روزنامه فرهیختگان
1396/06/15
پلهپله تا اسلامیشدن دانشگاهها
فرهیختگان: هفته گذشته بود که علیاکبر ولایتی، رئیس هیات موسس و هیاتامنای دانشگاه آزاد اسلامی به دغدغه اصلی دانشجویان و دانشگاهیان درباره حضور برخی از استادان معاند با جمهوری اسلامی ایران و ضداسلام اشاره و عنوان کرد: «بعضی از استادان در دانشگاه آزاد اسلامی طوری حرف میزنند که انگار ضدانقلاب سر کلاس است، بهصراحت میگویم که اینها را قبول نداریم و نمیپذیریم کسی در این دانشگاه حرف ضدنظام بزند. هر کسی که میخواهد با ما همکاری کند باید به ملیتمان، قانون اساسی و حکومت احترام بگذارد و جمهوری اسلامی ایران را قبول داشته باشد. تبلیغ ضدانقلاب و ضداسلام نباید در کلاسهای ما باشد.» همین چند جمله کافی بود تا امیدها در دل دانشگاهیان و علاقهمندان به جامعه بزرگ علمی کشور برای پیدا کردن راهحلی منطقی و درست درخصوص برخورد با اینگونه استادان زنده شود؛ چرا که پیشتر شاهد حضور اینگونه استادان در کلاسهای درس به ویژه کلاسهای مربوط به رشتههای علوم انسانی بودهایم و با توجه به تاکیدات چندین باره مقام معظم رهبری مبنیبر اسلامیسازی دانشگاهها و علوم انسانی، توجه مسئولان به این مهم از جمله مسائل مهمی است که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت. در این گزارش نگاهی داریم به تاکیدات مقام معظم رهبری در بحث اسلامیسازی دانشگاهها و همچنین با چند تن از دانشجویان و استادان در این خصوص به گفتوگو نشستهایم. مروری بر نظریات رهبر معظم انقلاب درباره نهضت علمی کشورخویشتنداری دینی و پیشرفت علمی؛ الزامات دانشگاه کارآمد مقام معظم رهبری در دیدارهای سه سال اخیر خود که با استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاههای کشور برگزار کردند نکات مهمی را درباره غربی بودن دانشگاهها، اهمیت رشد علمی، نهضت اسلامی، جایگاه استاد و... به مسئولان دانشگاهی کشور گوشزد کردند که در ذیل بخشهایی از سخنان ایشان در سالهای مختلف آورده شده است: مقام معظم رهبری در دیدار ماه مبارک رمضان گذشته خود با استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها با غربی دانستن دانشگاههای کشور عنوان کردند: «ببینید، برادران و خواهران عزیز! دانشگاه، به شکل غربی دانشگاه یعنی همین که امروز ما داریم -البته ما از گذشته خودمان خیلی خبر نداریم؛ نمیدانیم آن دانشگاهها یا مدارسی که امثال خواجهنصیرها و ابنسیناها و خوارزمیها و خیامها و میردامادها و شیخبهاییها را تربیت کرد، چهجوری بوده؛ متأسفانه اطلاع درستی از آن نظامهای آموزشی (و به یک معنا) نظامهای دانشگاهی قرنهای گذشته خودمان نداریم؛ جزء کمکاریهای ما، یکی این است- که بهوسیله غرب ابداع شد و به همه کشورهای دنیا از جمله به کشور ما هم صادر شد. سه جنبه مهم در این دانشگاه به این شکل وجود دارد: یک جنبه این است که مرکز علم است؛ یک جنبه این است که مرکز نوآوری و نگاه نو به مسائل است، چون مجموعه جوانند، نگاه نوآور به مسائل نوطلبی، نوآوری وجود دارد، دانشگاه مرکز این است؛ یک جنبه دیگر جنبه اثرگذاری در محیط کشور و محیط جامعه است. دانشگاه جزء اثرگذارترین مراکز در مجموعه کشورها [است]؛ در همه جوامع اینجور است و مخصوص کشور ما هم نیست که اثرگذار است؛ حالا این اثرگذاری، یا بهوسیله کارهای فرهنگی و نوشتن و تولید فرهنگی است، یا بهوسیله کارهای سیاسی است، یا بهوسیله کارهای مبارزاتی است؛ انواع و اقسامی دارد این اثرگذاری. این سه جنبه دانشگاه است. از روزی که دانشگاه در کشور ما به وجود آمده است، عوامل سلطهگر -که بر سیاستهای کشور مسلط بودند، کاملا تسلط داشتند بر همه ابعاد کشور و زوایای کشور؛ هم اطلاع داشتند، هم نفوذ داشتند، هم هر کار میخواستند میکردند- در مورد جنبه اول از سه جنبه دانشگاه، کارشان عبارت از این بود که نگذارند در جنبه علمی، ما به یک حرکت طبیعی متناسب با استعداد ایرانی برسیم؛ دست پیدا نکنیم. اینها شواهد دارد، اینها حرفهایی است که سند دارد، شاهد دارد که بعدا، مختصرا عرض خواهم کرد. در مورد جنبه دوم که جنبه نوآوری است، آن را