کاربست تئوری نخبگان درچینش دولت

دکتر صلاح‌الدین هرسنی*- در جوامعی که فرآیند‌های سیاسی آن در درون ساختار‌های رسمی کمتر نهادینه شده رقم می‌خورد، نگرش و رفتار افراد پرقدرت یا همان نخبگان، راهنمای قابل اعتمادی برای پیشبرد سازوکار‌های سیاست و قدرت به حساب می‌آید‌‌. ایران نیز جز آن دسته از جوامعی است که بخشی از فرآیند‌های سیاسی آن به وسیله گروه‌هایی که از آنان در ادبیات سیاسی با عنوان «الیت» یعنی افراد برگزیده یاد می‌شود، انجام می‌گیرد‌‌. در این راستا و براساس آموزه‌های نظام نخبگی، همه دارندگان مناصب سیاسی در ایران جزو گروه اصلی نخبگان سیاسی رسمی محسوب می‌شوند‌‌. لذا همه بازیگران قوه مجریه از جمله رییس‌جمهور و اعضای کابینه را باید در کنار بازیگران قوه مقننه، قوه قضاییه، نهاد روحانیت و سر آمدن مشاغل حقوقی و تشکل‌های سیاسی آن هم به جهت در اختیار داشتن مناصب رسمی، جزو نخبگان سیاسی به حساب آورد‌‌. از منظر گونه شناسی نخبگان سیاسی به نظر می‌رسد که نوع نخبگان سیاسی ایران همانند سایر جوامع در دو سطح «الیت ابزاری» و «الیت فکری» قابل شناسایی است اما به جهت سرشت سیاست و سازوکار‌های قدرت در ایران این الیت‌ها ابزاری بوده‌اند که توانسته‌اند سهم بزرگی را برای در اختیار گرفتن مناصب سیاسی کلیدی به دست آورند‌‌.
از منظر ویژگی و خصلت نظام نخبگی، فرآیند‌های گردش نخبگان نیز بیشتر غیرطبیعی یعنی درون‌گروهی بوده است، به این معنی که چرخه نظام نخبگی در ایران به جهت پیچیدگی سازوکار‌های قدرت اجازه نداد که نخبه جدیدی از بیرون به چرخه نخبگان ورود پیدا کند و اگر کرد بسیار نادر و یا عمر و مدت بازیگری آن در نظام نخبگی کوتاه بوده است‌‌. در این ارتباط خصلت درون‌گروهی بودن چرخه نخبگان بیشتر از همه درباره چینش دولت‌ها مصداق پیدا می‌کند‌‌. نوع چینش کابینه‌ها در دولت‌های قبل بزرگ‌ترین نشانه برای اثبات این ادعاست‌‌. در شرایط حاضر هم چینش دولت دوازدهم از طرف روحانی از منظر چرخه نظام نخبگان بیشتر از آن که برون‌گروهی باشد، درون‌گروهی است و از منظر سنخ و ماهیت نخبگان به غیر از گزینه‌های وزارت بهداشت، وزارت نفت و وزارت خارجه بیشتر ابزاری‌اند و با توجه به غایات و اهداف دولت دوازدهم بعید نیست که نتوانند از عهده آن مسوولیت‌ها و تخصص‌ها برآیند‌‌. بنابراین اگر بتوان گفت که خصلت درون‌گروهی ویژگی و ملاک اصلی برای چینش کابینه از طرف دکتر روحانی بوده است، سخنی به گزاف نیست‌‌. شاید این‌گونه تصور شود که ورود فرد جدیدی چون آذری‌جهرمی برای تصدی وزارت ارتباطات دال بر پذیرش نخبه جدید از بیرون از بدنه نظام نخبگی باشد اما با توجه به سابقه حضور آذری‌جهرمی در چرخه مناسبات قدرت ثابت می‌شود که اینگونه نیست‌‌. جدای از سه وزارتخانه بهداشت، نفت و خارجه به نظر می‌رسد که سایر انتخاب‌ها هم بیشتر به جهت سابقه حضور آنها در مناسبات سیاست و قدرت صورت گرفته است‌‌. اما بزرگترین نشانه برای خصلت درون‌گروهی چرخه نخبگان، در نوع انتخابی است که از سه زن برای معاونت‌های مختلف به عمل آورده است‌‌. این اقدام نه تنها با مطالبات رای‌دهندگانش و خواست زنان برای حضور درکابینه همسو نیست، بلکه نشان از تخصص‌گریزی در مسوولیت‌ها دارد‌‌. معصومه ابتکار مهم‌ترین نشانه تخصص‌گریزی روحانی است که بیشتر با خصلت درون‌گروهی بودن چرخه نظام نخبگی همسوست تا گردش طبیعی نظام نخبگی‌‌. به واقع جابه‌جایی از محیط زیست به معاونت زنان نشان می‌دهد که برای انتصاب ابتکار صرفا به دو ملاک توجه شده: اول آنکه این معاونت باید در اختیار یک زن قرار گیرد و دوم آنکه معصومه ابتکار باید حتما در کابینه حضور داشته باشد‌‌. انتخاب دکتر لعیا جنیدی به عنوان معاون حقوقی رییس‌جمهور و شهیندخت مولاوردی در همین راستا قابل ارزیابی است‌‌.
این انتصاب‌ها نشان می‌دهد نگاه روحانی به معاونت زنان تخصصی نیست و جایگاهی تشریفاتی دارد‌‌. به هر صورت به کار گرفتن افراد در جایگاهی که تخصصش را ندارند، خلاف همه اصول مدیریتی و شعارهای شایسته‌سالارانه دولت است و شاید با توجه به اتفاقاتی که رقم می‌خورد، به زمان زیادی نیاز باشد تا صندلی و کرسی‌های تخصصی در تصاحب الیت‌های فکری قرار گیرد.
*مدرس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل