فرا عقلانیت1

تحلیل و نقد جامعه مدرن از اساسی ترین مسائل نظری جامعه ما در دهه های اخیر بوده است. که در این زمینه جامعه شناسی و خصوصاً بینش ماکس وبر، جایگاه شاخصی را در شناخت مدرنیته داشته است. وبر در تبیین جامعه مدرن، عقلانیت صوری را مورد بحث قرار می‌دهد. از نظر او، عقلانیت صوری مستلزم بسط ساختارهایی نظیر بوروکراسی است که افراد را وادار می سازند که در گزینش ابزارهای دستیابی به اهداف خود به شیوه ای عقلانی عمل کنند. وی با تأکید بر اینکه عقلانیت صوری ویژگی بنیادی جامعه مدرن است، اساساً مدرنیته را بر مبنای گسترش عقلانیت صوری به بهای انواع دیگر عقلانیت، یعنی عقلانیت عملی، نظری و ذاتی تبیین  می نماید.
    اما جامعه شناسی متأخر، رهیافت های نوینی را در بازشناسی عقلانیت مدرن مورد بحث قرار می دهد که تأمل در آن ها برای شناخت جامعه مدرن ضروری به نظر می رسد. برای نمونه جورج ریتزر خصوصاً با تحلیل پیشی گرفتن صنعت ژاپنی از صنعت آمریکایی، مفهوم  فرا عقلانیت را در تبیین جامعه مدرن مورد تأکید قرار می دهد. بر این اساس ریتزر با تبیین موفقیت صنعت آمریکایی بر اساس ساختارهای مبتنی بر عقلانیت صوری، پیشی گرفتن صنعت ژاپنی را بر مبنای ساختارهای مؤسس بر انواع عقلانیت تحلیل می نماید. وی با اشاره به تاریخ صنعت ژاپن یادآور می شود که ژاپنی ها پس از انتقال ساختارهای عقلانی صوری به ژاپن و تطبیق آن ها با نیازهای این کشور، با بکارگیری ساختارهای عقلانی دیگر، از صنعت آمریکایی پیشی گرفتند.
     بر این اساس ارزش های فرهنگ ژاپنی نظیر اطاعت فرد از گروه، مبنای ساختارهای مبتنی بر عقلانیت ذاتی در صنعت این کشور قرار گرفت. به این ترتیب کارکنان خطوط تولید در ژاپن نه تنها بر مبنای الزامات مبتنی بر عقلانیت صوری که برای بالا بردن منافع سازمان متبوع خود سخت کار می کنند. همین طور جایگاه آموزش در فرهنگ ژاپنی مبنای ساختارهای مبتنی بر عقلانیت نظری در صنعت این کشور قرار می گیرد. برای نمونه ژاپنی ها در این رابطه بر خلاف آمریکایی ها، نقش اساسی برای مهندسان قائل شدند و با بکارگیری توانایی های ذهنی آن‌‌ها، سطح کیفی و کمی صنعت خود را ارتقا دادند. اما گذشته از این ها بکارگیری عقلانیت عملی کارکنان نیز از شاخص های اساسی صنعت ژاپنی بوده است.
برای نمونه در اینجا می توان به گروه های کیفیت کار اشاره کرد. در این گروه ها کارگران در زمان های غیر کاری به تبادل نظر درباره فعالیت‌های کاری روزانه و راهکارهای ارتقای کمی و کیفی در زمینه تولید می پردازند.
بر این اساس ریترز از کاربرد صور چهار گانه عقلانیت در صنعت ژاپنی با مفهوم   فراعقلانیت  یاد می کند. البته وی یادآور می شود که پیشی گرفتن ژاپنی ها خصوصاً در صنعت خودرو سازی که در دهه هشتاد میلادی به اوج خود رسید، سبب شد تا آمریکایی ها نیز با گذار از عقلانیت صوری به سوی  فرا عقلانیت منطبق با فرهنگ خود گام بردارند. در پایان باید یادآور شویم که ریتزر پدیدآیی  فرا عقلانیت  را در چارچوب مدرنیته مورد بحث قرار می دهد، در حالی که شاید محققان دیگر آن را در چارچوب جامعه پسا مدرن تحلیل نمایند. اما گذشته از اینکه فرا عقلانیت را پدیداری مدرن بدانیم یا پسا مدرن، مداقه در زمینه این پدیدار خصوصاً برای جامعه در حال توسعه ما ضروری به نظر می رسد. 1-Hyperrationality