بهکلی در اختیار گرفتند؛ یعنی کاملا تسلط بر آن جنبه پیدا کردند. در مورد جنبه سوم، سعی کردند اثرگذاری دانشگاه بر محیط خارج را مدیریت کنند؛ حالا انواع و اقسام شکلهای مدیریت؛ چه از طریق دستگاههای فرهنگی وابسته به خودشان، چه حتی از طریق دستگاههای امنیتی، سعی کردند مدیریت کنند؛ یعنی در واقع یک سلطه همیشگی، دائمی، بهطور نامحسوس -و در مواردی هم محسوس- بر دانشگاه ما وجود داشته از همه این سه جهتی که مورد نظر است. البته دانشگاه جزء مهمترین مراکزی بود که به نهضت اسلامی و نهضت امام لبیک گفت. هیچ نظام دانشگاهی مستقری این را ایجاب نمیکرد، اقتضا نمیکرد، اما در عین حال شما دیدید دانشگاه وارد شد. خب حالا اغلب شماها آن دوره را درک نکردید، اهمیت این لبیک دانشگاه به نهضت امام برای اغلب شما برادران و خواهران جوان که اینجا حضور دارید معلوم نیست، اما برای ما که آن زمان را از نزدیک دیدیم، اهمیتش مشخص است. این لبیک در حالی بود که فکر چپ -افکار مارکسیستی- در دانشگاه ترویج میشد. این را من به شما عرض بکنم؛ افکار مارکسیستی در دانشگاه ترویج میشد، اینجور نبود که بهطور عادی [رایج شود]؛ نه، کمک میکردند؛ کمک میکردند برای مقابله با افکار اسلامی در دانشگاه.» ایشان همچنین در دیدار سال 95 به کارآمدسازی و وظیفه دانشگاه در این خصوص اشاره و عنوان کردند: «کارآمدی بر دوش کیست؟ همه زحمتی که ما داریم میکشیم برای همین است که این کارآمدی به وجود بیاید. کارآمدی را چه کسی [محقق] میکند؟ آن انسان عالم، صبور، مجاهد فیسبیلا...، برای خدا کار بکن، که برای خودش کیسه ندوخته و کار را بلد است و وارد میدان میشود و شجاعانه انجام میدهد، کارآمدی کار او است. ما دنبال این هستیم. این کجا تربیت میشود؟ عمدتا در دانشگاهها. پس مساله برمیگردد به دانشگاه؛ باید دانشگاه را آراسته به آن خصوصیاتی کرد که کشور فردا، کشور بیستسال بعد و ایران بیستسال بعد به آن احتیاج دارد. مساله دانشگاه اینقدر مهم است. خب، این چیزهایی که ما گفتیم الزاماتی دارد، این الزامات را من در چند سرفصل خلاصه کردهام: پیشرفت علمی لازم است، انضباط اخلاقی لازم است، خویشتنداری دینی در محیط دانشگاه لازم است، بصیرت سیاسی لازم است، احساس هویت و افتخار به هویت لازم است. دانشجوی ما باید احساس هویت ایرانی اسلامی بکند و به آن افتخار بکند. اینها چیزهای واجب و لازمی است که باید مراعات بشود تا آنچه میخواهیم تحقق پیدا کند؛ هرکدام نباشد، یک پایه لَنگ است. حالا اگر مجال شد درباره هرکدام چند کلمهای عرض میکنیم. خب، اینکه بنده گاهی اوقات راجع به این اردوهای مختلط و کارهای خلاف و اینچیزها مدام تذکر میدهم، این را حمل بر خشکهمقدسی نکنند؛ اینها ایراد به وجود میآورد، اینها اشکال به وجود میآورد و محیط دانشگاه را از آن شکلی که باید و لازم است خارج میکند. اینکه ما در مقابل اینچیزها بیتفاوت باشیم، درست نقطه مقابل آنچیزی است که ما امروز از دانشگاه توقع داریم و در دانشگاههایمان به آن نیاز داریم.» ایشان همچنین در دیدار سال 93 اولین نکته مهم در بحث دانشگاهها را نهضت علمی دانستند و گفتند: «نکته اول مربوط به همین نهضت علمى کشور است. این موضوع به نظر بنده خیلى مهم است. مساله حرکت علمى کشور، به نظر من یکچیز اساسى است براى حیات آینده ملت ما و جامعه ما، بلکه به یک اعتبار براى حیات دنیاى اسلام. ما سالهاست - شاید 10سال، 12سال است - که روى مسائل علم تکیه میکنیم و پاسخ هم داده است؛ یعنى حقیقتا حرکت علمى و نهضت علمى در کشور شروع شده است و پیش رفته است و کارهاى بزرگى انجام گرفته است - که نمونه آن را از استادان محترم شنیدید و نمونهها خیلى بیش از آن چیزى است که این دوستان در اینجا بیان کردند - کار شروع شده است و واقعا در دنیا هم شناخته شده این حرکت علمى کشور و در واقع رونمایى شده از نهضت علمى کشور عزیز ما، لکن آنچه من را دچار دغدغه میکند، این است که ما این حرکتمان هنوز به نقطه ثبات نرسیده است. ما مثل کسانى هستیم که در یک سراشیبى تند، داریم به طرف بالا حرکت میکنیم. بله، حرکت کردهایم، پیش هم رفتهایم، کارهاى