خاطره‌ای در دوردست

مسعود سلیمی- تا چند روز دیگر به حکومت 12 ساله قالیباف در شهرداری پایتخت پایان داده می‌شود؛ رویدادی که حتی بدون در نظر گرفتن کیفیت حرفه‌ای شهردار جدید می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ 110 ساله تشکیلاتی باشد که از بلدیه به شهرداری رسید.
فارغ از بحث آمار و ارقام و جنگ و جدل‌های جناحی و سیاسی و فاجعه پلاسکو و موضوع همچنان سربسته املاک نجومی و جدا از بلندپروازی‌های شخصی که به قول معروف «می‌خواست مردی برای همه فصول» باشد و جدا از اینکه در دفاع از عملکردش از مترو و بزرگراه و از سنگ‌اندازی‌های مالی و سیاسی جناح مخالف سخن می‌گوید در یک کلام در این 12 سال حکومت، قالیباف کاری کرد تا در تهران به قول منوچهری «که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان»، روزگاری بود که اگر از حوالی پارک ساعی گذر می‌کردی، در اوج گرمای تابستان، احساس می‌کردی هوا چقدر خنک است. آخر در آن زمان در اطراف پارک این همه برج سر به فلک نکشیده بود.
زمانی بود که اگر دلت از غوغای شهر می‌گرفت، دلت برای هوای شمیران، دربند و درکه پر می‌زد، گمشده خود را در نهایت لطف و زیبایی به راحتی پیدا می‌کردی، آخر مثل امروز نبود که تا نزدیکی‌های کلک‌چال تا دلت بخواهد مجوز داده‌اند و برج ساخته‌اند که گویی اصلا درکه و پس‌قلعه در حوالی تهران نبوده است.
در دوره 12 ساله قالیباف، اگر خلاف مالی و اجرایی و استخدامی صورت گرفته- که خودش قبول ندارد- به طور قطع وظیفه مراجع مربوطه است که در نهایت بی‌طرفی و طبق «مُر» قانون به آنها رسیدگی شود تا همگان بدانند چه کسی حق دارد، چه کسی ناحق می‌گوید.


من فقط از تهرانی سخن می‌گویم که روزگاری به چنارهای قدیمی و سربه‌فلک‌کشیده‌اش می‌نازید و اماکن تاریخی خیابان‌ها و میدان‌ها و پاتوق‌های صاحب هویتش در خاطرات چندین و چند نسل جا خوش کرده است در حالی که ما امروز صاحب تهرانی هستیم که باید از ساختمان‌های سر به فلک کشیده‌اش، آن هم در مناطقی که از هیچ منظری قابل توجیه نیست، برای آیندگان بنویسیم.
حاصل 12 سال حکومت قالیباف در شهرداری، اگرچه با فاجعه پلاسکو، املاک نجومی، سیاسی‌کاری و... در دفتر خاطرات پایتخت ایران‌زمین می‌ماند اما هویت‌زدایی، خاطره‌کشی و به قولی سر بریدن چنارهای شهر و از ریخت و قیافه تاریخی انداختن تهران، خود در قد و قواره یک فاجعه ملی می‌تواند و باید ارزیابی و بازخواست شود.
و آخر اینکه پس از 12 سال حکومت قالیباف، نه‌تنها برای مسافری که پس از سال‌ها از راه می‌رسد بلکه برای پایتخت‌نشینانی که هر روز در دود و دم از خانه بیرون می‌آیند، تهرانی را به ارث برده‌ایم که برای شناخت آن باید به خاطرات‌مان رجوع کنیم.
اینکه میراث 12 ساله قالیباف از هر نوع آن، چگونه در آینده، توسط شورای شهر و شهرداری جدید هضم و رفع می‌شود، دلمشغولی که نه بلکه مصیبتی است که باید دید چگونه، نه اصلا آیا می‌شود از پس آن برآمد؟!
massoudmehr@yahoo.fr