تحریم‌های جدید شلیک با تیر مشقی

آرمین منتظری| عصر روز دوشنبه هیأت نظارت بر برجام در شورایعالی امنیت ملی تشکيل جلسه داد و پس از استماع گزارش‌های وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، آخرین وضع قانون تحریمی جدید آمریکا و تبعات آن مورد بحث و بررسی اعضا قرار گرفت. اعضای هیأت نظارت بر نقض تعهدات آمریکا در برجام به‌خصوص مفاد بندهای ۲۶ و ۲۸ و ۲۹ تأکید داشته و بر ضرورت پاسخ مقتدرانه، متناسب و هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران به موضع‌گیری‌های دولت آمریکا تأکید کردند. هیأت نظارت ضمن استقبال و حمایت از پیش‌نویس طرح قانون «مقابله با اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه» که در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است، تصمیماتی را در ۱۶ بند برای واکنش متناسب به تحریکات آمریکا اتخاذ کرد که متعاقبا توسط رئیس‌جمهوری به دستگاه‌های ذیربط ازجمله وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ابلاغ خواهد شد. کنگره آمریکا هفته گذشته قانون تحریم‌های ایران، کره‌شمالی و روسیه را با 419 رأی موافق تصویب کرد. براساس این قانون تحریمی، سپاه پاسداران ایران مستقیما تحت تحریم‌های آمریکا قرار می‌گیرد و همه افرادی كه در فعالیت‌های موشکی ایران دخیل هستند، در لیست تحریم‌ها قرار داده خواهند شد.
اما حقیقتا این تحریم‌ها تا چه اندازه موثر هستند. در ‌سال 92 میلادی دفتر حسابداری دولتی آمریکا در گزارشی به رئیس شورای روابط خارجی کنگره اعلام کرد که تحریم‌های آمریکا علیه دیگر کشورها هرگز به‌ طور تمام و کمال نتوانسته‌ موفق باشد و تنها در مواردی موفق عمل کرده‌ که هدف موضوعی بوده که از درجه اهمیت پایینی برخوردار است.
همچنین در گزارشی که در ‌سال 2009 میلادی توسط انستیتو اقتصاد بین‌الملل پترسون در خصوص تأثیر تحریم‌ها منتشر شده، تأکید شده است که بعد از مطالعه 174 مورد تحریم‌ها در 34‌درصد موارد موفق عمل کرده‌اند. در این گزارش نیز درج شده است که اگر هدف تحریم‌ها موردی کم‌اهمیت‌ مثل آزادی یك زندانی سیاسی بوده، موفق عمل کرده‌اند اما وقتی هدفی بزرگ مثل تغییر یک تصمیم استراتژیک از سوی یک کشور و یا تغییر نظام در یک کشور بوده است، تحریم‌ها تنها تا 30‌درصد اثرگذار بوده‌اند.
 از سه کشوری که تحت تحریم‌های جدید آمریکا قرار گرفته‌اند، روسیه در رسانه‌های غربی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. احتمالا به این دلیل که این روزها در کاخ‌سفید و ساختمان کنگره آمریکا در هر گوشه‌ای سخن از روسیه و ارتباط دولت ترامپ با مقامات این کشور در میان است؛ اما واقعیت اين است که این قانون تحریم از ابتدا برای هدف قرار دادن ایران نوشته شده بود و حتی نام کره‌شمالی نیز بعدها به این قانون ملحق شد. از نظر آمریکا کشورهای روسیه، کره‌شمالی و ایران در حال حاضر مهمترین چالش‌های ژئوپلتیکی آمریکا در نقاط مختلف جهان محسوب می‌شوند. از نقطه نظری دیگر هر سه این کشورها به نوعی در یک چیز باور مشترک دارند و آن این‌که آمریکا در حال حاضر در شرایطی قرار ندارد که اراده و قدرت تغییری معنادار را داشته باشد.