زیادى هم انجام گرفته است، اما وسط راهیم؛ به دلایل مختلف در نیمه راهیم - من حالا نمیخواهم خیلى در این زمینه تفصیل بدهم؛ خب، صحبت کردهایم در جاهاى مختلف، به مناسبتهاى مختلف عرایضى را عرض کردهایم - در این سربالایى تند که داریم حرکت میکنیم، اگر توقف کردیم، این توقف با عقبگرد همراه خواهد بود؛ توقف دیگر نیست. اگر حرکت ما از دور افتاد، بازگرداندن این نهضت، این حرکت، این شتاب علمى مشکلتر خواهد بود؛ این دغدغه ماست. من میخواهم عرض بکنم به این حرکت علمى باید با همه توان نیرو رساند، مدد رساند، باید کار کرد؛ مبادا وضعیتى پیش بیاوریم که این حرکت متوقف بشود؛ مطلب اول ما و مطلب اصلى ما این است.» عضو هیات علمی واحد تهرانشمال در گفتوگو با «فرهیختگان»:
استادانی که مباحث ضددینی مطرح میکنند، به کرسیهای آزاداندیشی نمیآیند یدا... حبیبی، عضو هیاتعلمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در گفتوگو با «فرهیختگان» گفت: «طبق گزارشهایی که به دستمان رسیده و میرسد، برخی از استادان در بعضی دانشکدهها و دانشگاهها به جای اینکه نقش هدایتگری دانشجویان را برعهده بگیرند، کلاسهای درس را تعطیل کرده و صحبتهایی ضداسلام و ضدانقلاب را بیان میکنند که این مساله اصلا خوب نیست.» او ادامه داد: «یکی از دلایلی که شاهد حضور چنین استادانی در دانشگاهها هستیم این است که هیچگونه نظارتی از سوی مدیریت دانشگاهها و دانشکدهها بر عملکرد استادان وجود ندارد و شاید استادی در حوزه رشته تخصصی خود و از لحاظ علمی در جایگاه خوبی باشد ولی این دلیل نمیشود که در مسائل سیاسی و اسلامی هم دارای تخصص باشد.» عضو هیاتعلمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بیان داشت: «رها کردن مجموعه علمی دانشگاهها و دانشکدههای ما در حوزه سیاسی به مصلحت نبوده و نیست، در حالی که هر جا افراد متدین، مومن و انقلابی مدیریت دانشگاهها و دانشکدهها را برعهده گرفتند ما شاهد رعایت مسائل مربوط به انقلاب و اسلام از سوی استادان بودهایم و هر کجا این فضای دانشگاه رها شده، شاهد فعالیت چنین استادانی هستیم.» حبیبی تصریح کرد: «قطعا جای بحث مسائل سیاسی و مسائل دینی در کلاسهای درس نیست و باید در دانشگاهها فضایی را برای بحث و تبادل نظر دانشجویان اختصاص دهیم تا دانشجویان بتوانند سوالات و نقدهای خود را مطرح و برای آنها جواب پیدا کنند، با این حال از آنجا که چنین فضاهایی در دانشگاههای ما وجود ندارد استادانی نیز که به دنبال سوءاستفاده هستند از این خلاء استفاده کرده و کلاسهای درس را تبدیل به کلاسهای ضدانقلاب و ضداسلام میکنند.» او بیان داشت: «یکی از مولفههای مهم در برخورد با اینگونه استادان مساله گزینش است و باید استادان از لحاظ اخلاق، خط فکری، دیدگاه، منش و رفتار به درستی گزینش شوند، از سوی دیگر امروزه هیچ نظارتی روی عملکرد استادان وجود ندارد و همین مساله باعث شده برخی استادان به راحتی چنین بحثهایی را در کلاسهای درس بیان کنند.» عضو هیاتعلمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال گفت: «یکی دیگر از اقدامات مهمی که باید در دانشگاهها و دانشکدههای ما درخصوص این استادان انجام شود، برخورد مدیریت دانشگاه با آنهاست، البته منظور از برخورد، برخورد سلبی نیست بلکه باید برخورد ایجابی با آنها صورت گیرد تا بتوان به راهحلی درست رسید.» حبیبی تصریح کرد: «گاهی شاهد هستیم که برخی دانشجویان نیز گزارشهایی از عملکرد و رفتار اینگونه استادان به مدیریت و مسئولان دانشگاه ارائه میدهند که طبیعتا باید این گزارشها مورد بررسی دقیق صورت بگیرد و در صورت صحت آن، نسبت به عملکرد آن استاد برخورد ایجابی صورت بگیرد.» او اظهار داشت: «قطعا رهاسازی استادان در دانشگاهها به هیچ عنوان کار درستی نیست و باید روی رفتار و عملکرد آنها به صورت دقیق و منظم نظارت انجام شود، چراکه امروزه استادان ما در کلاسهای درس و به صورت یکطرفه اقدام به ارائه نظرات خود میکنند و دانشجویان نیز که ذهنیتی نسبت به مسائل ندارند، نمیتوانند در برابر استادان به بحث و گفتوگو بپردازند، البته در