آنها دلخوش باشند و راهی را که روحانی و جناح به اصطلاح اعتدال پیمودند آنها نیز بپیمایند! اما ذکر چند نکته در این میان ضروری است:
الف- روحانی در مرحله انتخابات از ادبیات اصلاح‌طلبان اقتباس کرد و به این شیوه با جلب نظر حامیان اصلاح‌طلب، آنها را متقاعد کرد که می‌تواند بخشی از مطالبات جریان اصلاح‌طلبی را حداقل در حد و اندازه شعار و حرف، طرح یا نمایندگی کند. هرچند او در عمل تا این لحظه، نماینده خوبی برای اجرا و تحقق این مطالبات نبوده است. اما لاریجانی نه در مرحله طرح و نه در مرحله اجرا نمی‌تواند مطالبات اصلاح‌طلبی را نمایندگی کند.
ب- در داخل جریان اصلاح‌طلبی نقدی جدی علیه اصلاح‌طلبی نیابتی در حال شکل گرفتن است. این نقد مانع از آن خواهد شد که اصلاح‌طلبان در انتخاب لاریجانی به عنوان گزینه‌ای که مطالبات آنها را نمایندگی کند به توافق برسند. به احتمال اصلاح‌طلبان گزینه اصلی خود را مطرح خواهند کرد.
ج- ادبیات مورد استفاده لاریجانی مورد پسند بخشی از نخبگان جامعه است. از طرف دیگر او همیشه در مسند قدرتهای رسمی بوده و هرگز به خود اجازه و فرصت آن را نداده است که بیرون از قدرت رسمی، نگاهی منتقدانه داشته باشد و با خود انتقادی از پتانسیل قدرت غیر رسمی به نفع خود استفاده کند. او هرگز در مسند قدرت تنزل نکرده و در مسندهای رسمی به جای افت و خیز قدرت، خیز قدرت را تجربه کرده است. این مسئله موجب می‌شود که افکار عمومی نتوانند حس مشترک قوی را با او داشته باشند. آنها به احتمال خواهند گفت «لاریجانی همه چیز در اختیار داشته است. او دیگر با کدامین دغدغه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی پا به صحنه گذاشته و چه چیزی را می‌خواهد تغییر بدهد که موفق به انجام آن نشده است؟!»
با همه اینها لاریجانی سیاستمداری باهوش است. او با رصد افکار عمومی و تحلیل آنها به خوبی می‌دانست که نباید از حوزه تهران نامزد بشود چراکه به احتمال یا از این حوزه موفقیتی نخواهد داشت یا در صورت موفقیت در رده‌های اول نخواهد بود و این برای کسب کرسی ریاست مجلس او را دچار مشکل خواهد کرد!؟ او با این هوش سیاسی به احتمال تصمیم عاقلانه‌ای اتخاذ خواهد کرد، مگر اینکه تحت فشار شدید حزبی قرار بگیرد.
هنوز زود است درباره انتخابات 1400 گمانه زنی کنیم اما تحلیل سناریوی آینده سیاسی کشور می‌تواند از هم‌اکنون برای احزاب و نخبگان سیاسی و حتی مردم آگاهی بخش باشد تا تصمیم‌هایی عاقلانه برای آینده خود بگیرند.