کره‌شمالی
برای مثال کره‌شمالی را در نظر بگیرید. واشنگتن بر این عقیده بود که برقرارکردن ارتباط مناسب با چین و کمک‌گرفتن از این کشور در کنار افزایش‌دادن دامنه تحریم‌های بین‌المللی علیه کره‌شمالی که البته سال‌ها است که در شرایط‌ تحریم است، می‌تواند درنهایت پیونگ‌یانگ را قانع کند تا برنامه هسته‌ای نظامی خود را کنار بگذارد. به نظر می‌رسد که تحریم‌های موجود نیز نتوانست بر تغییر رفتار کره‌شمالی اثر بگذارد؛ چراکه پیونگ‌یانگ ترجیح داد رنج تحریم‌ها را به جان بخرد اما به هر نحوی شده از حفظ موجودیت خود اطمینان حاصل کند. درواقع پیونگ‌یانگ بر این عقیده‌ است که کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای نظامی، موجودیتش را به خطر خواهد انداخت. در عین ‌حال به نظر می‌رسد که چین نیز تمایلی به راضی‌کردن کیم جونگ اون برای مذاکره ندارد؛ شاید هم چین توان این کار را ندارد. در نیمه نخست‌ سال جاری، چین صادرات خود را به کره‌شمالی 20 برابر افزایش داد! شاید به همین دلیل بود که دونالد ترامپ در تويیترش با انتشار پستی چین را متهم کرد که به رژیم تحریم کره‌شمالی
 پایبند نیست.
در هر صورت این‌طور به نظر می‌رسد که کاخ‌سفید درنهایت به این نتیجه رسیده که چین تمایلی به اجراکردن تحریم‌های مالی علیه کره‌شمالی ندارد و حتی برخی از چهره‌ها در مراکز تضارب افکار آمریکا از احتمال تحریم چین از سوی آمریکا سخن گفته‌اند. اما بعید است تحریم‌ها بتواند چین را مجبور کند که به خواسته‌های آمریکا تن در دهد؛ چرا؟ به این دلیل که به نظر می‌رسد که حتی دولت چین نیز آن نفوذی را که ادعا می‌کند، بر پیونگ‌یانگ ندارد و در خصوص نفوذ چین در کره‌شمالی بیش از اندازه غلو شده است.
ایران
ایران نزدیک به 40‌سال است که به یکی از اساسی‌ترین مشکلات آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده است و در تمام طول این سال‌ها نیز تحریم‌های آمریکا از ایران دریغ نشده است. خیلی‌ها بر این عقیده‌اند که تحریم‌های سختی که در ‌سال 2010 بر ایران اعمال شد، اثرگذار بوده‌اند و تنها 5‌ سال پس از این تحریم‌ها ایران مجبور به امضاي توافقنامه هسته‌ای شد؛ اما آنچه که باید بر آن اذعان کرد، اين است که میان تحریم‌های‌ سال 2010 و توافق هسته‌ای لزوما رابطه علت و معلولی وجود ندارد. درواقع تحریم‌ها موجب نشد که ایران توافق هسته‌ای را امضا کند.
