انجمن‌های ادبی در کشور چه هدفی را دنبال می‌کنند؟ گعده های چای و شعر و قصه

فاطمه امین‌الرعایا
این روزها هر گوشه‌ای یک انجمن ادبی برپا می‌شود و عده‌ای به این بهانه دور هم جمع می‌شوند و شعر و داستان می‌خوانند. دیروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه کانون ادبی بنیاد فردوسی در خانه شعر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران گشایش می‌یابد. شکی نیست که برگزاری انجمن‌های ادبی به زنده ماندن ادبیات در
کشور ، آن هم در شرایطی که کتاب‌خوانی هر روز بیشتر از روز قبل مورد بی‌مهری مردم قرار می‌گیرد، کمک می‌کند. اما این سوال مطرح می‌شود که این انجمن‌ها فقط دورهمی چند شاعر و نویسنده هستند یا هدف بزرگتری را دنبال می‌کنند؟
اشباع‌شدگی از کانو‌ن‌های ادبی


عبدالجبار کاکائی، نویسنده، شاعر و زبان‌شناس ایرانی درباره خبر گشایش یک کانون ادبی در خانه شعر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به «ابتکار» می‌گوید: اگر شهرداری می‌خواهد کار خوبی برای اهالی قلم انجام دهد، بهتر است به جای گشایش یک انجمن، از یک اتحادیه و انجمن صنفی ادبی حمایت کند، انجمنی که امور معیشتی و بحث رفاه اهالی فرهنگ و ادب و اهالی قلم را پوشش دهد، چون به نسبت اهالی هنر، اهالی فرهنگ و اهالی قلم از لحاظ مشکلات معیشتی در مضیقه قرار دارند. اهالی قلم، نیاز به حمایت از سوی انجمنی دارند که از حقوق معنوی و مادی آنها حراست و حمایت کند.
او ادامه می‌دهد: به نظر من خود شعرا و نویسندگان می‌توانند دور هم جمع شوند. اگر در یک مکان عمومی نشد، در منازل‌شان این انجمن‌ها را برپا می‌کنند. امروز هم که به وفور شاهد کارگاه‌های ادبی هستیم که تقریبا می‌شود گفت کار همان انجمن‌های ادبی سابق را انجام می‌دهند اما با یک روش متفاوت. در گذشته تعداد زیادی از مفاخر دور هم جمع می‌شدند و جریانی را هدایت می‌کردند. معمولا هم مجله‌ای داشتند که نتایج این جلسات را منتقل می‌کرد. اما امروز همان انجمن‌ها تبدیل به کارگاه‌هایی شده که در آن‌ها یک نفر آموزش می‌دهد و بقیه شرکت‌کنندگان همه مبتدی هستند.
اتحادیه صنفی مغفول مانده
کاکائی درباره انجمن‌های شخصی و رسمی می‌گوید: انجمن‌های شخصی در منازل هست، انجمن‌های رسمی‌ای هم وجود دارد که یا تحت حمایت نظام فرهنگی کشور هستند یا دولت و ادارات ارشاد از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند، مثل انجمن‌هایی که در استان‌ها برگزار می‌شوند. به نظرم ما از لحاظ انجمن‌های ادبی دچار اشباع‌شدگی هستیم اما چیزی که امروز مغفول مانده، بحث اتحادیه صنفی است، نهادی که بتواند از همه اهالی قلم حمایت مالی کند و بدون اینکه توقعی داشته باشد همه آن‌ها را تحت پوشش قرار دهد و به آن‌ها خدمت‌رسانی کند. به نظر می‌رسد که امروز فقدان این بخش خیلی به چشم می‌خورد.
این شاعر انجمن‌های ادبی را در صورتی موثر می‌داند که مرجع بشوند و در ادامه می‌افزاید: بناست که این چند انجمن، مرجع بشوند. اگر انجمنی مرجع شود تاثیرش بر جامعه مشهود خواهد بود ولی ایجاد مرجعیت ادبی در شرایط فعلی بسیار سخت است. اغلب افرادی که چهره‌های شاخصی در عرصه ادبیات هستند، از لحاظ فکری یا سلیقه‌ای با هم اختلاف نظر دارند. بنابراین خیلی کم پیش‌آمده که انجمنی مرجع شود. ما انجمن شاعران ایران را داریم، بنیاد ادبیات داستانی وزارت ارشاد را داریم، ده‌ها انجمن برگزار می‌شود ولی هیچ کدام از آنها نتوانسته همه جریان‌های ادبی را پوشش بدهد و در واقع مورد توجه و حمایت همه اهالی ادبیات قرار بگیرد. اتفاق مهمی نمی‌افتد مگر اینکه بتوانیم همه سلیقه‌های ادبی موجود را تحت یک مرجعیت ادبی قدرت‌مند جمع کنیم. آن وقت می‌شود گفت یک انجمن ادبی مهم و بزرگ ایجاد شده ولی در شرایط فعلی انجمن‌ها کار خاصی انجام نمی‌دهند. اصل این است که یک اتحادیه صنفی شکل بگیرد، انجمن به اندازه کافی داریم.
دنبال این نباشیم که از کانون ادبی جایزه نوبل بیرون بیاید!
محمد حسینی، که در کارنامه ادبی‌اش ویراستاری، روزنامه‌نگاری و برگزاری جلسات متعدد ادبی دیده می‌شود، برگزاری کانون‌های ادبی به هر شکلی را اتفاق فرخنده‌ای تلقی می‌کند. او در این‌باره به «ابتکار» می‌گوید: وقتی بحث کانون ادبی پیش می‌آید باید مورد به مورد بررسی کنیم و ببینیم خاستگاه آن انجمن یا کانون چه بوده، حامی مالی‌اش چه کسی است؟ و از کجا تامین می‌شود و ... تا وقتی این اطلاعات نباشد، نمی شود راجع به آنها خیلی روشن و دقیق حرف زد، اما چه اتفاقی می‌تواند از این مبارک‌تر باشد که انسان‌ها بنشینند کنار هم، شعر و داستان بخوانند و راجع به ادبیات و فرهنگ حرف بزنند. فکر می‌کنم همین یک اتفاق فرخنده است.
او خاطر نشان می‌کند: ما نباید دنبال این باشیم که از کانون‌های ادبی ما جایزه ما جایزه نوبل بیرون بیاید. همین که این آدم‌ها با هم جمع می‌شوند و به بهانه مسائل فرهنگی با هم دیدار می‌کنند، از حال هم باخبر می‌شوند، شعر و داستان‌شان را برای هم می‌خوانند و درباره ادبیات و فرهنگ حرف می‌زنند، این خودش محصول است! بنا نیست ما از این محصول به محصول دیگری برسیم. همین اتفاق، فرخنده است. من راجع به هیچ کانون ادبی خاصی حرف نمی‌زنم چون جاهایی را می‌شناسم که بودجه‌های عظیم دولتی را می‌گیرند و متاسفانه آن را صرف هیچ می‌کنند، اصلا هم پاسخگو نیستند و یادشان می‌رود که باید به مردم پاسخگو باشند، چون مالیات مردم، پول و درآمد کشور را هزینه می‌کنند. من راجع به جای خاصی حرف نمی‌زنم اما اینکه افراد دور هم جمع بشوند و راجع به ادبیات و فرهنگ حرف بزنند، اتفاق شریفی است.