موزه «دورهمی»به ما چه می‌دهد؟

برنامه «دورهمی» به اتمام رسید، برنامه‌ای با فراز و فرودهایی از استقبال و توجه مردم، انتقادات بسیار به اظهارنظرهای مدیری، حواشی زیادی چون جدا شدن برخی از عوامل اصلی از گروه یا نوع برخورد مدیری با میهمانان و امثال آن. این برنامه در نوع خود یکی از متفاوت‌ترین اجراها را داشت و وجهه‌ای جدید از تولید برنامه طنز در صدا و سیما بود، با اینکه این انتقاد بر آن وارد بود که از یک برنامه «talk show» هندی الگوبرداری شده بود. اینکه این برنامه راه همکاری‌های دوباره مدیری با تلویزیون را باز و فرصت برای علاقه مندان آثار او فراهم کرد را باید به فال نیک گرفت. ضمن اینکه این برنامه در برهوت سال‌های اخیر تلویزیون از عدم برنامه‌های جذاب و سرگرم کننده، غنیمتی بود و حضور متفاوت مدیری به عنوان مجری هم در این جذابیت بی تاثیر نبود. همچنین جذب یک اسپانسر و سرمایه گذار جدی به چرخه تولیدات تلویزیون اتفاقی قابل توجه بود، سرمایه گذاری که مسبب تولید فیلم سینمایی مدیری هم شد اما سوای از همه این اثرات مثبت، این برنامه در حالی به پایان رسید که یک سؤال جدی را بی‌پاسخ گذاشت.
***
یک سؤال بی پاسخ مانده
این برنامه در هر قسمت یک گزینه همیشگی و تکرار شونده داشت و آن هم سؤالی بود که در پایان گفتگو از میهمانانش می‌پرسید و از آنها می‌خواست که هدیه‌ای به رسم یادبود به «موزه دورهمی» اهداء کنند. این بخش از برنامه یکی از عوامل جذابیت و متفاوت این برنامه شده بود، هر چند پیش از این نمونه‌ای از این رویکرد را در برنامه طنز دیگری که اتفاقا در شبکه «نسیم» تولید می‌شد یعنی برنامه «خندوانه» انجام شده بود. در آن برنامه هم از میهمانان درخواست می‌شد که در مسئولیتی اجتماعی مشارکت کنند و بازتاب خوبی هم داشت. تفاوت این درخواست در برنامه «دورهمی» این بود که قرار تدارک موزه‌ای از این هدایا بود. ایده برپایی این موزه در ایران و آن هم برای برنامه‌ای محبوب، دست اول و جدید بود و پیامدهایی داشت. اینکه یک برنامه محبوب بتواند هدایای قابل ارزشی که بخشی از خاطرات یا هویت فرد میهمان را بازگو می‌کند را در موزه‌ای گردآوری کند، یک امتیاز بود. امتیازی که نیاز به مدیریت و برنامه ریزی برای تهیه و تدارک زمین و جایگاه موزه داشت، همچنین می‌توانست یک شرایط جدید برای سامان دادن به موزه‌ای متفاوت از ارتباط با هنرمندان و جذب مخاطبان ایجاد کنند. امکانی برای ساختن جاذبه‌ای متفاوت که هم فرهنگی و خاطره انگیز باشد و هم درآمدساز و اقتصادی اما این موزه در حد حرف و جذابیتی در کلام ماند. حالا که برنامه به اتمام رسیده است، نه تنها گزارش تصویری از تکمیل شدن این موزه و گردآوری هدایای هنرمندان و میهمانان برنامه ارائه نشده که گزارش خبری هم عنوان نشده است.


