نامگذاری پایتخت به عنوان شهر ملی وجهانی شیشه چه سودی دارد؟ تهران، شهر شیشه‌ای

نامورمطلق: این کار به هویت بخشی، گردشگری و تجارت کمک می‌کند
زهرا داستانی
تهران اگرچه برای پایتخت‌نشینانش تنها به شهر دود، ترافیک و برج‌های بلندش معروف است اما از این به بعد قرار است به عنوان شهر شیشه‌‌‌ای جهان شناخته شود. شهری که هویتش به صنعت شیشه گره خواهد خورد و به قول بهمن نامور مطلق، معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی این هویت کم‌کم در المان‌های شهری و بعد در نمایشگاه‌های شیشه دیده خواهد شد. این اقدام البته می‌تواند در نهایت منجر به تجاری‌سازی صنعت شیشه و حتی گردشگری در ایران شود.
معرفی تهران به عنوان شهر ملی و جهانی شیشه اقدام تازه‌ای نیست. پیش از این اصفهان، مشهد، تبریز، لاله‌جین، مریوان و سیرجان هر کدام پرچمدار یکی از صنایع دستی ایران شده‌اند. اما تهران برای رسیدن به شهر جهانی شیشه راه طولانی دارد. بهمن نامور مطلق این مسیر را پیش بینی کرده و در جلسه تشکل‌های غیردولتی صنایع دستی گفته است: «در راستای حمایت از هنر شیشه در تهران، بحث طراحی و ارائه طرح استفاده از نمادهای شیشه در تهران به سازمان زیباسازی شهرداری تهران را در دستور کار داریم تا هنر شیشه در تهران نهادینه شود. پس از آن می‌توانیم به دنبال ایجاد خانه شیشه در تهران باشیم تا در مرحله بعد تهران را به عنوان شهر ملی و جهانی معرفی کنیم.»


چرا تهران شهر جهانی شیشه می‌شود؟
«دلیل اصلی انتخاب تهران به عنوان شهر شیشه چیست؟» شاید این سوالی باشد که در وهله اول در ذهن هر کسی به وجود آید. اگر در منابع تاریخی به دنبال پیشینه شیشه‌گری در دنیا بگردید خواهید یافت که علم باستانشی ثابت کرده که شیشه واقعی در هزاره سوم پیش از مسیح در سومر وجود داشته است. صنعتی که بعدتر در بابل و آشور نیز پیشرفت کرده است. کشف لوحه‌های پزشکی بابلی و به ویژه لوحه‌های فنی و دارویی آشوری درباره صنعت شیشه‌سازی در سال 625 پیش از مسیح دلیل محکمی‌است بر اینکه صنعت شیشه‌سازی پیشرفته‌ای در همسایگی ایران وجود داشته است. از خوزستان، یعنی ناحیه عیلام، مدارکی از شیشه‌سازی در دست است که نشان می‌دهد این صنعت در سده سیزدهم پیش از میلاد مسیح در آنجا وجود داشته است. بطری‌های شیشه‌ای کشف شده از حفاری معبد چغازنبیل به دست گیریشمن، باستان‌شناس فرانسوی گواه بر این ادعاست. خواندن این مطالب تاریخی این سوال را بیش از گذشته در ذهن پرورش می‌دهد که چرا تهران به عنوان شهر شیشه انتخاب شده است؟
فرهاد فلاح، رئیس گروه حمایت از تولید صنایع دستی در این رابطه به «ابتکار» ‌می‌گوید: یکی از اصیل‌ترین صنایع دستی تهران شیشه دست‌ساز است. این صنعت بیش از 130 سال در تهران قدمت دارد. گرچه از قدیم الایام شیشه‌گری در تهران وجود داشته اما در دوره امیر کبیر عده‌ای از استادان شیشه‌گر خارجی به تهران آمدند تا این صنعت را به شیشه‌گران ایرانی آموزش دهند. اما قدمت شیشه‌هایی که به شکل امروزی در تهران ساخته و حتی به کشورهای دیگر صادرات می‌شود به زمان محمدرضا شاه پهلوی باز می‌گردد. دورانی که پای صنعتگران اتریشی به تهران باز شد و شیشه‌گران تهرانی توسط آنها آموزش داده شدند. او ادامه می‌دهد: اما صنعت شیشه بعد از انقلاب و در دوران جنگ پیشرفت بیشتری پیدا کرد و علت آن هم اتکا به خود بود. شیشه‌گران هر چه بلد بودند به یکدیگر آموزش دادند و چون شیشه‌های خارجی به ایران وارد نمی‌شد، شیشه‌گران داخلی مجبور شدند حتی لیوان‌های مصرفی در خانه را نیز خود تولید کنند. گرچه در ابتدا کیفیت این شیشه‌ها پایین بود اما بعدها پیشرفت محسوسی داشت.
