رانندگی نکنیم زن و بچه‌مان می‌میرند!

«سخت است، جان حداقل 25نفر را در دستت بگیری و در جاده‌های ناایمن ایران برانی آن‌هم برای چندرغاز.» این را یکی از راننده‌های اتوبوس می‌گوید. مردی حدود 60-65 ساله است که
بعد از بازنشستگی هم از کارش دست نکشیده است. می‌گوید: «حدود 15-16 سال اول خودم را بیمه نکردم و فکر می‌کردم مرا بیمه می‌کنند اما بعد متوجه شدم که بیمه‌ نیستم. خودم از حقوقم پول بیمه را واریز کردم. حالا 800-900هزار تومان بازنشستگی می‌گیرم که به کرایه‌خانه‌ام هم نمی‌رسد. به همین دلیل در این سن و سال باز هم پشت ماشین می‌نشینم.»

آینده‌ای نداریم


امید، پسر جوانی است که حرفش را تایید می‌کند و می‌گوید: «آقا محمد یکی از راننده‌های شب است و هر روز ظهر می‌آید اینجا شاید یکی از راننده‌ها قبول کند که او کنارش بنشیند و به عنوان راننده دوم از او استفاده کند تا خودش و خانواده‌اش از گرسنگی نمیرند. آینده همه ما اینطوری است.
نه آینده‌ای داریم و نه حقوق آنچنانی. به محض آن که تصادفی هم می‌شود اولین مقصر، راننده است، چون نه پشتیبانی دارد نه پناهی. چون یا راننده در تصادف می‌میرد یا اگر زنده باشد، دیواری کوتاه‌تر از راننده نیست و همه تقصیرها گردن اوست. اگر مسافر در ماشین غش کند هم راننده مقصر است چه برسد به تصادف. همه جا راننده مقصر است چون کسی پشتیبانش نیست. حالا در داراب چند دانش‌آموز فوت کردند انتظار دارید کسی یا ارگانی پشتیبانی راننده را بکند؟ غیرممکن است. خانواده راننده‌ها هم درگیر این مشکلات هستند. رانندگی بی‌سرپرست‌ترین، بی‌درآمد‌ترین و ضعیف‌ترین شغل ایران است و ما را بی‌شخصیت می‌بینند در صورتی که ما هم برای خودمان شخصیت داریم.»
می‌پرسم: «چرا خودتان را با حداقل حقوق بیمه می‌کنید؟» امید پاسخ می‌دهد: «حقوق ما مگر چقدر است؟ ما برای روزی 50-60هزار تومان می‌افتیم در جاده. اگر 30روز را سرویس بیاییم تازه یک میلیون و 500هزار تومان حقوق داریم. مگر می‌شود؟ ماشین که آهن است نمی‌تواند 30روز سرویس بیاید و 5روز به ماشین استراحت می‌دهند. 5روز هم سرویس به راننده نمی‌دهند. در حقیقت ما فقط 20روز کار می‌کنیم. چیزی حدود یک میلیون و 200هزار تومان درآمدمان است. از این پول چقدر اجاره، چقدر به بیمه و چقدر به خانواده بدهیم؟»
محمد، راننده بازنشسته می‌گوید: «رئیس جمهوری قبل گفته که رانندگی یک کار تفریحی است. ما همه فقط دنبال این هستیم که از گرسنگی نمیریم. فقط.»

