ژست مخالفت!

 «من مخالفم» ؛ تکیه کلام مشهور یک منتقد سینمایی که به واسطه صدها بار تکرارش در یک برنامه تلویزیونی و یادداشت‌های او تبدیل به لقب او نیز شد. برخی بر این عقیده بودند که این شکل از مواجهه آن منتقد با فیلم‌های سینمایی ناشی از توجه جامعه ایرانی به «ژست مخالفت» است. واقعیت آن است که با نگاهی دقیق‌تر به لحظه‌های زندگی روزمره‌مان می‌توانیم اثر این بیماری اجتماعی را به راحتی مشاهده کنیم.  توجه‌مان در اتفاقات و وقایع بیشتر به چه افراد و رسانه‌هایی جلب می‌شود؟ کدام نظرات برایمان از جذابیت بیشتری برخوردار است؟ میزان توجه‌مان به دلایل موافقان یک پدیده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و. . . بیشتر است یا آن هنگام که مخالف آن پدیده مشغول بیان نظراتش است؟ به نظر می‌رسد که کسر قابل توجهی از ما مردم بیشتر توجه و تمایل‌مان به مخالفان هر موضوعی است و کمتر به آن‌چه موافقان می‌گویند توجه نشان می‌دهیم و همه‌مان به نوعی دچار «ژست مخالفت» هستیم. توجه صرف به «نیمه خالی لیوان» در هر موضوعی از روابط شخصی گرفته تا اتفاقات بزرگ در دنیای سیاست را می‌توان از همین زاویه بررسی کرد. می‌توان گفت که اساساً مخالف‌خوانی را برابر با سواد و شجاعت می‌دانیم و اعلام موافقت با یک موضوع را به اصطلاح عامیانه‌اش برابر با «ماله کشیدن» قرار می‌دهیم. مشکل کجاست که همه ما در درون خود یک نفر مانند آن منتقد سینمایی که در ابتدای این نوشتار از او یاد شد داریم که در بیشتر مواقع اوست که اظهارنظر می‌کند، یا بهتر بگوییم اعلام مخالفت می‌کند؟ شاید بتوان علت واقعی این بیماری همه‌گیر اجتماعی را در توجه بیش از حد نشان دادن به واکنش اطرافیان دانست. شاید لازم است کمی رهاتر از واکنش جامعه اظهارنظر کرد و اینقدر به دنبال تایید گرفتن از جامعه‌ای که مخالف خوانی را برابر با سواد و آگاهی می‌داند نبود.
یکی از مصادیق این «ژست مخالفت» را می‌توان در نوع واکنش‌ها به انتخاب‌های رییس‌جمهور برای کابینه دوازدهم هم مشاهده کرد. به این معنا که بخشی از واکنش‌های منفی به انتخاب‌های روحانی که از سوی حامیان دولت شاهدش بوده و هستیم لزوماً به عملکرد گذشته و یا برنامه‌های آینده منتخب روحانی باز نمی‌گردد و بیشتر ناشی از همین «ژست مخالفت» است. این سخن به آن معنا نیست که علت تمامی مخالفت‌ها همین بوده است و یا انتخاب‌های رییس‌جمهور برای دولت دوازدهم ایده‌آل‌اند. قطعاً نه! برخی از انتخاب‌های روحانی مشخصاً برخلاف وعده‌های اویند اما می‌توان این سیل مخالفت‌ها با این موضوع را از این زاویه نیز به نظاره نشست و ریشه‌های جامعه‌شناختی آن را مورد بررسی جدی قرار داد.