رفتن مایکل فلین به نفع ایران نیست

صلاح‌الدین هرسنی*
به کار گماشتن فلین در پست امنیت ملی ایالات متحده ناشی از ضرورت‌های آمریکای عصر ترامپ بود چراکه در باور جمهوریخواهان گفتمان معطوف به مماشات اوباما سبب تضعیف هیمنه و هژمونی آمریکا شده بود. بنابراین ترامپ این امکان را برای جریان‌های دست‌راستی به وجود آورد که بخواهند از الگو‌های جدیدی در هدایت سیاست خارجی بهره گیرند.در همین راستا علت اصلی انتخاب فلین به مقام مشاور امنیت ملی تلاش برای تکرار الگو و مدل دوران جنگ سرد در هدایت سیاست خارجی بود چراکه الگوی دوران جنگ سرد می‌توانست مسوولیت شورای امنیت ملی رابه جای یک نهاد مشورتی، به مسوولیت یک نهاد سیاستگذاری تبدیل کند. بنابراین تعقیب این راهبرد همان‌گونه که ترامپ تاکید داشته و دارد، می‌تواند مطلوبیت فراوانی را همانند دوران کیسینجر و برژینسکی و کاندولیزا رایس نصیب آمریکا کند. به واقع انتخاب فلین آن هم با الگو‌های مبتنی بر شدت عمل پاسخی به این ضرورت آمریکای عصر ترامپ بود.
فلین با اتخاذ الگو‌های نظامی‌گری با توجه به سطح تهدیدات که علیه ایران به‌کار بسته بود، تلاش داشت با نظامی‌گری و ماجرا‌جویی‌های هدفمند میزان تاثیرگذاری مسوولیت و ماموریت خود در کنترل و مهار ایران چه از طریق تحریم‌های سازمان‌یافته و چه با حمله نظامی، افزایش دهد. اما در شرایطی که کمتر از یک از ماه از شروع کارش در مقام مشاور امنیت ملی آمریکا می‌گذشت، مشخص شد او با سفیر روسیه پیش از انتخابات آمریکا درباره تحریم‌های دولت وقت به گفت‌وگو پرداخته بود؛ رویدادی که سبب شد دونالد ترامپ در روز‌های گذشته از مایک فلین بخواهد به بهانه نزدیکی با روسیه از مقام مشاور امنیت ملی استعفا دهد و به تعبیری به خاطر دروغگویی در این زمینه به معاون رییس‌جمهور اخراج شد. در بدو امر کناره‌گیری یک چهره ضدایرانی که شمشیرش را از رو علیه ایران بسته و تهدیداش گوش فلک را کر کرده بود، حرکتی به جلو و نکته مثبتی به حساب می‌آید چراکه با غیبت او در تصمیم‌گیری‌ها تا میزانی از تنش و سطح تهدیدات خواهد کاست و لااقل شرایط را از وضعیت منازعه فزاینده خارج خواهد کرد اما در یک لایه عمیق‌تر، کناره‌گیری مایکل فلین نشان می‌دهد که قبل از آنکه به سود ایران باشد به ضرر آن است. این فرضیه از دو جهت قوت می‌گیرد؛ اول آنکه تداوم حضور فلین در مقام مشاور امنیت ملی با توجه به تمایلات روسی او می‌توانست موجب جلوگیری از فشار آمریکا بر ایران شود. به عبارت دیگر روسیه اهرمی بازدارنده برای فشار آمریکا بر ایران بود و چه‌بسا که با چراغ سبز‌های ترامپ به جرح و تعدیل می‌رسید یا اینکه فلین می‌تواست با گرایشات روسی خود در تعدیل رویکرد دولت ترامپ به ایران نقش مهمی ایفا کند. دوم آنکه بخش اعظمی از نخبگان اجرایی آمریکا از راهبرد روسی‌گرایی ترامپ و برخی از اعضای کلیدی کابینه‌اش از جمله رکس تیلرسون در وزارت امور خارجه شکایت دارند و سخت عصبانی هستند به‌گونه‌ای که در شرایط حاضر تمایلات ضدروسی در ساختار سیاسی آمریکا آن هم بر سر ماجراهای مهندسی کردن و دخالت در انتخابات نسبت به گذشته افزایش یافته و با توجه به هشدار‌های راهبردی راهبردشناسان، امید به گشایش روابط سیاسی میان مسکو و واشنگتن اساسا امری دیریاب و با موانع ساختاری مواجه شده است. در این شرایط جانشینی که ترامپ انتخاب می‌کند چه‌بسا تا این اندازه افراط‌گرا و ضدایرانی نباشد. از طرف دیگر عدم حضور فلین و سایر عناصر ضدروسی می‌تواند به سردی روابط ایران و روسیه و فاصله‌گیری آنها در مناسبات راهبردی کمک کند. شواهد و قرائن نشان می‌دهد به جهت جلوگیری از تکرار گاف‌های سیاسی و همچنین استعفاهای محتمل دیگر، ترامپ به سوی گزینه‌ای برای جانشینی می‌رود که با مسکو همسو نباشد. به همین جهت است که می‌توان گفت برکناری مایکل فلین لزوما به نفع ما نیست و چه‌بسا با انتخاب گزینه‌های ضدروسی ایران ضرر کند.
* مدرس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل
S.Harsani.k@gmail.com