اقدامات حمایتی متعدد اسپانسر، احداث موزه بلاتکلیف
برنامه «دورهمی» حداقل تا نیمه ساخت دارای یک اسپانسر جدی بود که از رقابت با برنامه موفقی چون «خندوانه» و اسپانسر پر سرو صدای آن یعنی «780» و امثال آن عقب نماند و توانست خود را مطرح کند. هر چند در ابتدای فعالیت به دلیل پیوستن اعضا به نرم‌افزار و اخذ هزینه بالایی برای عضویت، اعتراض از کاربران را به دنبال داشت ولی در ادامه این اسپانسر در میان مردم جا افتاد. این روند به یمن جوایزی که در قرعه‌کشی‌ها در طی برنامه «دورهمی» داد، سهل‌تر شد. این اسپانسر ضمن حمایت از برنامه‌ای تلویزیونی به دلیل اطمینان از موفقیتش به دلیل حضور مهران مدیری، تهیه کنندگی اولین فیلم سینمایی او را نیز بر عهده گرفت و به عنوان یک سرمایه‌گذار وارد عرصه سینما شد. نشست‌های خبری که این اسپانسر برای فیلم مدیری برپا کرد، نشان از ورود سرمایه گذاری جدی به عرصه تبلیغات و فیلمسازی داشت. همه این موارد این اطمینان را به مخاطب علاقه‌مند برنامه «دورهمی» می‌داد که این اسپانسر با هماهنگی یا حتی بدون حمایت و هماهنگی صدا و سیما می‌تواند موزه‌ای که در برنامه از آن یاد می‌شود را احداث کند. این در حالی بود که کمی مانده به پایان برنامه، خبری مبنی بر حمایت این شرکت بازرگانی از یک نقاش پیشکسوت سینما که به دستفروشی روی آورده بود، شد. در خبرها آمده بود منوچهر قاضی‌زاده نقاش قدیمی سردرهای سینما قرار است در حرکتی نمادین پوستر تازه‌ای از فیلم «ساعت پنج عصر» را طراحی کند. قاضی‌زاده که این اواخر به دلیل شرایط نامساعد مالی ناچار به دستفروشی شده بود، با اطلاع مسئولان شرکت اول مارکت، سرمایه‌گذار فیلم در حال اکران «ساعت پنج عصر» به استخدام رسمی این شرکت درآمده است و قرار شده تا در حرکتی نمادین پوستری به سبک فیلم‌های قدیمی سینما برای ساخته مهران مدیری نقاشی کند. کسی که آخرین بار در اوایل دهه شصت پوستر فیلم «برزخی‌ها» ساخته مرحوم ایرج قادری را طراحی کرده بود و به دلیل تغییر ماهیت تبلیغات فیلم‌ها و گسترش امکانات چاپ، به ادامه طراحی پوستر در سینما بپردازد. او مدتی در کنار خیابان به شغل دستفروشی و فروش نقاشی‌هایش مشغول بود. این اقدامات کمابیش وجهه تاثیرگذاری از این شرکت سرمایه‌گذاری منتقل کرده است اما با وجود این اقدامات، احداث موزه‌ای که این برنامه وعده داده بود و می‌توانست به واسطه این اسپانسر تحقق پیدا کند، بلاتکلیف مانده است.
وعده‌های جذاب برنامه‌ها اما ناتمام
کم نبوده‌اند برنامه‌های متعددی که وعده‌های انجام اقداماتی را داده‌اند اما این وعده‌ها بلاتکلیف رها شده است یا با سهل‌انگاری و برای رفع پرسشگری مخاطب رفع و رجوع و بعد به فراموشی سپرده شده‌اند. شاید این وعده‌ها و انجام آنها در حد ایجاد جاذبه در یک برنامه جا افتاده باشد اما این نشان از عدم عمل گرایی و شفاف گویی همه ماست که در برنامه‌های تلویزیونی مان هم راه یافته است. صداقت به عمل و شفافیت است که اغلب در برنامه‌ها رعایت نمی‌شود و کسی هم در وانفسای روزگار دشوار پیگیر انجام آنها نیست اما عدم انجام عین کم فروشی است. مشابه وعده ساخت موزه در «دورهمی» در برنامه «خندوانه» هم وعده‌های مسئولانه مطرح می‌شد که در آنجا گزارشی تصویری از حضور فرد میهمان و انجام وعده اش تهیه می‌شد و مخاطب در جریان آن قرار می‌گرفت، هر چند بسیاری از آن وعده‌ها هم در ادامه تحقق پیدا نکردند اما بسیاری از آنها صورت گرفت. البته قرار بود کتابی هم از حضور میهمانان در برنامه و ساختار بازی گونه‌ای که وجود داشت، منتشر شود که آن هم به فراموشی رفت. در آن برنامه بخشی از وعده‌ها عملیاتی شد اما نقطه جذابیت برنامه «دورهمی»، وعده احداث موزه‌ای از یادگاری‌ها و هدایای میهمانان بود که می‌توانست بسان مثلا موزه سینما یا خانه بزرگان ادب و هنر که پاتوق‌هایی فرهنگی شده اند، کارآمد و جذاب شود که به فراموشی سپرده شده است و هیچ خبری از آن در رسانه‌ها نیست. این وعده‌های توخالی، ضربه به اعتماد مخاطب و فضای رسانه‌ای سراسری است. شاید بهتر باشد این رسانه و دیگر رسانه‌ها به هنگام تدارک برنامه‌ای با وعده هایی جذاب یا حتی کمپین‌های مسئولانه، ضابطه و قانونی برای نظارت بر انجام آنها نیز تبیین کند تا اعتمادی که لازمه ساخت برنامه‌های در آینده است، مخدوش نشود.