تهران لایق یا نالایق؟
«تهران لایق نام پایتخت ملی شیشه است» این جمله فلاح می‌گوید. جمله‌ای که می‌تواند عقب ماندن خوزستان را در صنعت شیشه نشان دهد. او با اشاره به پیشینه صنعت شیشه در تاریخ ایران می‌گوید: درست است که اولین بار صنعت شیشه در خوزستان پدید آمده اما سالیان سال است که کارگاه شیشه در خوزستان روشن نشده است. رئیس گروه حمایت از تولید صنایع دستی می‌گوید: به جز تهران کارگاه شیشه‌ در شهرهایی مانند کاشان، اصفهان و برخی از مناطق شیراز وجود دارد اما این کارگاه‌های شیشه‌های ساده و ابتدایی برای نگهداری عرقیجات سنتی تولید می‌کنند نه شیشه‌هایی که کاربردی یا تزئینی باشد اما در مقابل سالیان سال است که تهران مرکز کارگاه‌های شیشه‌گری است که تولیدکننده شیشه‌های کاربردی و تزئینی است. گرچه عدله فلاح برای انتخاب تهران به عنوان شهر شیشه بسیار منطقی و قابل قبول است اما شاید هیچ کس بهتر از بهمن نامور مطلق نتواند به دلیل انتخاب تهران پاسخ دهد. شاید بهتر باشد از او علت این کار را نیز پرسید: «برای چه یک شهر را با صنایع دستی ایرانی پیوند می‌دهیم؟»
هویت شیشه‌ای تهران
بهمن نامورمطلق مهم‌ترین علت نامگذاری تهران به عنوان شهر شیشه‌ را هویت بخشیدن به تهران می‌داند و به «ابتکار» می‌گوید: هر کدام از رشته‌های صنایع دستی یک یا چندین کانون دارند، یا در آنجا شکل گرفته‌اند یا هنرمندان در آن شهر اجتماع می‌کنند یا رویدادهای خاصی در آنجا رخ می‌دهد یا تحولات اصلی در آنجا صورت گرفته است. این موضوعات سبب می‌شود که نسبت ویژه‌ای بین یک رشته و فضا یا شهر به وجود آید. اینها کمک می‌کنند که یک شهر را به عنوان قطب یا کانون یک رشته صنایع دستی انتخاب کنیم و آن اجتماع را تقویت کنیم و امکان برندسازی، انتقال تجربه و ایجاد کارگاه‌های بزرگ برای تجاری‌سازی آن صنعت را فراهم کنیم.
او می‌گوید: در این راستا سازمان صنایع دستی شروع به شناسایی کانون‌های شهری و روستایی صنایع دستی کرده است. این کاری نیست که تنها معاونت صنایع دستی ایران آن را ابداع یا ابتکار کرده باشد بلکه اقدامی است که در سطح جهانی با عنوان‌های مختلف مانند شهر هوشمند، شهر صنایع دستی، شهر خلاق، شهر میراث فرهنگی صورت می‌گیرد. ما در دوره‌ای هستیم که شهرها به دنبال هویت و رشته‌ها و مضامین نیز به دنبال فضا می‌گردند. اینها در یک جا به یکدیگر گره می‌‌خورند و شهرهای صنایع دستی، سبز یا گردشگری را به وجود می‌آورند. در این راستا سعی کرده‌ایم که این نسبت‌ها را شناسایی کنیم. نامورمطلق ادامه می‌دهد: نتیجه این شناسایی این بوده است که تا کنون 4 شهر جهانی از جمله تبریز به عنوان شهر جهانی فرش، لاله‌جین همدان به عنوان شهر جهان سفال، مشهد به عنوان شهر جهانی سنگ‌های قیمتی، اصفهان به عنوان شهر جهانی صنایع دستی معرفی شده‌اند. امسال نیز دو شهر جهانی دیگر از جمله مریوان و سیرجان به عنوان شهر صنایع دستی معرفی شده است.
دور ماندن تهران از یک هویت فرهنگی زیر لوای سیاست
و اما چرا تهران؟ معاون صنایع دستی سازمان میراث اینگونه پاسخ می‌دهد: شهر تهران جایی است که بیشترین فعالیت‌های شیشه در یک صده اخیر را به خود اختصاص داده است و بورس کارگاه‌ها و فروشگاه‌های شیشه در ایران محسوب می‌شود.
به علاوه همه می‌دانند که بیشترین حجم کارگاه‌های شیشه و بیشترین هنرمندان شیشه در تهران حضور دارند و به همین خاطر نیز یک موزه آبگینه نیز در تهران داریم اما متاسفانه هنوز از این بزاعت استفاده کامل نشده و ما می‌خواهیم از این قابلیت استفاده کنیم. از سوی دیگر از آنجایی که تهران هنرهای مخصوص به خود را دارد اما تهران تحت تاثیر پایتخت بودنش به هیچ صنعت دستی معروف نیست. یکی از رشته‌های مرتبط که کانون آن در شهر تهران بنا شده، شیشه است که می‌تواند تهران را ابتدا در سطح ملی و بعد در سطح جهان به جهان بشناساند. این اتفاق می‌تواند کمک کند که صنعت شیشه و شیشه دستی ایران سامان گیرد و هم به شهر تهران هویت صنایع دستی دهد. ضمن اینکه می‌توان به همین بهانه زیرساخت‌های مناسبی برای صنعت شیشه در ایران بنا کنیم.