اصل چنین استادانی به هیچ عنوان نمیخواهند در کلاس فضای نقد و تبادل نظر شکل بگیرد.» عضو هیاتعلمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در همین زمینه افزود: «بیشتر اینگونه استادان نیز حاضر نیستند در کرسیهای آزاداندیشی حضور پیدا کرده و مسائل و دیدگاههای خود را در آنجا مطرح کنند، چراکه کرسیهای آزاداندیشی فضای بحث و تبادل نظر است ولی آنها ترجیح میدهند دیدگاههای خود را در کلاسهای درس بیان کنند.» حبیبی خاطرنشان کرد: «البته عنوان میشود حضور در کرسیهای آزاداندیشی برای آنها مشکلات امنیتی ایجاد میکند که باید برای آن نیز راهکاری در نظر گرفته شود؛ چراکه شخصا در زمان تنظیم برنامه راهبردی دانشگاه آزاد اسلامی حضور داشتم و معتقدم از آنجا که عدهای میگویند صحبت در کرسیهای آزاداندیشی چون در محیط رسمی به شمار میرود، تبعات امنیتی و... برای آنها در پی دارد، بنابراین نیازمند در نظر گرفتن راهکاری برای آن هستیم.» برخی استادان به جای آزاداندیشی، ساختارشکنی میکنند علیرضا تسلیمی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره حضور استادان ضداسلام و ضدانقلاب در دانشگاهها گفت: «از این دست استادان که وقت کلاسهای درس را صرف صحبتهای ضددین و ضدانقلاب میکنند، در دانشگاهها داریم و حتی در دانشگاه خودمان نیز یکی از استادان بیشتر از آنکه درس را به دانشجویان تدریس کند، صحبتهای ضدانقلابی و ضداسلام بیان میکند.» مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند اظهار داشت: «امروزه علاوهبر استادانی که چنین صحبتهایی را در کلاسهای درس بیان میکنند، شاهد حضور افرادی حتی در پستهایی مانند بسیج استادان هستیم که صحبتهایشان درباره زیرسوال بردن شهدای مدافع حرم و تخطئه حجاب و... است، هر چند با صحبتهای علیاکبر ولایتی مبنیبر اینکه اینگونه استادان جایی در دانشگاه آزاد اسلامی ندارند، امیدواریم مشکل دانشگاهها در این عرصه بهزودی حل شود.» تسلیمی اظهار داشت: «دانشگاههای کشور ما در طول چند سال اخیر نخالههای علمی را جذب کردهاند و به همین دلیل است که امروزه شاهد حضور چنین استادانی در دانشگاهها هستیم که به راحتی درباره اسلام نظرهای خلاف واقع میدهند و صحبتهای ضدانقلابی را در بین دانشجویان و نسل جوان بیان میکنند.» مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند گفت: «یکی از مسائل اصلی برای جلوگیری از حضور چنین استادانی در دانشگاهها این است که در جذب اعضای هیاتعلمی دقت بیشتری داشته باشیم، البته متاسفانه برخی از افراد که مسئولیت گزینش اعضای هیاتعلمی را برعهده دارند، خود دچار مشکلات عقیدتی و سیاسی هستند، همچنین باید حضور نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه پررنگتر شود.» او با بیان اینکه هیچکس با آزادی بیان در دانشگاهها مخالف نیست، تصریح کرد: «در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی مارکسیستها در دانشگاهها حضور فعالی داشتهاند و امروزه نیز هیچ کس با آزاداندیشی در دانشگاهها بهعنوان جامعه علمی و دانشجویی مشکلی ندارد، ولی اینکه خودمان با دستهای خودمان 99 درصد افرادی را که دیدگاههای ضداسلام و ضدانقلاب دارند جذب کنیم و به آنها حقوق بدهیم، نهتنها مساله قابل قبولی نیست بلکه مشکلساز هم خواهد بود.» تسلیمی در همین زمینه افزود: «قطعا آزاداندیشی با ساختارشکنی دو مقوله متفاوت است و در حقیقت استادانی که در کلاسهای بحثهای ضداسلام و ضدانقلابی مطرح میکنند، به دنبال آزاداندیشی نیستند، بلکه آنها کاملا ساختارشکنی کرده و هیچسیستم نظارتی نیز بر عملکرد آنها وجود ندارد.» دانشگاه با ۲ واحد درسی، اسلامی نمیشود