ماشین‌های یک میلیاردی
محمد، پسر جوانی است، قدبلند، با ته‌ریش و لباس فرم راننده. می‌گوید: « رئیس‌جمهوری دولت دهم آن زمان گفت من که رئیس‌جمهوری مملکت هستم یا یک مدیر، در سال به اندازه انگشتان دست سفر می‌رویم اما راننده‌ها دائما در سفرند. اما نمی‌داند که این سفر کجا و آن سفر کجا. آقایان وقتی می‌روند سفر دست می‌کنند در جیب‌شان بلیت هواپیما می‌گیرند و می‌روند سفر و مسئولیت 25نفر با دیه 250میلیون را به عهده ندارند.»
او به یکی از ماشین‌های لوکس اشاره می‌کند و می‌گوید: «این ماشین یک میلیارد قیمت دارد، یعنی دقیقا 970میلیون تومان قیمت صفر این ماشین است. یک حلقه لاستیک آن 3میلیون و 750هزار تومان است. روغن آن 300-400هزار تومان هزینه دارد. اگر ما درآمد کل طایفه‌مان را جمع بکنیم نمی‌توانیم چنین ماشینی بخریم. ما فقط راننده‌ایم. اول که جوانیم شیره‌مان را در جاده‌ها می‌کشند و پیر می‌شوی خار می‌شوی. ما هیچ آینده‌ای نداریم. در خارج از ایران اینقدر به راننده احترام می‌گذارند که خدا می‌داند. دایی من 30-40سالی است که در آلمان زندگی می‌کند. من هم دنبال این هستم که بروم آنجا، حتی اگر شده کلیه‌ام را بفروشم یا وام بگیرم حتما می‌روم. در کشورهای دیگر کمتر کسی دنبال رانندگی می‌رود. یک راننده که بین دو شهر اشتوتگارت تا فرانکفورت را می‌رود، 2500-2000یورو در ماه درآمد دارد. ما در ایران یک میلیون و 200درآمدمان است، یک بار جریمه یا مریض بشویم، بدبخت شدیم. شما فکر کن با این پول کوچک‌ترین اتفاقی برای خانواده‌ ما بیفتد. باید بریم سر چهارراه گدایی کنیم.»
محمد در پاسخ به این سوال که می‌گویند راننده‌ها بیش از حد در جاده‌ها رانندگی می‌کنند درست است یا خیر؟ می‌گوید: «جدیدا بیشتر از 9ساعت نمی‌توانیم رانندگی کنیم. یک برنامه‌ای به تازگی پیاده کردند که گواهینامه را در اتوبوس به دستگاه می‌زنی و از آن لحظه فقط 9ساعت وقت داریم که رانندگی کنیم. با دوربین‌هایی که گذاشتند به صورت آنلاین راننده‌ها را چک می‌کنند و به محض آن که به پلیس راه نزدیک می‌شویم تبادل اطلاعات می‌کند. این دوربین‌ها مشخص می‌کند که راننده خواب‌آلود باشد، کمربند نبسته باشد یا با موبایل حرف بزند کاملا مشخص است. این عکس‌ها را هم پلیس‌های راه چک می‌کنند و هم دفاتر مسافربری.»

بیمه‌های 50 میلیونی
حسین هم وارد بحث می‌شود و می‌گوید: « ما شرکت مسافربری داریم. من راننده نیستم. ما هم مشکلات زیادی داریم. ماشین که یک دور می‌رود اصفهان و می‌آید بیش از 500هزار تومان هزینه دارد. بدبختی ما سوخت است. ما شبی 300لیتر سهمیه داریم، وقتی ماشین سه کله می‌رود اصفهان و می‌آید 500لیتر گازوئیل مصرف می‌کند. بقیه آن را خودمان می‌خریم. ما راننده‌های مجرب و کارکشته را برای شب استخدام می‌کنیم. آنها به راننده‌های شب‌رو معروفند. آنها روز استراحت می‌کنند تا شب بتوانند درست رانندگی کنند.»
«بعد از آن که گفتند ناوگان را می‌خواهیم نوسازی کنیم، هیچ کدام از راننده‌ها نتوانستند ماشین بخرند.» این را امید می‌گوید و حسین ادامه می‌دهد: «هر کسی نمی‌تواند ماشین بخرد و در جاده بیندازد چون برایش نمی‌صرفد. ما چند سال است که در این کاریم. ماشین‌هایی که نو باشند 15 الی 20میلیون برایمان درآمد دارند. ما همه اتوبوس‌هایمان را نقدی خریدیم. اما همکارانمان هستند که نصف پول یک اتوبوس را پرداخت کرده‌اند و ماهی 15 تا 25 میلیون قسط می‌دهند. آنها مجبورند که اتوبوس‌هایشان را عوض کنند. آنها همه درآمدشان را برای قسط ماشین می‌دهند.» او به بیمه هم اشاره کرده و می‌گوید: «در سال حول و حوش 50میلیون تومان برای بیمه شخص ثالث و بیمه بدنه اتوبوس‌هایمان پرداخت می‌کنیم. یعنی حدود دو، سه ماه از درآمدمان برای بیمه هزینه می‌شود.»

