سخنان جنجالی محموداحمدی‌نژاد

آرمان: محمود احمدی‌نژاد از فراموشی هراس دارد. او هر کاری می‌کند که در رسانه‌ها باقی بماند و اخبار او در بین مردم پخش شود. او به خوبی می داند که فراموشی از رسانه‌ها به معنی پایان قطعی سیاست‌ورزی او خواهد بود. زمان زیادی از پایان دولت دهم نگذشته است و در این مدت احمدی‌نژاد با وضعیت بغرنجی مواجه شده است. رفتارهای خارج از قاعده و اصول، تصمیم‌گیری‌های ناگهانی و کارشناسی نشده در دولت‌های نهم و دهم کم‌کم از پرده برون می‌افتد. از این رو صرف از مواجهه سیاسیون با کارنامه دولت‌های نهم و دهم،‌ مشکل بزرگ احمدی‌نژاد و حلقه همراهانش، قوه قضائیه است. این قوه با درنظر گرفتن جنبه‌های متعدد اعلام جرم علیه کسی که روزگاری از مسئولان ارشد کشور بوده، پرونده‌های مربوط به حلقه نزدیکان او را به جریان انداخته است. خود او در این باره در مصاحبه با سایت خود می‌گوید: «من هم مانند بقیه مردم یک روز صبح بلند شدم و دیدم آقایی صحبت کرده و اتهامات متعددی را به خصوص به بنده و دولت قبل وارد کرده است. کاملا تنظیم شده بود. بخشی از حرف‌ها را در سوال‌ها آورده بودند و بخشی را در حرف‌های ایشان طوری کنار هم قرار داده بودند و از واژه‌هایی استفاده کرده بودند که یک نوع خلاف بزرگ و سوء استفاده عظیم را به ذهن خواننده القاء کنند.» چندی پیش دادستان دیوان محاسبات به نکات مهمی اشاره کرده بود که ارتباط مستقیم به دوران مدیریت احمدی‌نژاد داشت. احمدی‌نژاد می‌گوید: خوب از همان روز ما از آقای وکیل خواستیم که بروید و ببینید اصلا موضوع چیست؟ ایشان ادعا کرده است که ما ۷ پرونده قطعی محکومیت داریم و در حال اجراست. من از آقای وکیل خواستم بروند و ببینند موضوع چیست و موارد را بگیرند تا لااقل ما خودمان بدانیم چه اتفاقی افتاده است. پیگیری ایشان تقریبا ۹ روز طول کشید. بعد از 9 روز یک چیزهایی دادند که من بعضی از موارد را توضیح می‌دهم. همین‌هایی که به ما دادند کاملا خودشان را محکوم می‌کند و دروغ بودن ادعاها را ثابت می‌کند. من یک مورد را توضیح می‌دهم و بقیه هم از همین قبیل است؛ ایشان گفته است که هفت هزار میلیارد تومان سوء استفاده شده و من باید آن را پس بدهم. ماجرا به داستان یارانه‌ها باز می‌گردد. مردم ما می‌دانند که یک قانونی تصویب شد که طی آن قیمت حامل‌های انرژی بالا برود مردم تحمل کنند و حدود ۸۰ درصد این افزایش قیمت به مردم باز گردد.» احمدی‌نژاد ماجرا را به یارانه‌ها و پرونده مربوط به آن ربط می‌دهد و می‌گوید: «ملت عزیز هم بداند این یک عمل کاملا سیاسی است. ما الان حکم قاضی شرع را داریم که بعد از پیگیری‌های مکرر آقای دادستان به عنوان حکم نهایی اعلام کرده که هیچ تخلفی اتفاق نیفتاده است.» و در ادامه: «آقای دادستان اعلام کرده که حکم را داریم اجرا می‌کنیم و از حقوق کم می‌کنیم و البته ما هیچ خبری از این ماجرا نداریم.» احمدی‌نژاد ناراحتی خود را از این موضوع چنین نشان می‌دهد: «از نظر قانون اساسی ما چنین چیزی نداریم، این یک دادستانی زیر نظر مجلس است و چنین چیزی در قانون اساسی وجود ندارد و من نمی‌خواهم ورود کنم، در قوانین عادی این را درست کرده‌اند اما در همان قوانین عادی هم ایشان اجازه ورود به مسائل مربوط به رئیس جمهور و وزرا را ندارد.