رضا ابراهیمی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانشمال در گفتوگو با «فرهیختگان» گفت: «در دانشگاههای کشور به وفور استادانی را میبینیم که نان انقلاب اسلامی را میخورند و در امنیت و آسایشی که جمهوری اسلامی ایران برای آنها ایجاد کرده، زندگی میکنند ولی صحبتهایی را در کلاسهای درس مطرح میکنند که در ضدیت با اسلام و انقلاب اسلامی است.» او ادامه داد: «مباحثی که در ضدیت با اسلام است بیشتر در دانشگاهها و دانشکدههای علوم انسانی توسط استادان بیان میشود و دلیل این امر هم آن است که استادان رشتههای مختلف علوم انسانی آثاری را خوانده و تدریس میکنند که ترجمه شده آثار غربی و فرهنگ این کشور است و قطعا چنین استادانی نمیتوانند بیانگر سبک زندگی اسلامی و ایرانی باشند.» ابراهیمی ادامه داد: «قطعا برگزاری کلاسهای دروس رشتههای مختلف علوم انسانی باید مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد تا بعد از پیدا کردن ایرادها، بتوانیم شیوه امام و مقام معظم رهبری را درخصوص رشتههای علوم انسانی پیاده کنیم، متاسفانه ما هنوز نتوانستهایم مباحث علوم قرآنی را در علوم انسانی پیاده کنیم و تنها یک یا دو واحد درس با موضوع قرآن در رشتههای علوم انسانی داریم و اگر قرار است بحث اسلام و اسلامی کردن علوم انسانی بهطور جد مطرح و پیگیری شود باید به قرآن که بهترین کتاب ما در حوزه اسلام به شمار میرود، رجوع کنیم.» او با بیان اینکه قطعا شیوههای سلبی در برخورد با استادانی که بحثهای ضداسلام و انقلاب در کلاسهای درس بیان میکنند، جواب نمیدهد، ادامه داد: «متاسفانه بسیاری از مطالبی که اینگونه استادان بیان میکنند به جزئی از باورهای آنها تبدیل شده است و اینگونه نیست که با برخوردهای سلبی بتوانیم آنها را از مسیر فعلی خود جدا کنیم، از سوی دیگر بسیاری از آنها خودشان نیاز به کمک دارند تا بتوانند راه درست را پیدا کنند.» مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال تصریح کرد: «یکی دیگر از مشکلات ما در دانشگاهها این است که هنگام جذب استادان و اعضای هیاتعلمی اصلا به این مساله که خط فکری آنها چیست، فکر نمیشود و به هیچ عنوان دیدگاههای آنها به صورت ریشهای مورد بررسی قرار گرفته نمیشود، از سوی دیگر خروجی کلاسهای بسیاری از این استادان نیز مورد ارزیابی قرار نمیگیرد، در حالی که قطعا با انجام این کار میتوانیم جلوی بسیاری از مشکلات فعلی را بگیریم.» ابراهیمی گفت: «استادانی که چنین مسائلی را در کلاسهای درس بیان میکنند، در حقیقت نان انقلاب اسلامی را میخورند ولی در عمل از پشت به انقلاب اسلامی و اسلام خنجر میزنند که این مساله اصلا قابل قبول نیست و باید با چنین استادانی صحبت شود تا شاید بتوان با این کار افکار اشتباه آنها را از بین برد.» باید در دانشگاهها فضای عقلانیت و گفتوگوی دائمی شکل بگیرد
سیدمحمدرضا موسوی، دبیر کرسیهای آزاداندیشی سازمان بسیج دانشجویی در گفتوگو با «فرهیختگان» گفت: «متاسفانه استادانی داشتهایم که کلاسهای درس را تعطیل میکنند و به مباحث سیاسی و ضداسلامی میپردازند و به شخصه در کلاس این آنان حضور داشتهام. این استاد وقت کلاس را که باید به درس، تدریس و تعمیق دانشجویان در تخصص مربوط به آن تخصیص یابد به صحبت کردن از عقاید و نظراتی اختصاص میداد که نهتنها با اصول و عقاید مذهبی فرهنگی ما زاویه داشت بلکه هیچارتباطی هم با تخصصش نداشت.» وی با بیان اینکه آزاداندیشی در مقابل جمود فکری و هرج و مرج است، اظهار داشت: «اینکه کسی بخواهد با شعار آزاداندیشی دست به اشاعه افکار ضاله بزند و اجازه ایجاد فضای پاسخگویی به شبهات و نقد افکارش را هم ندهد خلاف آزاداندیشی و اخلاق و ادب نقد است. البته اینکه استادی به مسالهای نقد داشته باشد نهتنها عیبی ندارد، بلکه ظرفیتی برای اصلاح یا ارتقایش نیز خواهد بود و کسی نباید با این فضا مخالفت کند. اگر این فضا در دانشگاهها و فضای نخبگان ما به وجود بیاید انتظار جامعه متعالی دور از ذهن نخواهد بود.» دبیر کرسیهای آزاداندیشی سازمان بسیج دانشجویی تصریح کرد: «اگر استادان ما بهعنوان نخبگان فضای علمی کشور منطق محور و آزادانه حرف علمی و نقادانه خود را در مورد مسائل و چالشها و علوم مختلف بیان کنند و نقد دیگران را هم نسبت به نظرات خودشان بهمنظور تقویت یا اصلاح خود بشنوند ظرفیت بزرگی برای فضای علمی کشور خواهد بود؛ اما اینکه استادی بدون تخصص و خارج از چارچوب، عقاید و افکار خود را که در بسیاری از مواقع هم با واقعیت و منافع جامعه و کشور در تضاد است