البته این واقعیت را نیز نمی‌توان انکار کرد که تحریم‌ها کاملا بی‌ربط بودند. هیچ تردیدی در این وجود ندارد که تحریم‌های ‌سال 2010 اقتصاد ایران را بسیار آزار داد و در برهه‌ای از زمان به یکی از مهمترین بحث‌های سیاسی در داخل کشور تبدیل شد؛ اما دلیلی که ایران را به این نتیجه رساند که باید توافق هسته‌ای را با غرب به امضا برساند، این بود که برنامه‌های استراتژیک ایران بعد از ناآرامی‌ها در سوریه دچار وقفه و نقصان شد. درواقع موقعیت ژئوپلتیکی سوریه آن‌قدر برای ایران مهم بود که وقتی این کشور درگیر ناآرامی‌ شد و بشار اسد در آستانه سقوط قرار گرفت، به یک‌باره بسیاری از فاکتورهای اثرگذار در برنامه استراتژیک ایران در منطقه دچار تغییر و تحول شدند. از سوی دیگر ظهور داعش در منطقه و در همسایگی ایران مسیر را تا حدود بیشتري برای مذاکره ایران و غرب هموار کرد. در چنین شرایطی بود که ایران تصمیم به نوعی مصالحه با غرب گرفت. بنابراین تنها اثرات اقتصادی تحریم‌های‌ سال 2010 نبود که ایران را به توافق هسته‌ای راضی کرد. در اطراف ایران از هر سو گروه‌های تندرو مسلح در حال قدرت گرفتن بودند؛ تنها در سوریه بیش از 70 گروه تروریستی مسلح علیه دولتی که مورد حمایت تمام و کمال ایران بود، اعلام جنگ کرده بودند. مسأله سوریه موجب شده بود تا ایران در یک سو به‌عنوان حامی بشار اسد مطرح شود و در مقابل، ائتلاف‌هایی‌نیز علیه ایران شکل بگیرد و حتی ترکیه که زمانی رابطه خوبی با ایران داشت، در بلوک مقابل ایران قرار بگیرد. در چنین شرایط بسیار دشوار سیاسی بود که ایران به یک راه خروج و تنفس از زیر بار همه این فشارها نیاز داشت و توافق هسته‌ای توانست این مسیر را برای ایران باز کند. بعد از توافق هسته‌ای فواید سیاسی كه ایران از آن بهره‌مند شد، بسیار بیشتر از فواید اقتصادی بود. تا پیش از اين توافق ایران به‌عنوان یک کشور شرور در منطقه شناخته می‌شد و در مذاکرات مربوط به سوریه حرفش چندان شنیده نمی‌شد؛ اما بعد از توافق ایران به بازیگری فعال در مسائل منطقه تبدیل شد.
حالا داعش در موقعیت دفاعی قرار گرفته است و دولت سوریه نیز ثبات به‌مراتب بیشتری نسبت به گذشته دارد؛ همه ائتلاف‌هایی که پیش از این برای مبارزه با داعش و سرنگونی دولت بشار اسد در منطقه شکل گرفته بود، آرام‌آرام اثر و دلیل موجودیت خود را از دست می‌دهند. در این میان واقعیت اين است که ایران انتظار دارد صدایش در منطقه شنیده شود. مقامات ایرانی بارها و بارها اعلام کرده‌اند که بدون جلب نظر ایران هیچ تصمیمی در منطقه نمی‌توان اتخاذ کرد. درواقع هدف از بیان این حرف از سوی مقامات ایرانی این است که می‌خواهند به دنیا پیام بدهند که به دلیل موقعیت خاص ژئوپلتیکی ایران و همچنین قدرت این کشور به‌عنوان یک دموکراسی قوی در خاورمیانه، نباید تصمیماتی اتخاذ شود که منافع ایران را به خطر بیندازد.
در مقابل البته آمریکا تمایلی ندارد که یک کشور در خاورمیانه حرف اول و آخر را بزند؛ از سوی دیگر شکست ایران از طریق نظامی نیز راه‌حل واقع‌گرایانه‌ای برای آمریکا نیست. درنهایت آمریکایی‌ها تصمیم گرفتند که با بازسازی یک بالانس جدید منطقه‌ای با شرکت عربستان و ترکیه به نوعی ایران را کنترل کنند؛ اما مشکل اینجاست که عربستان‌سعودی ضعیف است و ترکیه هنوز تمایلی برای شرکت در این بالانس ندارد و یا اساسا نیازی نمی‌بیند که در این بالانس آمریکا‌ساخته شرکت کند. بنابراین دست آمریکا در این خصوص در حال حاضر خالی مانده است. واقعیت این است که تحریم‌های جدید نیز نخواهد توانست مانع از آزمایش موشک‌های بالستیک از سوی ایران شود و یا سیاست‌های منطقه‌ای ایران را در حمایت از حزب‌الله و حماس و دولت سوریه تغییر دهد. در حقیقت حتی تحریم‌ها ممکن است كه تأثیر برعکس نیز داشته باشند.
