جهانبخش محبی نی نهادسازی نیاز ملت، دولت و جامعه در ایران

ملتها همگام با دولت ها و جوامع برای بقا و ماندگاری، مسئولیت بس سنگین دارند. چه بسا ایجاد بستر مناسب برای احیای تعامل، کنش، واکنش، رفتار مناسب و تسخیر فضای عمومی جزو رسالتی است که ملت با خلق آن دولت و جامعه را به مسیر مطمئن خویش، رهنمون می‌سازد.
متاسفانه شرایط جهانی برای اداره امور عمومی دچار سرماخوردگی است و مردم از تکرار واژگان کم خاصیت و رهبران جهان، سر در گم اند و کسل به نظر می آیند و گاهی اوقات برای رسیدن به عقلانیت از عقل روی گردانند. جهانیان مراقبند که در عرصه جهانی شدن و عصر ارتباطات و اطلاعات کوچک‌ترین غفلت و جاه‌طلبی سیاسی، فکری و عقیدتی، مصائب و گرفتاری بزرگی برای کشور و جهان به بار
می آورد. آنها پی برده‌اند که تاکتیک‌ها و استراتژی های ملی برای ابد کارایی ندارد. زمان همه چیز را فرسوده می‌کند و بنیان تازه ماندن را به نابودی می کشاند. با این وضعیت تراوش ذهنی و عملیاتی انسان برای اداره جامعه و حکومت در گذر زمان به بازسازی و نوسازی و به روزرسانی نیاز پیدا می کند. حاصل مقاومت و مغفول ماندن در قبال آراستگی‌های جدید بدون شک انفجار است در این اوضاع و احوال جهانی، ملت ایران در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، گرایش خویش را به رخ کشید و آینده سازی اش را مطالبه نمود. پیامد بازی در میدان سیاست در حوزه تقنین، اجرا و مدیریت شهری به طور کامل نمایان بود. مردم با هوشیاری و هدفمندی تاثیر و تاثر را از سازمان یافتگی و احزاب و نخبگان به سوی فضای عمومی، قدرت نهفته در میادین ورزش، کافه‌ها، اتوبوس ها و مکانهای عمومی کشید و به یک‌باره خیلی ها را در دام سیلاب‌های تند و ابر بهمن های سیاست گرفتار کرد. یکی از نتایج جهانی شدن که انکار می‌شد همین اتفاقات است که خواب راحت را از خیلی‌ها می گیرد. باید باور کنیم ملت و جامعه زنده است و دنبال احقاق حق خویشتن کمین کرده است و یکی از نشانه‌های بلوغ ملت ایران همین است که فرصت اعمال و ایجاد خشونت را از گروه ها، افراد و پستونشینان گرفته است و صندوق رای را ملاک و معیار انتقال قدرت قرار داده است. حسن روحانی هم بلافاصله بعد از کمپین سنگین و دو قطبی شدن جامعه با مهارت تمام و با اتکا به گفتمان اعتدال دنبال جمع و جور کردن گسست‌های بزرگی بود که در جامعه شکل گرفته بود. چینش کابینه، تاکید بر محوریت ولایت فقیه و دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران و دفاع از دهه اول انقلاب مولفه های مورد نیاز میدان بازی بود که رئیس جمهور آن را مدیریت کرد.
اردوگاه‌های سیاست و نخبگان هم به هوشیاری و هوشمندی فرزند خویش اعتماد نمودند اما آنچه که فراروی آقای رئیس جمهور است انجام طرح‌ها و برنامه هایی در حوزه مدیریت و سیاست گذاری و زیر ساخت‌ها است که در طول تاریخ متوقف مانده است . جدا از وعده های به‌حق اقتصادی و سیاسی، نهاد سازی هم از امور مهمی است که در جامعه ایران جای واقعی اش را نیافته است. تحقق این امور در جامعه امروز ایران، کشور را به سوی دموکراسی واقعی و دینی سوق می‌دهد و برای هر نوع خودکامگی که عدم تمکین قانون را رویه رسیدن به اهداف قرار داده است مسیر را می بندد. به‌راستی در حوزه سیاست متولی اصلی کیست؟ حقوق شهروندی توسط کدام نهاد پیگیری خواهد شد؟ تضمین آزادی مصرح در قانون اساسی با کیست ؟ در حوزه فرهنگ با وجود برخورداری از مراکز ، سازمانهای فرهنگی متنوع و متفاوت که از بودجه عمومی ارتزاق می کند، نهاد مسئول کجاست . مسئول آشفتگی در حوزه فرهنگ کیست؟ عرصه فرهنگ دچار جمود است و زایش های تاریخی ایران متوقف شده است، نفاق تنظیم گر بخش اعظمی از مناسبات فکری و فرهنگی جامعه ما گردیده است . نهاد پولی و مالی جامعه کجاست ؟ آیا بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی این مسئولیت را درک کرده است و اختیار تام و قانونی دارد. نزدیک به دو ماه است بانک صنعت و معدن با تبلیغات پیامکی دنبال تسخیر اذهان دولت مردان و نمایندگان مجلس است، منظور و مراد از این خود شگفتی ها چیست؟ رها شدن نظام بانکی و عدم کنترل در ابعاد مختلف می تواند بسیار نگران کننده تر از وضعیت موجود باشد. تشکیل نهاد حقوقی ، مدیریت شهری ، حمل ونقل و حتی نهاد تقنین و سایر عناوین مهم جای بحث دارد که بخاطر پرهیز از تطویل کلام از آن دوری می گزینیم.