در کلاسهای درس که برای تربیت نیروی کارآمد و متخصص کشور است، بیان کند خلاف آزاداندیشی و مصالح جوانان ماست. دبیر کرسیهای آزاداندیشی سازمان بسیج دانشجویی گفت: «استادان علوم انسانی درسخوانده مکتب غرب هستند و متاسفانه علاوهبر اینکه تنها علوم غربی را فراگرفتهاند، قواعد فکر کردن و اندیشیدن هم در آنها نهادینه شده و تعداد زیادی از آنان معتقدند که پارادایمها و قواعد فکر کردن فقط همان قواعد غربی است و چون انقلاب و مبانی انقلاب با مبنای فکری و اندیشهای غرب در علوم انسانی در تقابل است برخی از استادان این رشته بعضا خود را در جبهه غرب و در مقابل اندیشه انقلابی میبینند.» او در همین زمینه افزود: «این تقابل، خود را در دانشگاههای ما نشان میدهد و میبینیم که این استادان گاهی کلاس درس را بدون اجازه نقد دادن به دانشجویان و استادان منتقد، به جبهه مقابله با انقلاب و دفاع از غرب تبدیل میکنند که خود حکایت از جمود فکری در علوم انسانی در دانشگاههای ما دارد.» شهریه دانشجویان نباید به جیب استادان ضداسلام و ضدانقلاب برود وحید شورابی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با «فرهیختگان»، درباره صحبتهای علیاکبر ولایتی مبنیبر اینکه در دانشگاه آزاد اسلامی جایی برای مبلغان ضداسلام و انقلاب وجود ندارد، گفت: «متاسفانه برخی از استادان ما چه در دانشگاه آزاد اسلامی و چه سایر دانشگاهها به جای اینکه به مباحث درسی بپردازند، زمان کلاس را صرف مسائل سیاسی با چاشنی سیاهنمایی علیه انقلاب اسلامی میکنند و در مقابل نیز به هیچ عنوان پاسخگوی سوالات و انتقادات دانشجویان نیستند.» شورابی بیان داشت: «قطعا همه اعضای هیاتعلمی و حتی استادانی که حقالتدریس هستند هنگام عضویت در هیاتعلمی و حضور در کلاسها باید صلاحیت عمومی و تخصصیشان مورد تایید قرار بگیرد. حال چطور پای برگهای را امضا میکنید که به آن پایبندی ندارید، قطعا آنها در وهله اول صداقت خود را زیرسوال میبرند و باید آنها را برای عدم صداقت کنار گذاشت.» مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: «در سر کلاس یکی از درسهایمان یکی از استادان صحبتهایی را در نقد کلیت انقلاب اسلامی مطرح کرده بود و حتی زمانی که به او گفتیم میتوانیم کرسی آزاداندیشی برگزار کنیم و او در کنار یکی دیگر از استادان که نظر مخالف دارد، به مناظره بپردازد، نهتنها قبول نکرد بلکه عنوان کرد که حضورش در کرسیهای آزاداندیشی باعث میشود مسائل امنیتی و انضباطی برای او ایجاد شود، هر چند هیچ کدام از دانشجویان حاضر در کلاس صحبتش را قبول نکردند.» مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی گفت: «البته زمانی برخی از دوستان ما به دنبال ایجاد مصونیت قضایی برای این قبیل استادان بودند تا حضور آنها در کرسیهای آزاداندیشی مشکلی را برایشان ایجاد نکند، در حالی که آنها امروزه به راحتی در دانشگاهها و کلاسهای درس صحبتهای خود را مطرح میکنند و هیچ مشکلی نیز ندارند.» شورابی گفت: «انتظار از مسئولان دانشگاه این است که با چنین استادانی برخورد شود؛ چراکه نمیتوان در جمهوری اسلامی ایران تربیون را در اختیار کسانی گذاشت که یکطرفه صحبت کنند.» او خاطرنشان کرد: «در دانشگاه آزاد اسلامی که پول استادان توسط شهریه دانشجویان پرداخته میشود، برخورد با اینگونه استادان از انتظارات اصلی دانشجویان است و نباید پول دانشجویان به جیب استادان ضدانقلاب و ضداسلام برود و در مقابل مردم که برای انقلاب اسلامی هزینه دادهاند در برخی از نیازهای اصلی خود با مشکل مواجه شوند.» او خاطرنشان کرد: «دانشگاه آزاد اسلامی پسوند اسلامی دارد و قطعا مطالبه ما این است که جلوی این استادان در دانشگاه گرفته شود؛ چراکه دانشگاه آزاد اسلامی جای استادان ضداسلام و ضدانقلاب نیست.» برای اسلامی شدن دانشگاهها چه کنیم محمدحسین سیاحطاهری، دانشجوی دکتری جامعهشناسی در مقالهای برخی سوالات اساسی پیرامون اسلامی شدن دانشگاهها را مطرح کرده و به آنها پاسخ داده است؛ سوالاتی که هر کدام شاید نیازمند یک مقاله جداگانه باشد. بخشی از این مقاله به شرح زیر است.