یک شهر صنایع دستی چه ویژگی‌هایی دارد؟
شاید بتوان گمان برد که چرا لاله‌جین همدان عنوان شهر سفال را دریافت کرده یا تبریز شهر فرش را؟ اما اگر ندانی که تهران در صنعت شیشه حرفی برای گفتن دارد انتخاب تهران برایتان بی‌معنی می‌شود. پس انتخاب شهرهای به عنوان شهر صنایع دستی دلایل دیگری به جز قدمت تاریخی در آن هنر دستی دارند. نامورمطلق در این باره می‌گوید: شهرهایی که به عنوان شهرهای صنایع دستی انتخاب می‌شوند شهرهای تاریخی و باستانی نیستند بلکه شهرهای فعال امروزی در زمینه صنایع دستی هستند. به عنوان مثال شهر سانتافه مرکز ایالت نیومکزیکو آمریکا به عنوان شهر خلاق صنایع دستی در دنیا شناخته می‌شود، شهرهایی که قدمت تاریخی ندارند اما امروزه به عنوان شهر خلاق در صنایع دستی شناخته می‌شوند و در یونسکو به ثبت رسیده‌اند. او ادامه می‌دهد: خوشبختانه صنعت شیشه در جای‌جای ایران وجود داشته اما آنچه که در این انتخاب تاثیر گذار است وضعیت فعلی این صنعت است. البته گذشته بی‌تاثیر نیست ولی وضعیت فعلی از شاخص‌های اولویت‌دار در انتخاب این
شهرهاست.
معاون صنایع دستی سازمان میراث می‌افزاید: شاخص‌ها و معیارهای جهانی وجود دارد که می‌توان یک شهر را ملی، جهانی، در شورای جهانی صنایع دستی و بعد در یونسکو مطرح کرد. این شاخصه‌های جهانی بیش از آنکه بر گذشته و اصالت تاکید داشته باشند بر خلافیت و وضعیت کنونی صنایع دستی در شهرها تاکید دارند. به عبارت دیگر اگر در گذشته در یک صنعت دستی حرفی برای گفتن داشته ولی امروز در آن زمینه فعال نیست نمی‌تواند آن شهر به عنوان شهر صنایع دستی مطرح شود. اگر اصفهان به عنوان شهر جهانی صنایع دستی معرفی شده به خاطر گذشته آن نیست بلکه به خاطر وضعیت حال آن است.
یک نام چه سودی دارد؟
اما این نامگذاری‌ها یک برچسب پر طمطراق است یا نفعی به حال صنایع دستی دارد؟ فلاح می‌گوید: نام‌گذاری یک شهر به عنوان صنعت شیشه تا حدی می‌تواند کمکی به این صنعت کند. تجربه نشان داده که وقتی شهری به عنوان یک شهر صنایع دستی معرفی می‌شود تحول و بازنگری در درون صنعت‌گران و متولیان صنایع دستی به وجود می‌آید. او به نقاط ضعف این صنعت اشاره می‌کند که اگر این نامگذاری بتواند آنها را برطرف یا به کمک صنعتگران آن بشتابد می‌تواند تاثیر شگفتی در شیشه‌گری ایجاد کند. او می‌گوید: مهم‌ترین نقطه ضعف این صنعت داشتن کوره‌های ابتدایی است که مصرف و پرت انرژی آنها بسیار زیاد است. از دوره احمدی‌نژاد که حاملان انرژی آزاد شد شیشه‌گران لطمه خوردند. برخی از کارگاه‌های شیشه‌گری که نتوانستند خود را با واقعیات تطبیق دهند کنار رفتند و آنهایی که مانده‌اند به این ضرورت رسیده‌اند که باید تجدید نظری در کوره‌هایشان داشته باشند.
اما نامورمطلق به موضوع دیگری اشاره دارد. او می‌گوید: یکی دیگر از مقاصد معاونت صنایع دستی برای معرفی تهران به عنوان شهر شیشه این است که بتواند جاذبه گردشگری نیز ایجاد
کند.
وقتی شهری هویت دار شود ناخوداگاه جاذبه‌های تازه‌ای نیز به واسطه هویتش به آن اضافه می‌شود. وقتی تهران شهر شیشه‌ باشد، از این هویت در المان‌های شهریش استفاده می‌شود، فروشگاه‌های مخصوص و کارگاه‌های قابل رویت و بازدید در آن به وجود خواهد آمد و این مسئله می‌تواند در عرصه گفتمانی و ترویجی یاری دهنده صنعت گردشگری باشد. او ادامه می‌دهد: همین که به عنوان شهر ملی و جهانی مطرح شود باید زیرساخت‌های تولیدی و تجاری آن فراهم شود که در صورت نبود این زیرساخت‌ها نمی‌توان این نام را حفظ کرد. به دنبال راه‌اندازی بازارچه‌های مخصوص هستیم تا تولیدات شیشه‌گران ایرانی در آن به نمایش گذاشته شود که این موضوع در بلند مدت به تجاری سازی این محصولات نیز می‌انجامد.