روسیه
و درنهایت روسیه ضلع سوم تحریم‌ها است. کشوری که به نظر می‌رسد رسانه‌های آمریکایی عاشقش هستند، چراکه ماه‌ها است خوراک برنامه‌های خبری و گزارش‌های روزنامه‌نگاران آمریکایی را تأمین کرده است. ترامپ هم به مانند جورج بوش و باراک اوباما با امید برقراری رابطه‌ای بهتر با کرملین پا به کاخ‌سفید گذاشت؛ اما به‌زودی دریافت که حرف‌زدن درباره برقراری رابطه خوب با روسیه آسان اما عمل‌کردن به آن بسیار دشوار است. شاید ترامپ بر این عقیده بود که اگر بتواند رابطه شخصی خیلی خوبی را با ولادیمیر پوتین برقرار کند، آنگاه خواهد توانست به آنچه که روسای‌جمهوري سابق آمریکا دست نیافته‌بودند، دست یابد؛ اما واقعیت اين است که هر چقدر هم ترامپ و پوتین با هم دوست باشند و گل بگویند و گل بشنوند، باز هم اوکراین موضع امنیت ملی برای روس‌ها باقی خواهد ماند و دولت آمریکا حتی در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ هیچ نشانه‌ای مبنی بر مصالحه بر سر اوکراین آشکار نکرده است. درواقع ترامپ با رئیس‌جمهوري اوکراین دیدار و بارها حمایتش را از این کشور اعلام کرده است. علاوه بر این هفته گذشته نماینده وزارت خارجه آمریکا در اوکراین اعلام کرد که ممکن است واشنگتن سلاح‌های بیشتر در اختیار اوکراین بگذارد.
مشابه ایران تحریم در خصوص روسیه نیز بی‌اثر خواهد بود. این تحریم‌ها نخواهند توانست روسیه را قانع کند تا از اوکراین دست بکشد تا کی‌اف بتواند به مدار غرب بازگردد. این تحریم‌ها حتی ممکن است شرایط روسیه و اوکراین را دشوارتر نیز بکند. ممکن است اوکراین به پشتوانه این تحریم‌ها و به این امید که از حمایت آمریکا برخوردار است، دست به تحرکات جدیدی علیه روسیه بزند که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، روسیه با تمام قوا پاسخی تلافی‌جویانه آماده خواهد کرد. به این ترتیب بعید نیست که طی ماه‌های آینده بار دیگر بحران اوکراین و روسیه به سرخط خبرهاي جهان بازگردد.
خلاصه کلام این‌که درخصوص هر سه کشور ایران، روسیه و کره‌شمالی تحریم‌ها آن اثری که آمریکا می‌خواهد به دست نخواهند داد؛ البته این مدعا نیز اشتباه است که تحریم‌ها به هیچ وجه اثرگذار نیستند و هیچ اثر ژئوپلتیکی ندارند. حتما آنها اثرگذار هستند؛ اما مسلما آمریکا نخواهد توانست تنها با تکیه بر این تحریم‌ها و که تنها آثاری حاشیه‌ای دارند به اهداف بزرگ سیاست‌خارجی‌اش در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان دست یابد.
به نظر می‌رسد که دولت آمریکا باید درنهایت این واقعیت را بپذیرد که حتی اگر چند ‌سال بعد، این تحریم‌ها را بردارد، باز هم برنامه هسته‌ای نظامی کره‌شمالی، قدرت منطقه‌ای ایران و چالش میان روسیه و اوکراین در مقابل خود خواهد داشت. تحریم راه‌حل این مسائل نیست و برداشتن تحریم‌ نیز این مسائل را حل نخواهد کرد.