میزان اهتمام متولیان امر به مساله اسلامی کردن دانشگاهها چقدر بوده است؟ آیا مشکل در نبود اراده برای اجراست یا نبود امکانات؟ نتوانستهاند یا نخواستهاند؟ تصور ابتدایی بسیاری از منتقدان این است که مسئولان متولی اسلامی شدن دانشگاهها به لحاظ شخصی اعتقادی به اسلامی شدن نداشتهاند و از روی عمد اهتمام لازم را برای اجراییکردن این مساله به خرج نمیدادهاند. برخی نیز وضعیت کنونی دانشگاهها را به شرایط زمانی و سیاسی ربط میدهند که برای مثال در دوره اصلاحات متولیان اسلامی شدن این مساله را به مرور به فراموشی سپرده و ضد آن عمل کردهاند و در دولت کنونی هم این جریان انحرافی و لیبرالی موجود در دولت است که نمیگذارد فرآیند اسلامی شدن دانشگاهها به نتیجه برسد! واقعیت این است که اگرچه تصمیمهای شخصی افراد از ابتدای انقلاب اسلامی روند اسلامیکردن دانشگاهها را تند یا کند کرده است، قاطبه جریان متولی این فرآیند در دورههای سیاسی مختلف افرادی متعهد، دغدغهمند و دلسوز تشکیل میدادهاند که بنا به فهم خود اقدامی را در این راستا صورت دادهاند. از ابتدای انقلاب دهها نهاد و صدها نفر از نخبگان تلاش کردهاند برای اسلامی شدن دانشگاهها کاری انجام دهند؛ از تشکیل ستاد اسلامی کردن دانشگاهها گرفته تا شورای عالی انقلاب فرهنگی، جهاد دانشگاهی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، سازمان سمت و دهها موسسهدیگر همگی قصد داشتهاند گامی برای اسلامی شدن بردارند و نمیتوان تمام ایشان را به عناد و کارشکنی متهم کرد.
آیا مسئولان متولی اسلامی کردن دانشگاهها تعریف مشخصی از اسلامی کردن را پذیرفتهاند؟ آیا بدون داشتن تعریف مشخص از «دانشگاه اسلامی» و «علم دینی» میتوانیم به دانشگاه اسلامی برسیم؟ آیا به نظریه جدیدی برای اسلامی شدن دانشگاهها نیاز است یا همان نظریههای قبلی کفایت میکنند؟ متاسفانه بعد از گذشت سی و چند سال از انقلاب اسلامی، باید گفت که همچنان بین مسئولان و متولیان امر در رابطه با تعریف «دانشگاه اسلامی» اختلاف نظر وجود دارد و تعریف واحد و مشخصی مورد توافق قرار نگرفته است، اما در مجموع میتوان گفت گستره قلمرو اسلامی شدن از ابتدای انقلاب بسیار افزایش پیدا کرده و در مجموع بین مسئولان فهمی عمیقتر در این رابطه حاصل شده است. در دوران کنونی اگرچه هنوز کسانی هستند که اسلامی شدن را صرفا با احداث نمازخانه، اخراج استادان ضدانقلاب و اصلاح وضعیت پوشش دانشجویی همسان میگیرند اما بسیاری از مسئولان امروز معتقدند اقدامهای فوق، دردی را دوا نخواهد کرد و این ساختار دانشگاهی است که باید اصلاح شود؛ متون درسی باید تغییر کند؛ فضای حاکم بر دانشگاه باید فضای تعلیم و تربیت باشد و از همه مهمتر علم دینی بر دانشگاهها حاکم شود. دیگر آنکه اگرچه داشتن تعریف مشخص از دانشگاه اسلامیبه لحاظ «رتبی» اهمیت اولی دارد، اما لزوما انجام هر اقدامی برای اسلامی شدن بدان وابسته نیست؛ چون مسائل تئوریک و علمی ـ بهویژه در حوزه علوم انسانی ـ از سنخ صفر و یک نیست که جواب مشخص داشته باشد و پاسخ به این مسائل به راحتی به دست نخواهد آمد و بر این اساس نباید تمامی اقدامهای مربوط به اسلامی شدن را متوقف به رسیدن به تعریف مشخص کرد.