دولت مهرورزی
احمدی‌نژاد می‌داند که عملکرد او در دولت‌های نهم و دهم چنان بوده که همه فعالان سیاسی علیه او بسیج شده‌اند. او در این مورد واکنش نشان می‌دهد: «سابقه اتهاماتی که به دولت قبل نسبت داده می‌شود و تبلیغات منفی که روی می‌دهد به ۱۲سال گذشته برمی‌گردد و این مساله همچنان ادامه دارد و به نظر می‌رسد دو جناح اصلی کشور هم با هم نوعی هماهنگی و هم سویی در این مساله دارند.» مردم و همه سیاست‌ورزان می‌دانند که تحریم‌ها چه مشکلاتی برای کشور ایجاد کرد. مشکلاتی که با مواجهه احمدی‌نژاد با موضوع شکل سخت‌تری به خود گرفت و موجب اجماع جهانی علیه کشور شد. او هنوز هم همان حرف‌ها را می‌زند؛ شاید کمی مودبانه‌تر: «ما گفتیم؛ این تحریم‌ها تحریم‌های سازمان ملل نیست. اینها تحریم‌های خارج از سازمان ملل است، تحریم‌های سازمان ملل ارزش ندارد. کما اینکه همین الان که آنها را برطرف کردند اتفاق خاصی در اقتصاد و روابط بین‌الملل نیفتاده است. اما این تحریم‌ها خارج از چارچوب سازمان ملل است تحریم‌های آمریکا و اروپاست. تحریم بانک مرکزی است.» اگر احمدی‌نژاد اعتقاد دارد که با برداشته شدن تحریم‌ها اتفاقی نیفتاده از آن روست که هنوز خبر سرمایه‌گذاری بعد از برجام به گوشش نخورده و یا به اعتبار تجاهل‌العارف بهتر است چنین ادعایی داشته باشد. او در این باره انرژی مثال زدنی دارد: «۴-۵ برنامه داشتیم که اگر آنها اجرا می‌شد، تقریبا اثری از تحریم‌ها نمی‌ماند.» در ادامه حرف به همان پاکترین دولت تاریخ و معجزه هزاره می‌کشد: «همه می‌دانند که دولت نهم و دهم پاکترین دولت تاریخ ایران است همه می‌دانند که هیچ سندی پیدا نشد و نخواهد شد به لطف خدا، چون وجود ندارد.» به نظر می‌رسد که اعتماد به نفس احمدی‌نژاد بالاتر از این حرف‌هاست که بتواند به اتفاقات ریزی مثل گم شدن دکل نفتی رضایت بدهد. او کار را به سیستم بانکی می‌کشد. می‌داند ماندن در همان موضع حتما داستان‌های مربوط به دکل‌ها و معاملات زنجانی را پیش می‌کشد. از این رو به بانک‌ها اشاره می‌‌کند: «ما مخالف این سیستم بانکی هستیم. سیستم ربوی که ثروت همه مردم را جمع می‌کند و در جیب عده‌ای می‌گذارد، مردم را به خاک سیاه می‌نشاند و ثروت مردم را در جیب عده‌ای می‌گذارد و آنها قسطش را هم نمی‌دهند و بعد می‌روند رسانه و حزب درست می‌کنند و از ملت طلبکار هم هستند.» با این حال دوباره به داستان اصلی برمی‌گردد: «این خیلی نامردی است که یک دعوای سیاسی و عقیدتی را چون حریف نمی‌شوند و در برابرش منطقی ندارند در قالب اتهامات مالی و امنیتی می‌برند، این خیلی بد است، ما می‌گوییم اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید، مرد باشید و بگویید دعوا سر این مسائل است نه اینکه یک طرفه تهمت‌ها را می‌زنید و خیالتان هم راحت است که تحت تعقیب قرار نمی‌گیرید.» چه کسی ماجراها و تنش‌ها ابتدای سال 90 را فراموش کرده؟ چه کسی می‌تواند خانه نشینی او را از یاد ببرد و اضطرابی که در کشور منتشر کرد؟ می‌گوید: «سال 90 آقایی از مسئولان بالا (منظورم طبقه بالای اینجا نیست، مسئولان بالا) را صدا کردم و گفتم چرا اینقدر حمله می‌کنید، آخر چه اتفاقی افتاده مگر ما چه گناهی کردیم جز خدمت، فداکاری و تلاش شبانه‌روزی. همکاران ما بی‌وقفه می‌دوند و تلاش می‌کنند تا گره‌ای از زندگی مردم باز کنند و یک گام کشور را جلو ببرند. او گفت: مشکل همین جاست، شما رفتید کار کردید و محبوب شده‌اید و نظرات شما در مناسبات سیاسی و انتخابات تعیین کننده است و ما این را نمی‌خواهیم. گفتم : عجب!» احمدی‌نژاد کلمه‌ای را به زبان آورده که مخاطب همین جمله می‌تواند به زبان بیاورد. اگر او جرم خود را کار کردن می‌داند، به ضرس قاطع می‌توان باور داشت که دکل‌ نفتی را نمی‌بیند؛ انحلال سازمان برنامه را نمی‌بیند؛ خانه نشینی و وارد کردن قهر در سیاسیت کشور را نمی‌بیند. او در باره درآمدهای ملی کشور می‌گوید: «اینها مال مردم است و اگر فرصت بود ما همه آن را تقسیم می‌کردیم، این فقط گوشه‌ای از آن بوده و فقط یک بیستم درآمد نفت در بین مردم توزیع شده» آیا این حرف چیزی جز سرمایه‌گذاری برای آینده است؟ ادامه می‌دهد: «ملت هر روز حساب‌ها را نگه می‌دارند، هر روز حساب‌ها دست ملت است و همه ما باید نگران روزی باشیم که ملت پرونده‌های ما را باز کند و آن روز جایی برای پناه بردن نداشته باشیم.» راستی اگر روزی پرونده‌های مربوط به دولت‌های نهم و دهم به تمامی باز شود، چه خواهد شد؟ نکته‌ گفتنی و مهم این است که او می‌گوید: «چه اشکالی دارد ۵ رفراندوم در ایران برگزار شود؟ اینها شجاعتش را ندارند.» سوالی که مطرح می‌شود این است که اگر واقعا برای او نظر مردم مهم است و به فکر رفراندوم افتاده، چرا زمانی که در راس قوه اجرایی کشور بود چنین فکری به سرش نزد؟