جاده‌ها، کشتارها و دیگر هیچ!

در زمینه حمل‌و‌نقل شهری و بین‌شهری، امور فنی جاده‌ها یا اتومبیل‌ها، نگارنده نه فرد مطلعی است و نه تخصص شغلی و تحصیلی آن را دارد. گرچه چندان تفاوتی هم نمی‌کند! آنها که در این زمینه تخصصی دارند، چه کرده‌اند که از امثال من انتظار می‌رود، درحالی که خانواده‌ها در سکوت عزیزانشان را به خاک سرد می‌سپارند؟ احتمالا تعجب خواهید کرد، اما موضوع حوادث جاده‌ای و شهری در ایران به یک مبحث قابل توجه در مطبوعات و رسانه‌های بین‌المللی و به یک مبحث اجتماعی در حوزه آسیب‌شناسی روانی-اجتماعی ایران تبدیل شده و این سوال را مطرح کرده که در جاده‌های ایران چه خبر است که به‌گفته مدیرکل راهداری و حمل‌و‌نقل جاده‌ای استان یزد میزان مرگ‌ومیر در آنها تقریبا با هفته‌ای یک سقوط هواپیمای مسافربری برابری می‌کند؟ حد نگرانی اکنون تا به آنجا رفته که براساس آخرین اطلاعات چنین حوادثی تاثیر بسیار بدی بر صنعت توریسم ایران گذاشته که البته دو نمونه آن را نگارنده شخصا در وین تجربه کرده است. تلخ وگزنده است، اما فرشته مرگ، در بخش کارتکس حمل‌و‌نقل، به‌خاطر حضور در جاده‌های ایران، فرصت زیادی برای سرکشی به دیگر نقاط جهان را ندارد! دوشنبه‌شب، در کمال تاسف و ناباوری بار دیگر خبر سقوط یک اتوبوس بین‌شهری، نزدیک تهران (در منطقه‌ای موسوم به جاجرود) و کشته‌شدن عده زیادی منتشر شد، درحالی که هنوز افکار عمومی داخلی و بین‌المللی از شوک و تاثر کشته‌شدن نخبگان دانش‌آموز در جنوب ایران خارج نشده‌اند. در این میان چه کسی مقصر و قرار است کدام فرد، نهاد مسئول یا رئیس کمپانی به پای میز محاکمه کشانده شود؟ تا آنجا که شنیده شده (درست یا غلط نمی‌دانم)، گفته می‌شود مفاد قوانین تردد در ایران به‌لحاظ مفاد و استحکام تفاوت خاصی با بقیه دنیا ندارند‌. این سخن شاید درست باشد، اما جدای از بی‌مبالاتی‌های انسانی در همه حوزه‌ها، مشکل عمده در به ترازو بردن، سبک و سنگین و یا منعطف‌کردن این قوانین هنگام اعمال و اجرا توسط مجریان است. احتمالا همه، موارد متعددی از تخلفات رانندگی را دیده و حتی تجربه کرده‌اند.
ادامه صفحه 16