تفریح را از خانواده هایمان دریغ می‌کنیم
بهزاد دیگر راننده‌ای است که به تصادف دانش‌آموزان هرمزگانی اشاره می‌کند و می‌گوید: «داراب شهری است که جاده‌هایش پیچ‌ و سراشیبی خیلی زیادی دارد. آسفالتش هم خیلی بد است. اتوبوسی که چپ کرده مدلش 87 بوده و ماشین اروپایی بوده. حسابش را بکنید ببینید چند سرویس باید بروی و بیایی تا بتوانی ماهی 25 میلیون درآمد داشته‌باشی تا هزینه‌هایت دربیاید و تازه سر به سر شوی. ما تفریح را هم از خانواده‌هایمان دریغ کردیم برای این که همیشه سر کار هستیم و در جاده‌ها. اگر یک سرویس را از دست بدهیم در حقیقت سه سرویس را از دست دادیم و آن موقع پولی نداریم که شکم زن و بچه‌یمان را سیر کنیم.»
او به تصادف‌ها و مشکلاتی که برای راننده‌ها پیش‌می‌آید اشاره کرده و تاکید می‌کند: «اتحادیه صنف رانندگان را داریم، اما کسی نیست که از ما حمایت کند.»

راه بخشنده نداریم
به محض آن که تصادفی رخ می‌دهد اولین مقصر راننده است. سرهنگ سید هادی هاشمی، رئیس پلیس راهور سابق پایتخت با اشاره به این که راه‌های ایران هم در تصادفات تاثیر بسیاری دارد به آفتاب‌یزد می‌گوید: «ما دو معضل را در خصوص راه‌های کشور داریم. یکی میزان تراکم راه (یعنی میزان راه) است و دوم مبلمان جاده‌ای، نقاط حادثه‌خیز، نقایص ساختاری راه است. در بخش تراکم راه واحد ارزیابی در دنیا وجود دارد که طبق آن محاسبه می‌شود به ازای هر 100کیلومتر مربع در کشور چقدر راه وجود دارد. در کشور ما بدون احتساب راه‌های روستایی (یعنی آزادراه، بزرگراه، راه‌های اصلی و راه‌ روستایی آسفالته) چیزی نرخ تراکم 5.2 است. راه‌های روستایی همان راه‌هایی است که در زمستان غیرقابل استفاده و کوهستانی است. با احتساب راه‌های روستایی نرخ تراکم کشور 12.8 است. اما در کشورهای پیشرفته‌ای مانند آلمان نرخ تراکم راه 260 است. شما ببینید چه فشردگی به راه‌ها تحمیل می‌شود.»
وی به محور تهران - چالوس اشاره کرده و می‌افزاید: «این راه 90سال پیش ساخته شده آنهم برای تراکم خودرویی حدود 10 دستگاه. اما حالا چند خودرو از این راه استفاده می‌کنند؟ راننده‌هایی که از چالوس استفاده می‌کنند گاها تا 12ساعت در ترافیک می‌مانند. به جهت این که ما در کشورمان راه نداریم، مردم عصبی می‌شوند و رانندگی تهاجمی دارند.»
سرهنگ هاشمی با بیان این که برنامه‌ای در وزارت راه و شهرسازی تدوین شده که چشم‌انداز آن تا سال 1409 است، تاکید می‌کند: «طبق این برنامه، در زمان 1409 نرخ راه‌های کشور 5.8 می‌شود. این یعنی فاجعه و هیچ کس به فکر آن نیست. بعد در رسانه می‌گویند آرام و بااحتیاط رانندگی کنید. این حرف‌ها یعنی یک نفر را در کما ببرید و به او بگویید دستت را بالا بیار. این تراکم راه یک فاجعه ملی است.»
وی به مبلمان جاده‌ای هم اشاره کرده و می‌گوید: «یکنواختی شرایط راه، نبود استراحتگاه بین جاده‌ای، نبود محل امن به ویژه در راه‌های کویری باعث شده که راننده حتی با خواب‌آلودگی مجبور شود تا جایی امن رانندگی کند و این خستگی منجر به حوادثی می‌شود که این حوادث همیشه وحشتناک است.»
به گفته سرهنگ هاشمی؛ «نقایص هندسی در راه‌های حادثه‌خیر با پیچ‌ها با زاویه سخت، شیب‌های تند، عدم یکنواختی راه و... سبب شده که در کشورمان راه بخشنده نداشته باشیم و این امکان اصلاح مسیر را ندارد که به راه برگردد و دچار حادثه نشود. یعنی با هر حادثه‌ای محکوم به مرگ نباشیم که متاسفانه راه‌های ما این بخشندگی را ندارند.»