در واقع اگر اسلامی شدن منوط شود به اینکه ابتدا «نظریهاسلامی شدن دانشگاهها» تولید شود آنگاه این سوال پیش میآید که چگونه و بر چه اساسی میتوان بین نظریههای مختلف به علم دینی و دانشگاه اسلامی یکی را مبنای کار اسلامی شدن قرار داد؟ از حدود 10 رویکرد به علم دینی کدام یک را و به چه دلیل باید پذیرفت؟ و آیا اساسا برای مسائل علمی میتوان راهحل سیاسی ارائه کرد؟ چقدر میتوان به اسلامی شدن از راه ساختارهای دولتی امیدوار بود؟ آیا اساسا با فعالیت ستادی دانشگاه اسلامی میشود یا باید به سراغ خود دانشگاهها رفت؟ بسیاری از امور اگر از جانب دولت سیاستگذاری نشود هیچکس به صورت فردی توانایی اصلاح آن را نخواهد داشت؛ برای مثال نقش دولت در اسلامی کردن ساختار اداری دانشگاه، تدوین آییننامههای ارتقا و جذب استادان، تغییر سرفصل دروس، ساعات تدریس، عناوین پژوهشی و... واضح است. همچنین برخی فعالیتهای ترویجی (رسانهای، فرهنگسازی، همایشی و...) در ایجاد دانشگاه اسلامی و نیل به علم دینی نیز با سیاستگذاری دولت تقویت میشود. اما باید توجه داشت که حضور دولت لزوما به معنای کافی بودن اقدامهای دولتی نیست و بوروکراسی دولتی یکی از موانع اساسی در پیشبرد امور در ایران است و اینکه تصور شود با سیاستگذاری و ابلاغ صرف مصوبات، کاری از پیش خواهد رفت، تصوری خام خواهد بود. باز هم تجربه نشان میدهد که با مکانیسمهای مجازات – پاداش و با استفاده از افرادی که منش کارمندی دارند و به صورت از سربازکنی کار را انجام میدهند، اسلامی شدن حاصل نمیشود و نیاز به افرادی معتقد و دغدغهمند، چه در دولت و چه در خارج آن است تا این فرآیند را پیگیری کنند. باید روحیهای جهادی با تلاشی عالمانه تلفیق شود و جنبشی فراگیر سرتاسر دانشگاهها را در بر بگیرد تا روندی رو به رشد داشته باشیم. واقعیت این است که بسیاری از متولیان اسلامی کردن دانشگاهها اهمیت چندانی برای جمعهای کوچک استادی و فعالیتهای دانشجویی قائل نیستند و تصور نمیکنند که خیلی از این دانشجوهای عادی که در گروههای کوچک مطالعاتی و پژوهشی جمع شدهاند، تاثیراتی به مراتب بیشتر از این فعالیت ستادی دارند و اگر از همین آب باریک حمایت به عمل آید جویها و رودها تشکیل خواهد شد. حتی نگاه سیاستگذاران به بدنه استادان، محدود به همین ۱۵- ۱۰ استاد عضو یا همکار شورای عالی انقلاب فرهنگی و بدنهی دولت است. از این حیث اگر حکم به تعمد نتوان داد، به کمکاری مفرط مجموعههای سیاستگذار در ارتباط و حمایت بدنه دانشگاهی میتوان حکم کرد.
راهکار اصلی اسلامی شدن دانشگاهها چیست؟ اگر فرآیندی بودن اسلامی شدن را پذیرفتهایم، به نظر میرسد راهکار اصلی اسلامی شدن، از نوع فرآیند باشد. بنابراین هر راهکاری که تحمیلی، ضربتی و کوتاهمدت باشد محکوم به شکست خواهد بود. از نظر نگارنده راهکار اصلی اسلامی شدن دانشگاهها «ترویجی» است. البته ترویج به معنای اعم کلمه، ترویج سند دانشگاه اسلامی، مفهوم اسلامی شدن، دعوت کردن از استادان مختلف و نیز درگیرکردن بدنه استادان و دانشجویان منتقد، اجرای مشارکتی فعالیتهای لازم همه و همه را شامل میشود. باید روی جمعهای کوچک ولی عمیق دانشجویی- استادی سرمایهگذاری کرد تا نتیجه کار احتمالا بعد از هشت تا10 سال به دست آید و البته طی این مدت روند فعالیتها مرتب رصد و پایش شود.
سایر اخبار این روزنامه
پلهپله تا اسلامیشدن دانشگاهها
با 10 میلیون تا 500 میلیون تومان چه میتوان کرد؟
سه گانه سرداران شهید با «جهانآرا» تکمیل شد
دانشگاه اسلامی یک «باید» است برای ادامه راه
صحن دانشگاه سکوی قهرمانی/ مردم، قهرمان بیسواد را نمیخواهند
طرح «روزگار جوانی» را من نوشتم نه اصغر فرهادی
پشت صحنه جنایتهای میانمار
واقعیت فوتبال و پیشداوریهایی که نباید کرد