70درصد مقصر راننده است
وی با اشاره به این که در کشور ما با وجود همه نقایص راه‌ها و عقب‌ماندگی در وسیله نقلیه، بیش از 70درصد تقصیر را به عامل انسانی (راننده) منتسب می‌کنند، می‌افزاید: «اما در کشورهای توسعه یافته این سهم تجمعی است و راه و جاده‌ها، وسیله نقلیه و راننده هر کدام تقصیر خود را دارند و سهم عامل انسانی زیر 40درصد است. سهم انسانی در کشورهایی کمتر است که پیشرفت زیادی در وسایل نقلیه دارند. مثلا چشم‌انداز ولوو برای 2020 این است که اگر کسی سوار ماشین‌های ولوو شود، امکان ندارد در تصادف رانندگی فوت کند. یعنی اینقدر این ماشین ایمن است که اگر راننده در شرایط مناسب نباشد هم وسیله نقلیه به کمک او بیاید و حادثه او را دچار مرگ و نابودی نکند. در صورتی که وسایل نقلیه ما به دنبال این هستند که با یک خطا، عوامل انسانی را به کام مرگ بکشانند. وضعیت راه و خودرو در کشور ما جای تاسف بار است. این در حالی است که در ایران کروکی‌هایی که کشیده می‌شود ناقص است و باعث شده وزارت راه و شهرسازی و وزارت صنایع از آن سوءاستفاده کنند. به جرات می‌گویم که یک کیلومتر راه ایمن نداریم.»
سرهنگ هاشمی تاکید می‌کند: «مثلا اتوبوس حامل دانش‌آموزان چه سیستم کنترلی داشت؟ وزارت راه چه اقدامی کرد؟ چکار می‌خواهند بکنند؟ چقدر دانش‌آموزان، دانشجویان و مردم ما بمیرند که آنها برای ایمن شدن خودروها و راه‌های کشور کاری انجام دهند و وزارت راه و صنایع به خودشان می‌آید؟ به خدا این همه عقب‌ماندگی برای ما بد است. وزارت راه چه جوابی در آن دنیا می‌خواهد بدهد؟ وزارت صنایع هر جا دوست دارد پشت دولت می‌ایستد و دولت هم از آن حمایت می‌کند. کی وزارت صنایع به خودش می‌آید و کیفیت خودروها را افزایش می‌دهد؟»